معرفی و دانلود کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی
برای دانلود قانونی کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی
کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی که توسط سردبیران مجله اپرا تهیه شده، دربردارندهی مجموعهای از داستانهای کوتاه روانشناختی، نکتهگوییها و گزیدهگوییهایی است که به تجربیات عاطفی و روابط دوستانه میپردازد.
اپرا وینفری را بیشتر بشناسیم:
اپرا گیل وینفری در ژانویه 1954 از پدر و مادری فقیر و کمسن و سال در میسیسیپی به دنیا آمد. مادرش خدمتکار بود و پدرش در ارتش خدمت میکرد. تا شش سالگی در خانهی مادربزرگش در روستایی در میسیسیپی روزگار گذراند و همان مادربزرگ بود که خواندن و نوشتن را به او یاد داد، طوری که در سه سالگی انجیل و سرودهای مذهبی در کلیسا را از حفظ میخواند.
بعد از فوت مادربزرگ به میلواکی نزد مادرش رفت و تا دوازده سالگی با او زندگی کرد. این دختربچهی تنها و بدون حامی در نه سالگی برای اولین بار مورد تجاوز بیرحمانهی یکی از اقوامش قرار گرفت و بعد از آن هم بارها این عذاب الیم را در دوران نوجوانی تحمل کرد. از آن جا که او دیگر نمیتوانست رنجهایی بیش از این را تحمل کند، در سیزده سالگی از خانه فرار کرد. یک سال بعد یعنی در چهارده سالگی در پی آزارهای جنسی باردار شد، ولی بچه مرده به دنیا آمد. مرگ فرزندش سختترین ضربهای بود که در زندگی تجربه کرده بود. لذا با خود عهد کرد که یک بار برای همیشه زندگیاش را تغییر دهد.
او به کمک پدر تحصیلاتش را ادامه داد و در هفده سالگی گزارشگر رادیو نشویل شد. برای ادامهی کار در رادیو و تلویزیون به ناچار برای تحصیل به دانشگاه تنسی رفت و در رشتهی هنرهای نمایشی و ارتباط کلامی شروع به تحصیل کرد و همزمان، به طور نیمه وقت در رادیو محلی مشغول به کار شد.
در اولین سال تحصیل در دانشگاه، دو جایزه برای دو نمایش به او تعلق گرفت. در 1976 مجری خبر تلویزیونی در بالتیمور شد. در 1978 علاوه بر گزارشگری و گویندگی، مجری یک برنامهی تلویزیونی بسیار موفق شد. در سال 1983 مجری یک برنامهی صبحگاهی در شیکاگو شد و این برنامه که در ظرف کمتر از یک سال به یکی از پرطرفدارترین برنامهها تبدیل گشت، بعدها یعنی در سال 1985 به «شوی اپرا وینفری» تغییر نام داد.
«شوی اپرا وینفری» به مدت 25 سال پخش شد و در سالهای آخر در 145 کشور جهان پخش میشد. اپرا میگوید: «ابتدا هدفم از اجرای این برنامه، تشویق و تقویت روحیهی مردم و بالا بردن سطح آگاهی آنها بود. ولی حالا میخواهم در زندگی انسانها تغییر ایجاد کنم، به آنها شادی و رضایت بدهم و به آنها کمک کنم خودشان را جور دیگری ببینند...»
اپرا در آخرین برنامهی خود در سال 2011، به ریشههایش و زندگی در میسیسیپی اشاره کرد و گفت: «اتفاقی نیست که دختر تنهای کوچکی که هرگز در زندگی محبتی ندید، در بزرگسالی مورد محبت، مهربانی، اعتماد و تأیید میلیونها نفر از سراسر جهان قرار بگیرد».
جملات برگزیدهی کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی (O's little book of love and friendship):
- فقط تو و من در عشق دو نفر یک نفر به حساب میآیند. (ژان پل سارتر)
- کمی دشواری صمیمیت هنری است پیچیده و ژرف. (ویرجینیا وولف)
- همه دوستیها بسیار مهم است کسی باشد که بتوانی ساعت چهار صبح صدایش بزنی. (مارلین دیتریش)
- خویشاوندی خانواده، خانهای است که درون ما و همیشه همراه ماست. (سردبیر مجلهی اپرا)
- عشق برتر همه چیز ممکن است. در قلبت را بگشا و بپذیر. (جرج ساندرز)
در بخشی از کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی میخوانیم:
تاکسی راه افتاد. او در راه رفتن به اندونزی برای یک سفر کاری پنج روزه بود. او رفته بود. ابتدا نمیدانستم چه کار کنم. بیرون بروم و به همراه دستهای از قورباغههای پرصدا کمی پیادهروی کنم. کمی موسیقی گوش بدهم و صدای آن را تا حد ممکن زیاد کنم، یا تکهای از یک آهنگ قدیمی راک را که خیلی دوست دارم بخوانم! من در همسرایی، حتی در تکخوانی فوقالعاده هستم و این آهنگ را از ده سالگی گوش میدادم.
