معرفی و دانلود کتاب خدا لعنت کند سیاوش را
برای دانلود قانونی کتاب خدا لعنت کند سیاوش را و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خدا لعنت کند سیاوش را
محمد لله گانی دزکی در کتاب خدا لعنت کند سیاوش را، تعدادی از داستانهای کوتاه خواندنی خود را گرد آورده است. او در این اثر درصدد بیان درگیریها و دغدغههای اجتماعی و فردی خود بوده است و بهخوبی از عهدهی انجام این کار برآمده است.
درباره کتاب خدا لعنت کند سیاوش را
شمار زیاد داستانهای منتشرشده حاکی از اهمیت و محبوبیت این گونهی ادبی است. تمایل به شنیدن و خواندن داستان و روایت از زمانی که انسانهای نخستین به دور آتش جمع میشدهاند تاکنون همواره وجود داشته است و این کار جزو سرگرمیهای اکثر افراد بوده و هست.
یافتههای پژوهشگرن و دانشمندان حاکی از این امر است که داستان، ذهن آدمی را صیقل میدهد و در عملکرد مغز آدمی تأثیرات مثبتی ایجاد میکند. مطالعهی داستانها ما را در موقعیتهای شبیهسازیشدهی بسیاری قرار میدهد، ما را با راهکارهای مختلفی آشنا میسازد که در هر موقعیتی ممکن است به کمکمان آید و توانایی ما را در بهبود عملکردمان در زندگی واقعی افزایش میدهد.
داستان کوتاه گونهای از داستان است که از قرن نوزدهم به بعد، نویسندگان به نگارش آن روی آوردند. در این نوع ادبی کمتر به جزئیات وقایع پرداخته میشود؛ بنابراین در مقایسه با رمان و داستان بلند حجم کمتری دارد. این گونهی ادبی مورد استقبال نویسندگان ایرانی نیز قرار گرفته است، محمد لله گانی دزکی از نویسندگان معاصر ایرانی است که در کتاب خدا لعنت کند سیاوش را، مجموعهای از داستاهای کوتاه خود را گرد آورده است. این کتاب شامل چهار داستان کوتاه با این عناوین است: «میم نون»، «زردکوه»، «بیلباز» و «خدا لعنت کند سیاوش را». داستانهای این مجموعه در فضایی روستایی به وقوع میپیوندند.
کتاب خدا لعنت کند سیاوش را برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به دوستداران داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب خدا لعنت کند سیاوش را میخوانیم
سلام مادر، آخر این چه نامهای بود؟ خون به دلم کردی. چه کم گذاشتم که همهتان اینجور جری شدید؟ مادر، خب چه کار کنم؟ تو بگو. آخر نمیدانی چه خونی به دلم میریزند این بابا و برادرت. اینها از هم بدترند، خب حداقل تو سربار نشو. آن افراسیابِ تیرخورده که معلوم نیست چه برایت مینویسد و اصلاً چه جور برای هم نامه مینویسید، میبردم آن اتاق که افرا نامه نوشته و بابا نفهمد. باز از آنور در گوش بابایت پچپچی میکند که من حالیم نمیشود. نمیشود شکایت خودش را هم که بگویم بنویسد. آمدم سراغ رفیقت آقاجلال، لااقل او حرف دلم را بنویسد ببینم چه خاکی بر سرمان است. آن سربازیِ بیصاحاب را خلاص کن بیا گور مرگم زنت میدهم. اما عمویت به ما دختر نمیدهد. آخر کدامتان بهتر از همید؟ خدایا چه بد کردم که همهتان یاغی شدید. آخر نمیدانی... نمیدانی... بابات بیل و کلنگ دست گرفته که: اگر آنها شمرند، دزک کربلا نیست. و قفل و مهرِ شورا را شکسته و درِ چاه را باز کرده و معلوم نیست چطور تا حالا نگرفتندش. اما دور نیست... دور نیست...
زنِ آقاممد آمده بود سُراغم. یک بغل سبزی آورده بود و نشستیم به پاک کردن. میگفت دلش گرفته اروای... لا اله الا الله... چه میدانم... میگفت آقاممد به فکر آقاعزیز است و دلخور میگفت آقاممد میگوید ممکن است بگیرندش. میگفت حکم جلبش آمده. میگفت کاش خیر باشد. میگفت خب تو که زنشی باش حرف بزن. میگفت سایهاش بالای سرتان باشد انشالله اما این کارها شوخی نیست، خب خواهر آقاممد هم کارهای نیست. میگفت مردم رای دادهاند و شورا شده. میگفت شب و روز ما را هم گرفته که کار مردم زمین نماند. میگفت عزیز، سرِ آقاممد را شکسته اما محمدجان شما یادش نیست و رضایت هم که دیدید داد.
فهرست مطالب کتاب
میم. نون
زردکوه
بیلباز
خدا لعنت کند سیاوش را
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خدا لعنت کند سیاوش را |
نویسنده | محمد لله گانی دزکی |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 160 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-337-999-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |