معرفی و دانلود کتاب دختر بابا: موهبت‌ها و مصیبت‌های دختر بابا بودن

معرفی کتاب دختر بابا: موهبت‌ها و مصیبت‌های دختر بابا بودن

کتاب دختر بابا: موهبت‌ها و مصیبت‌های دختر بابا بودن نوشته‌ی مورین مورداک، به بررسی روابط پیچیده و مهم پدر و دختر می‌پردازد؛ رابطه‌ای که تأثیر به سزایی در آینده‌ی دختران دارد.

امروزه رابطه میان پدران و دختران کمتر مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ رابطه‌ای که سرشار از توقع و ناکامی، تحسین و نادیده‌ گرفته شدن است. نحوه ارتباط دختر با پدرش، تأثیر زیادی در روابط آینده او با مردان دارد، مردانی که معشوق، همسر، دوست، رئیس و یا همکار او هستند. همچنین این رابطه روی مسائلی مانند جنسیت، خلاقیت، معنویت و نیز توانایی او برای ابراز خود و توانایی گفتن عقایدش در دنیا تأثیرگذار است.

پدری کردن روش‌های مختلفی دارد که هر یک از آن‌ها مسائل مخصوص به خود را دارا می‌باشند. در این میان، روش"پدر خوب" خیلی سخت نیست و کمترین پیچیدگی را داراست؛ چنین پدری دخترش را بدون هیچ توقعی دوست دارد و به او کمک می‌کند که در آینده به بانویی مستقل تبدیل شود و هنگام رویارویی با مردان، خودش باشد.

نوع دیگر، روش "پدر غایب" است. این روش مشکلات زیادی دارد. چنین پدری از لحاظ عاطفی از دختر خود فاصله خواهد گرفت، در واقع او یا دخترش را نادیده می‌گیرد یا از دنیا رفته؛ تمام این موارد نشان دهنده‌ی این است که پدر دخترش را رها کرده و باعث شده تا احساسات دخترش خدشه‌دار شود و همیشه در تکاپوی یافتن عشق باشد.

مدل دیگر "پدر نازپرور" می‌باشد؛ اینگونه پدرها با دخترشان همانند یک کودک رفتار می‌کنند، هر چه دخترش می‌خواهد در اختیارش قرار می‌دهد، در واقع او می‌خواهد با رفتارهایش، وابستگی دخترش را به خودش بیشتر کند.

"پدر منفعل" مردی است که وظیفه سرپرست و رهبر خانواده را نادیده می‌گیرد. بنابراین دختر چنین پدری خودش پاسخ همه سؤالاتش را پیدا می‌کند و دیگر برای بزرگترها و منابع قدرت ارزشی قائل نمی‌باشد.

"پدر اغواگر" پدری است که رابطه‌ای شهوت‌انگیز با دختر خود دارد و حتی اگر نتواند دخترش را مورد سوء استفاده جنسی قرار دهد، دخترش را به گونه‌ای نامناسب به خودش وابسته می‌کند.

"پدر سلطه‌گر" تنها خواسته‌اش از دخترش فرمانبرداری و اطاعت است و باعث می‌شود دخترش همیشه دچار احساس ترس و ناامنی باشد.

"پدر اعتیادآور" فقط می‌خواهد دستور دهد و از دخترش در این مسئله سوء استفاده می‌کند، در نتیجه دختری کمال‌گرا تربیت می‌کند که توانایی مراقبت از خودش را داشته باشد.

سرانجام "پدر آرمانی شده"، پدری است که دخترش به همسر و دیگر فرزندانش ارجحیت دارد و دخترش احساس منحصر به فرد بودن می‌کند. این دختر سوگلی پدر است و دختر بابا نام دارد.

تمامی این روابط پدر – دختر، پیامدهایی عاطفی به دنبال خواهند داشت، که مورین مورداک (Maureen Murdock) در کتاب دختر بابا (The hero's daughter) تمامی آن‌ها را مورد بررسی قرار داده است.