همسرم رفته بود و من شاد بودم. میتوانستم نفسی تازه کنم. اگر میخواهید احساس مرا بفهمید، تصور کنید در کرهی ماه فرود آمدهاید و همه چیز آرام و زیباست و میدانید که هر زمان بخواهید میتوانید دوباره به خانهتان در کرهی زمین برگردید، البته نه به این زودیها. من دیوانهی جف بودم. کسی که سی و دو سال بود که با او ازدواج کرده بودم. در این سالها همیشه با هم قهوه میخوردیم، به خصوص هر صبح. لوازم آنتیک و کثیف و داغانی را که تقریباً هیچکس مایل نبود نگاه دومی به آنها بیندازد، میخریدیم. ما خیلی دوستانه، البته بیشتر اوقات، با هم زندگی کرده بودیم. ابتدا در یک آپارتمان یک خوابه و بعد در یک خانهی مزرعهی کلاسیک که بیش از صد سال قدمت داشت. من، هنگامی که او با وسواس به هزاران گل ارکیدهای که پرورش داده بودیم و هنگامی که به هکتارها زمینی که در آنها کتان کاشته بودیم رسیدگی میکرد، نوشیدنی به دستش میدادم.
هنگامی که شاخههای لطیف پونههایی که پنجاه سال قدمت داشت را به اشتباه، با تیغهی تراکتورش از ریشه درمیآورد، بر سرش فریاد میکشیدم. هنگامی که گیتار مینواخت و به حالت توجه و خلسه چشمانش را میبست، تماشایش میکردم. هنگامی که با تحسین به من و حتی به مانیک، گربهی شیرینمان خیره میشد، نگاهش میکردم. هنگامی که کلکسیونی از کراواتهای کلاسیک جمعآوری میکرد، که برای راهاندازی یک شرکت کوچک کافی بود، تماشایش میکردم. هنگامی که تپهای از لباسهای شستنی را جمع میکرد و در نهایت این تپه لباس در راهروی حمام فرو میریخت و او لباسها را مانند گلبرگهای گل رز پرپر شده به اطراف پرت میکرد و راه باز میکرد، تماشایش میکردم.
او را هنگامی که از بازویش به عنوان تکیهگاه استفاده میکرد و روی دستش میخوابید و نور تلویزیون روی صورتش نقش میانداخت تماشا میکردم. هنگامی که مانند پرندهی همسایهمان که در پاسیوی مشترک بود، با صدای مهیبی خرناس میکشید او را تماشا میکردم. در آن شبها من دمپاییهایم را به دست میگرفتم و پاورچین پاورچین روی نوک انگشتانم از اتاق خارج میشدم و به اتاق دخترم میرفتم که مدتهاست دور از خانه است. کاور تخت را برمیداشتم و جایی میخوابیدم که شبهای مخملی و دنج مرا در بر میگرفتند. در آن جا و دور از او، میتوانستم زمزمههای ذهن آرامم را بشنوم.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فقط تو و من
چهار هشدار عروسی / آندریا کینگ کالیر
تو را دوست دارم، تو بینقص هستی، کمی دور شو / کیتلین مدویک
یک نفر / آلیسون گلاک
فهرست عشق / آلیس بینگام گورمن
کمی دشواری
جهش عاشقانه / مارتا بک
منحنی یادگیری من / والتر کیرن
شانزده از نو / ابیگل توماس
آن خانم یک پنیر بزرگ است، این آقا کمی رنجیده / اندرو کورسلو
مبهوت عشق / الن تین
همه دوستیها
حرفی باقی نمانده بود / الیزابت استروت
دوستیهای دخترانه هرگز کهنه نمیشوند / الیزابت کلسی
اپرا و گیل بدون سانسور / لیزا کوگان
جادوگران / پاتریشیا ولک
با دوستانی مانند من، چه حاجت به غریبهها؟ / امی دیکینسن
خویشاوندی
بتی چه چیز میدانست؟ / مونیکا وود
خواهرم سایدی / سوزانا سوننبرگ
قویترین پیوند / والریا مونرو
بچه کابو / کریستینا نرینگ
عشق برتر
زن دیگر / هلن تریکی برادلی
تنها برای تو معنا دارد / ایمی سورتز
دستان محافظ / پم هوستون
اثر قلب / اپرا وینفری
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستانهای کوچک عشق و خوشبختی |
مترجم | شباهنگ دلشاد |
ناشر چاپی | انتشارات پندار تابان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 180 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8593-79-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |