معرفی و دانلود کتاب تنها در سامسون
برای دانلود قانونی کتاب تنها در سامسون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تنها در سامسون
کتاب تنها در سامسون به قلم ترکان قربان زاده بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده و درباره دختری جسور و کمالطلب است که برای رسیدن به رویاهایش و زندگی بهتر به شهر جدیدی نقل مکان میکند. این کتاب در مسابقه داستان نویسی خودنویس سال 1398 به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد.
او در شهر استانبول زندگی میکند و تصمیم میگیرد به شهر سامسون در کشور ترکیه منتقل شود و در رشته دندان پزشکی ادامه تحصیل بدهد. در ابتدا همه چیز خوب و بر وفق مراد است اما به مرور زمان این دختر ناخواسته درگیر ماجرایی میشود که به طور غیر ارادی برایش اتفاق میافتد و آرامشش را بر هم میزند. آغاز ماجرا از آن جایی است که با دختری مذهبی و افراطی که در رشته الهیات درس میخواند همخانه میشود. این داستان همزمان با یکی از بدترین و خوفناکترین اتفاقاتی پیش میرود که تمام خاورمیانه و جهان را در بر گرفته بود.
در بخشی از کتاب تنها در سامسون میخوانیم:
نیم ساعت گذشته و من هنوز موفق نشدهام آرام شوم. با کلّی دلهره و استرس، مثل عزاگرفتهها برمیگردم خانه؛ منتظر هر برخوردی میمانم. وارد خانه که میشوم، صدایی بلند قلبم را از جا میکند:
_ اگه هنوز شام نخوردی رو اجاق هست، هنوز گرمه بخور.
آه خدای من. این عادی نشان دادن رفتار، بیشتر به وحشتم میاندازد. انتظار نداشتم با من حرف بزند؛ ولی انگارنهانگار که اتّفاقی افتاده باشد.
میروم و مینشینم سر میز غذاخوری. ظرف غذا را میگذارم جلوم و نگاهش میکنم. خیلی گرسنهام؛ ولی دستانم توان گرفتن قاشق و بلند کردنش را ندارد.
حالم به حدّی بد است که یاد ندارم قبلاً شبیههاش را تجربه کرده باشم. همزمان با عصبانیت و خشم، احساس شرمندگی دارم. فکر میکنم جلوی شیما ضایع شدهام و شخصیتم را در مقابلش له کردهاند. در همین افکار هستم که متوجه میشوم آمده روبهروی من پشت میز نشسته. وقتی سرم را بلند میکنم، میبینم زل زده مستقیم توی چشمانم. آب دهانم را بهسختی قورت میدهم.
_ چرا هنوز چیزی نخوردی؟ از همون غذاییه که قبلاً چند باری برات درست کردم و دوست داشتی. بخور تا از دهن نیافتاده.
دستانم را حس نمیکنم. با بیرمقی سرم را تکان میدهم:
_ میخورم... دستت درد نکنه.
_ زودتر بخور. دلم میخواد باهم بریم لب دریا.
دیگه از لرز به رعشه میافتم.
_ نِ... نمیدونم... ای...ی... نموقع شب تو خودت حالشو... باشه!
_ اتّفاقاً چون حالوحوصله ندارم میخوام برم... دریا آرومم میکنه.
دیگر هیچ چیزی برایم مهم نیست، با خودم میگویم:
«هرچه من تلاش میکنم، اوضاع بدتر میشه. بذار همهچیز رو به حال خودش رها کنم بالاتر از سیاهی رنگی نیست.»
با زحمت چند قاشق غذا میخورم و همراهش میروم.
با حال غمگینی از اتّفاقات صبح با پدرش میگوید:
_ فکر کن بعد از چند ماه پدرتو ببینی و بهجایاینکه همدیگرو بغل کنید و از دلتنگیهاتون حرف بزنید، همهش تو اتاق بازجویی باشین و تحقیر بشین. پدرت بهخاطر تو خجالتزده و شرمنده باشه و بهجای سوغاتی اشک و غم بیاره برات. چه حالی میشی اگه تو مسیر هدفت و اثبات خودت به پدرت شکست خورده باشی؟
ساکت هستم و چیزی نمیگویم. اصلاً دلم برایش نمیسوزد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تنها در سامسون |
نویسنده | ترکان قربان زاده |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 88 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-97154-6-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی ایرانی |