معرفی و دانلود کتاب دیگر اسمت را عوض نکن
برای دانلود قانونی کتاب دیگر اسمت را عوض نکن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دیگر اسمت را عوض نکن
کتاب دیگر اسمت را عوض نکن داستانی بلند از مجید قیصری است. شخصیت اصلی این اثر، سربازی ایرانی است که در طول دوران جنگ تحمیلی، مشغول نامهنگاری با سرهنگی عراقی میشود، و اینچنین، ماجراهایی شگرف را پشت سر میگذارد...
درباره کتاب دیگر اسمت را عوض نکن
دوران جنگ تحمیلی است. آتش نبرد میان نیروهای ایرانی و عراقی، شعلهورتر از همیشه است. چنانکه از شواهد پیداست، جنگ به نقطهی اوج خود رسیده است. به طوری که سربازان و فرماندهانِ هر دو طرف، با دلی پر از بیم و هراس، در انتظار روزهای سرنوشتساز آتی به سر میبرند. در این میان، سرباز وظیفهی سادهای را داریم که واقعهای به ظاهر بیاهمیت، مسیر زندگیاش را دستخوش دگرگونیهایی اساسی میکند. این واقعه عبارت است از پیدا کردن نامههایی سرّی در جایی نزدیکیِ مرز میان ایران و عراق. این نامهها ظاهراً به دست سرهنگی عراقی نوشته شدهاند. سرهنگ ناشناس در این مکتوباتِ عجیب که نیمی به عربی و نیمی به فارسی به نگارش درآمدهاند، با لحنی پرابهام و مرموز درخواست کمک نموده است. از که و در چه زمینهای، فقط خودش میداند و خدا! سرباز ایرانی که کاملاً از سر اتفاق مخاطب این نامهها قرار گرفته، طی اقدامی پرخطر، تصمیم به نوشتن نامههایی در پاسخ سرهنگ عراقی میگیرد. اینچنین، نامهنگاریای عجیب میان دو مرد غریبه آغاز میشود؛ دو مردی که به فراخور موقعیتی که در آناند، دشمنان خونی یکدیگر به شمار میروند...
آنچه خواندید، خلاصهای بود از پیرنگ کتاب دیگر اسمت را عوض نکن، نوشتهی مجید قیصری. اثر مذکور داستان بلندِ جذابی است که نخستین بار در سال 1388، از سوی نشر چشمه در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفت. مجید قیصری در این داستان پرکشش و گیرا، با الهام گرفتن از وقایع دوران دفاع مقدس، تصویری ملموس و باورپذیر از تلخیهای جنگ به دست داده است؛ تصویری که در مرکز آن، سیمای دو انسان متفاوت را میبینیم: یکی سربازی ایرانی، و دیگری، سرهنگی عراقی. رابطهای که به تدریج میان این دو شخصیت شکل میگیرد، بسیاری از مناسبات و احوال انسانیای را که در طول جنگ میان آدمها درمیگیرد، آشکار میسازد.
با خواندن کتاب دیگر اسمت را عوض نکن درمییابیم که در طول جنگ، اگرچه خونهای بسیاری بر زمین ریخته میشود، گلهای درخشانی از مِهر و انسانیت نیز شکفتن میگیرد. گلهایی که شاید در شرایط عادی، در دوران صلح، هرگز فرصت تماشایشان را نیابیم.
در نکوداشت کتاب دیگر اسمت را عوض نکن
- این داستان بلند، قصهی بار سنگینی است که انسانها در جنگ تجربه کردهاند. (محمد جواد جزینی، منتقد ادبی)
کتاب دیگر اسمت را عوض نکن مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستانهای حوزهی دفاع مقدس، بیش از همه از مطالعهی کتاب دیگر اسمت را عوض نکن از مجید قیصری لذت خواهند برد.
با مجید قیصری بیشتر آشنا شویم
مجید قیصری (Majid Gheisari) یکی از داستاننویسان برجستهی ادبیات امروز ایران است. او که در سال 1345 دیده به جهان گشوده، از اوایل دههی هفتاد شمسی، به طور جدی قصهنویسی را آغاز کرده است. آنچه در ذیل آمده، گزیدهای از کتابشناسی مجید قیصری است:
گور سفید (1397)، جشن همگانی (1395)، باغ تلو (1385)، ضیافت به صرف گلوله (1379)، گوسالهی سرگردان (1386).
جوایز و افتخارات مجید قیصری
- برگزیدهی جایزهی نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای کتاب گوسالهی سرگردان
- برندهی جایزهی ادبی اصفهان برای کتاب گوسالهی سرگردان
- برندهی جایزهی قلم زرین برای کتاب سه دختر گلفروش
- برندهی جایزهی رمان برتر اوراسیا برای کتاب سه کاهن
- برندهی جایزهی پکا برای کتاب ضیافت به صرف گلوله
- برندهی جایزهی مهرگان ادب برای کتاب باغ تلو
- و...
در بخشی از کتاب دیگر اسمت را عوض نکن میخوانیم
خدا را شکر. توانستم مرخصى بگیرم. آمادهباش لغو نشده؛ ولى براى مرخصى شهرى سخت نمىگیرند. نمىدانم وضع شما چهطورى است؛ ولى اینجا ما خیلى نگران مردم عراق و شهرهاى مرزى خودمان هستیم. دوباره یک جنگ دیگر. خدا نکند. با هر عِز و التماسى که بود توانستم دو ساعت مرخصى شهرى بگیرم. خانه را بهراحتى پیدا کردم. نمىدانید چه احساس عجیبى داشتم. حمیرا خودش در را بهرویم باز کرد. منتظرم بودند. گفتم اوضاع و احوال ارتش چگونه است. گفتم سرباز اختیارش دست خودش نیست. تعارف کرد بروم توى خانه. توى ایوان خانهشان نشستیم. هر چه گفتند برویم تو اتاق، قبول نکردم. تختى زده بودند کنار حوض. همانجا روى تخت نشستیم. فلاسک چایى آوردند و خرماى تازه. مىخواستند رسم مهماننوازى را بهجا بیاورند؛ ولى آن اخمى که در نگاه مادره بود اجازه نمىداد که صحبت ما گل بیندازد.
نمىدانم بهخاطر این بود که مردى توى خانه نداشتند یا از عمد با من اینقدر سرد برخورد مىکردند. اگر علت دیگرى داشت من نفهمیدم. احساسم به من مىگفت دارند چیزى را از من پنهان مىکنند. توى حیاط چند دقیقهاى دربارهى شما حرف زدیم. مادره اصرار داشت که عکسى از شما براىشان ببرم. حمیرا هر چند لحظه یکبار مىگفت لازم نکرده. ولى مادره اصرار مىکرد که حتماً دفعهى بعد با عکس بروم دیدنشان. وقتى مىخواستم از خانهشان بیرون بیایم، مادره گفت براى آقاصابر هدیهاى داریم. گفتم شما که هدیهى او را قبول نکردید، او چهطور هدیهى شما را قبول کند؟ مادره گفت اگر آقاصابر هدیهى ما را ببیند حتماً قبول مىکند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دیگر اسمت را عوض نکن |
نویسنده | مجید قیصری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 95 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-610-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |