معرفی و دانلود کتاب دلشکستگی

معرفی کتاب دلشکستگی

آلن دوباتن در کتاب دلشکستگی به شما کمک می‌کند تا دردها و زخم‌های ناشی از یک جدایی عاطفی را التیام بخشید و ناامیدی را کنار بگذارید تا یک بار دیگر بتوانید عشق و روابط زیبای عاشقانه را تجربه و از نو زندگی کنید.

دربارۀ کتاب دلشکستگی:

زمانی بود که دوستتان داشت. زمانی بود که آینده‌ای برای خودتان داشتید. آن‌وقت‌ها در آغوشش آرام می‌گرفتید. ترس‌هایتان را با‌ هم در میان می‌گذاشتید، از احساس‌های ناامنی‌تان نقشه‌ای ترسیم می‌کردید و در اختیارش می‌گذاشتید. شوخی‌ها و دیوانگی‌هایش را دوست داشتید و برای زندگی‌تان دورنمایی دوست‌داشتنی تصور کرده بودید. با او سفرها رفتید، احساسی را که نسبت به والدینش داشت درک می‌کردید و حتی گاهی با‌ هم در‌ موردِ دکور خانه تصمیم می‌گرفتید. او بهترین دوست شما بود. اما اکنون به‌تمامی ویران شده‌اید. زیر پایتان خالی شده است.

به این دردِ خاص نامی پرمعنا داده‌ایم تا به آن ابهت ببخشیم: «دل‌شکستگی». چون واقعاً آدمی احساس می‌کند گویی چیزی گوهرین و بنیادین، در او شکسته و خرد شده است. به هر دری می‌زنید تا بتوانید آنچه را از سر می‌گذرانید درست و کامل توصیف کنید. گاهی اوقات، فقط برای ساعاتی، حس می‌کنید با این مسئله کنار آمده‌اید. اما بعد یک‌باره به یاد می‌آورید که هر چیز خوبی از جهان رخت بربسته است. بیش از هر چیز احساس تنهایی می‌کنید با اندوه و سردرگمی‌تان تنها مانده‌اید، خشمگین هستید و دلیل این اتفاق‌ها را نمی‌توانید بفهمید.

یکی از بزرگ‌ترین آرمان‌های هنر این بوده است که در ظلمات و تاریکی تنهایتان نگذارد، آن هنگام که شکسته و گمشده‌اید در کنارتان باشد و چیزهایی را به خاطرتان بیاورد که در این لحظه به‌سختی می‌توانید آن‌ها را ببینید: اینکه در پسِ دردتان معنایی نهفته است، اینکه کماکان فردی کامیاب و دوست‌داشتنی هستید، اینکه سرانجام از این شرایط به در خواهید آمد و اینکه هر چقدر هم جزئیات ظریف رنجتان مختص به شخص خودتان باشد، اما در‌واقع دچار اندوهی هستید که متعلق به بسیاری همچون شماست.

هر کسی که مورد تحسین شماست، هرکسی که به نظرتان جذاب است روزی دلش شکسته است یا روزی دلش خواهد شکست. گرچه حس می‌کنید که دل‌شکستگی‌تان شما را از باقی انسان‌ها جدا می‌کند، اما در نهان شما را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

تقریباً هیچ کسی نیست که زندگی را بدون تجربۀ دل‌شکستگی به پایان برساند. عموماً در این لحظات سخت به شما می‌گویند گذر زمان همه چیز را درست می‌کند، اما فهم و چشم‌اندازتان نسبت به این مسئله نیز نقشی اساسی دارد. چون گاهی اوقات خودتان باعث می‌شوید شرایط‌تان از حد لازم بدتر شود. کم‌کم به خودتان می‌گویید که به قدر کافی خوب نیستید و این جدایی نشانۀ آن است که دیگر همیشه با شما بدرفتاری خواهد شد.

هدف کتاب دلشکستگی (Heartbreak) این است که با طرح زمینه‌ها، قدری تاریخ، قدری روان‌شناسی و اندکی فلسفه کمک‌تان کند دل‌شکستگی‌تان را قدری التیام بخشید. خواهید آموخت که واکنش‌هایتان به جدایی‌ها چگونه در شما شکل گرفته است، بهترین نحوۀ فکر کردن به شریک سابق زندگی‌تان چگونه است و وقتی دچار ناامیدی هستید روابط آتی‌تان را چطور در ذهنتان مجسم کنید. وقتی از حس دل‌شکستگی به درآیید، خشنودی لطیفی در شما خواهد بود که تنها نیستید، تسلی خواهید یافت که رنج شما را پایانی هست و دوباره فریفتۀ خوشی‌ها و اندوه‌های بی‌پایان و ظریف روابط عاشقانه خواهید شد. آنچه در این کتاب می‌خوانید سفری در باب داستان جهان‌شمولِ دل‌شکستگی است.

دربارۀ مجموعۀ مدرسۀ زندگی:

هدف مجموعۀ مدرسۀ زندگی در باب عشق این است که در مواجهه با تنگناهای عشق همچون دوستی ایده‌آل عمل کند. هر یک از عناوین این مجموعه به یکی از مسائل مهمی می‌پردازد که به احتمال زیاد بالاخره با آن‌ها روبه‌رو خواهید شد؛ از قرارهای آشنایی گرفته تا دل‌شکستگی، از مسئلۀ روابط نامشروع گرفته تا دعواهای زناشویی. عامل وحدت‌بخش بین این عناوین ترکیب خاصی است که در آن‌ها بین بصیرت‌های روان‌شناسانه، وجه انسانی و صمیمیت وجود دارد: این کتاب‌ها به شما مشورت و تسلایی را می‌دهند که برای یافتنِ خوشبختی نیاز دارید.

کتاب دلشکستگی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به تازگی یک رابطۀ عاطفی را ترک کرده‌اید و دچار دل‌شکستگی شده‌اید، این کتاب به شما کمک خواهد کرد از درد و رنج ناشی از آن رها شوید.

با آلن دوباتن بیشتر آشنا شویم:

آلن دوباتن (Alain de Botton) فیلسوف، نویسنده و مجری تلویزیون در 20 دسامبر سال 1969 در سوئیس زاده شد و اکنون در بریتانیا زندگی می‌کند. آثار او مسائل مختلفی را به شیوۀ فلسفی و با تأکید بر رابطۀ آن با زندگی روزمره مورد بررسی قرار می‌دهد.

دوباتن در سال 2008 عضو هیئت مؤسس یک سازمان جدید آموزشی به نام مدرسه زندگی شد. او مقطع دکترای فلسفۀ خود را در دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما برای نوشتن آثار فلسفی به زبان ساده، دانشگاه را ناتمام گذاشت.

از مهم‌ترین کتاب‌های او می‌توان به جستارهایی در باب عشق، هنر سیر و سفر، تسلی‌بخش‌های فلسفه، پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند، هنر همچون درمان، خوشی‌ها و مصایب کار، یک هفته در فرودگاه، در باب مشاهده و ادراک و ... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب دلشکستگی می‌خوانیم:

او رفته است و سخت دلتنگش هستیم. هیچ کسی نمی‌تواند جایش را پر کند: حس می‌کنیم دیگر هیچ‌گاه خوشحال نخواهیم بود. شاید یکی از دوستان خیرخواهمان توصیه کند که دیگر به او فکر نکنیم. گرچه شاید عجیب به نظر برسد، ولی شاید خردمندانه‌تر و در‌نهایت، مفیدتر این باشد که خودمان را مجبور کنیم مشروط به اینکه بتوانیم در ذهنمان دقیقاً حلاجی کنیم که برای چه چیزهای او دلمان تنگ شده است.

به جای اینکه صرفاً مدام تکرار کنیم که دلتنگش هستیم، می‌توانیم سعی کنیم که دقیقاً جزء‌به‌جزء تعیین کنیم رابطه‌مان چه خوبی‌هایی داشته است. شاید لبخندی بسیار دلنشین داشته است، یا شاید جذب درایت و دنیادیدگی‌اش شده بوده‌ایم؛ چقدر خوب بود که آخر یک روز کاریِ سخت می‌توانستیم با او در‌موردِ همکاران روی اعصابمان جوک بگوییم؛ یا شاید حضورش در میهمانی‌ها به ما اعتماد‌به‌نفس می‌داده است؛ شاید این را دوست داشته‌ایم که ما را به رفقای قدیمی‌اش معرفی می‌کرده یا اینکه هنگام رابطه‌ی جنسی خیلی خوب ما را درک می‌کرده است.

وقتی می‌گوییم دلمان برایش تنگ شده است منظورمان در‌واقع این است که برای مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و تجربه‌های خوب دلتنگیم. بیش و پیش از هر چیز دوستدارِ لطافت، خوش‌مشربی و ذهن باز او بوده‌ایم، و نه کالبدی که این ویژگی‌ها در آن جمع آمده بود. اما چون این چیزها در ذهن‌مان با این فرد پیوند خورده و آن‌ها را با او تجربه کرده‌ایم، تصور می‌کنیم که وقتی او را از دست داده‌ایم، همه‌ی چیزهای خوبی را هم از دست داده‌ایم که به او مرتبط بوده‌اند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
چرا ترکم کرد؟
خاتمه‌ی نامنصفانه‌ی رابطه‌ی عاشقانه
روان‌شناسیِ شریک سابق زندگی‌مان
چرا او را انتخاب کردیم؟
جدایی‌ها و نظریه‌ی دلبستگی
چطور بابت وجود رقیب عشقی زجر نکشیم
چگونه جدا شویم؟
چطور ممکن است با اینکه ترکمان نکرده است دل‌شکسته باشیم
زمینه‌ی فراگیرترِ اندوهمان
چرا برای بقا به حافظه‌ی ضعیف نیاز داریم
معشوق ما بی‌همتا نبوده است
تسلی‌بخشی‌های دوستی
مزایای دل‌شکستگی
مجموعه‌ى مدرسه‌ى زندگی در باب عشق