جملات برگزیده‌ی کتاب دختر بابا

- ما از پدر استقلال، خودمختاری و فردیت طلب می‌کنیم. اما غالباً به محض این که روی زانوی پدر می‌نشینیم، از خواسته خود دست می‌کشیم. پدر، پلی به سمت دنیا نیست، او خودِ دنیا است. (سیگن هامر، کتاب دلبستگی‌های پرشور)
- آن که زن را از بند پدر می‌رهاند، مادر نیست. مادران، دختران خود را در ناآگاهی باقی گذارده‌اند. (کارولین ج. هلبران)
- هر پدری، ناگزیر، تجسم کهن‌ الگوی پدر است. پدر، قدرت فریبنده‌اش را از همین کهن‌ الگو وام می‌گیرد. (کارل گوستاو یونگ)
- پشت سر هر پدری، کهن‌الگوی پدر ایستاده و در این کهن‌الگوی پیش‌زیسته، راز و رمز قدرت پدر نهفته است. همانند قدرتی که پرنده را وادار به مهاجرت می‌کند. پرنده خودش این قدرت را خلق نمی‌کند، این قدرت از نیاکان او سرچشمه می‌گیرد. (کارل گوستاو یونگ)
- ای پدر که در بهشت سکنی داری و نامت مقدس و پاک است. همان طور که در قلمروی تو - بهشت - نظم حکمفرما بود، زمین نیز بر نظم تو استوار خواهد بود. (گزیده‌ای از یک نیایش)
- اگر خانه پدری را ترک کنیم، مجبوریم خودبسنده و متکی به خود شویم. در غیر این صورت، دوباره در خانه پدری دیگری می‌افتیم. (ماریان وودمن، کتاب "ترک خانه پدری‌ام)

در بخشی از کتاب دختر بابا می‌خوانیم:

دختر بابا نمی‌خواهد رابطه خود با پدر را مورد بررسی قرار دهد، چون دوست ندارد فانتزی برخورداری از رابطه‌ای عالی و بی‌عیب و نقص با پدر را رها کند. ویکتوریا سکاندا در کتاب "بانوان و پدرانشان" می‌نویسد: "اولین خطر مشاهده پدر به عنوان مردی واقعی با همه کاستی‌هایش، این است که تو را وادار می‌سازد به لحاظ عاطفی از او مستقل گردی و این خیال خوش را رها کنی که پدر می‌تواند همه چیز را درست کند، همه کار انجام دهد و قهرمانی قدرتمند و همه‌فن‌حریف است. " اگر دختر بابا رابطه با پدرش را به دقت مورد بررسی قرار دهد، ممکن است وادار شود با آنچه از پدر دریافت نمی‌کند مواجه گردد و نیز با پوچی رابطه با مادرش روبرو شود. در صورتی که او دست از بزرگ‌نمایی پدر بردارد، وادار خواهد شد خود واقعی‌اش را – بدون وابستگی به پدر - کشف کند.

در داستان جادوگر شهر اوز، دوروتی و سگش – توتو - در تلاشند که به خانه بازگردند. خانه، در اغلب سفرهای اسطوره‌شناختی نماد اشتیاق همه مردم برای بازگشت به سرمنشأ و خاستگاه است؛ سفری برای شناخت خویشتن، روح و مرکز وجود فرد است. دوروتی دختری است که پدر ندارد و بنابراین تمام آرزوها، اعتماد و انتظارات خود را بر "اوز بزرگ" فرافکنی می‌کند. هنگامی که او مترسک، آدم‌آهنی و شیر را ملاقات می‌کند که به ترتیب در جستجوی مغز، قلب و شهامت هستند آن‌ها را متقاعد می‌کند که اوز بزرگ می‌تواند به آن‌ها هم کمک کند.

هنگامی که دوروتی نقاب از چهره اوز برمی‌دارد و متوجه می‌شود که او هم صرفاً یک انسان است و نه جادوگری که قادر به انجام هر کاری باشد، از این که فریب خورده و - آن طور که فکر می‌کرده - اوز نمی‌تواند آن‌ها را نجات دهد عصبانی می‌شود. دوروتی به اوز می‌گوید: "اگر تو واقعاً بزرگ و قدرتمند بودی، به قولت عمل می‌کردی!" دوروتی به اوز می‌گوید که او مرد بدی است، اما اوز حرف دوروتی را چنین اصلاح می‌کند: "من مرد خیلی خوبی هستم - فقط جادوگر خیلی بدی هستم. " اینجاست که اوز نقش پدر خردمند را بازی می‌کند و به دوروتی و همراهانش کمک می‌کند تا متوجه شوند آنچه را که به دنبالش بوده‌اند، تمام این مدت در وجود خودشان بوده است. اوز – علی‌رغم کاستی‌هایش - فردی است که رشد و دستیابی به تفرد را در دوروتی و همراهانش تسهیل می‌کند.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: دختر بابا چگونه فردی است؟
فصل یک: دختران بابا
فصل دوم: هویت فردی: دختر بابا بودن یعنی چه
فصل سوم: دختر بابا و تمایلات جنسی
بخش دوم: دختران بابا در دنیا
فصل چهارم: پدر قهرمان / دختر تقدیر
فصل پنجم: مراقبت یا قطع خلاقیت
فصل ششم: بانوان و قدرت
فصل هفتم: بانوان و معنویت
فصل هشتم: دیگر نمی‌خواهم دختر بابا باشم
فصل نهم: آشتی با پدر
پیوست: برای پدران آینده
منابع و مآخذ