معرفی و دانلود کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد
برای دانلود قانونی کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد
کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد نوشتهی سورن کریمی مجموعهای مشتمل بر شش داستان کوتاه است که همگی از ژانر ادبیات گمانهزن بهره بردهاند. داستانهای این مجموعه در شهرهای جنوبی ایران روایت میشوند و با شرح ماجراهایی عجیب، احساسات و مفاهیمی مثل ناامیدی، شرارت، تنهایی و ترس را با تلفیق خیال و وهم به تصویر میکشند.
دربارهی کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد
کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد مجموعهای است که داستانهای کوتاهی تحت عناوین «خرداد بود که خلیج یخ زد»، «حکایت حلول در حافظیه»، «خور آدم خور»، «سورچرانی پیرزن تنپرست در جنزار جادهی سرچاهان»، «از زمین آمد» و «نخستین سخنان ناشر» را در بردارد. هر یک از این داستانها به گونهای به ادبیات ژانر یا ادبیات گمانهزن تنه میزنند و با القای حس ترس و وحشت، مخاطب خود را به هیجان میآورند.
سورن کریمی با هر داستان مخاطب را به شهرهای جنوبی ایران میبرد و با آمیختن گرما، شرجی و مه به روایتهایش، ماجرای عجیبی را خلق میکند که تشخیص واقعیت از خیال را دشوار میسازد. ضدقهرمانهایی که در داستانهای این مجموعه سر بر میآورند، هر یک به روش خود آتش ترس را در وجود خواننده شعلهور میکنند. و این ضدقهرمان ممکن است قاتلی باشد که قصد دارد در ساحل خود را به آتش بکشد یا هنرپیشهای که مرتکب قتل شده، آن هم در حافظیه!
با اینکه در کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد، داستانها در ژانر وحشت نوشته شدهاند اما حسِ ترس، تنها احساسی نیست که مخاطب با خواندن آنها تجربه میکند. ازآنجاکه شخصیتهای هر داستان با تنهایی و انزوا درگیرند این حس به مخاطب نیز منتقل میشود. انزوایی که پای شرارت را به زندگیشان باز کرده و یا شاید شرارتی که آنها را در زندگی یکه و تنها کرده است. در هر صورت رنج بیپناهی و بیکسی، بزرگترین زخم زندگی شخصیتهای داستانی این کتاب هستند.
اگرچه این مجموعه داستانهایی متنوع را در خود جای داده که نثر، زبان و ریتم متفاوتی دارند اما همگی در کنار هم یک کل واحد را شکل میدهند. بنابراین اگر مخاطب داستانها را به ترتیب بخواند به این ارتباط و پیوستگی پی خواهد برد. چراکه سورن کریمی، مؤلف این اثر، عقیده دارد در یک مجموعه، هر داستان باید بر روند داستان دیگر مؤثر باشد تا اثر به انسجامی درخور دست پیدا کند.
مجموعه داستان خرداد بود که خلیج یخ زد اولین کتاب سورن کریمی است که به همت انتشارات کتابسرای تندیس روانهی بازار کتاب شده است.
کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد برای چه کسانی مناسب است؟
مخاطبان علاقهمند به داستانهای ژانر وحشت و ادبیات گمانهزن که از غوطهوری در جریان خیال و واقعیت لذت میبرند، با مطالعهی داستانهای این مجموعه به تجربهی لذتبخش و متفاوتی دست خواهند یافت.
در بخشی از کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد میخوانیم
دریا ناآرام شده. موجها قد کشیدهاند و کمی دورتر، آنجا که ساحل سخت است، با شدت خودشان را به ردیف سنگها میکوبند. زردیْ عنبیههای جَروش را ستانده. همانطور که جلو میرود، باد تابستان از جانبش سوی دختر میوزد. حرارتی که من احساس میکنم، کم است. از خمشدن خطوط صورت دختر پیداست که این باد واقعاً میسوزانَد.
«با چی میخوای حریف من بشی؟ جنازهی زمستون؟» فریاد جَروش است که دارد با هر قدم بخشی از ساحل را میگدازد و بیابان خشکش میکند. برای تهدید و ارعاب نیست که میرود، برای سیلیزدن نیست که رگهای دستش بیرون زده. نگاه خونگرفتهاش را میشناسم. اگر جَروش جلو میرود، برای کشتن است و نه هیچچیز دیگر.
دختر چارهای ندارد جز عقبگرد و پاگذاشتن به دامان دریا. تلاشهایش برای شلاقزدن بیفایده است. تا هوا شکاف برمیدارد، بندهای سفید وامیروند و جرعهجرعه روی زمین میریزند. چیزی جلودار این دیو نیست.
نگرانیْ ناخودآگاه به دختر نزدیکم میکند. دختری که نامش را نمیدانم و تا چندی پیش از وجودش خبر نداشتم، اما حالا بدون نام آشناست. حالا هر بار که راسخ میایستد و خم به ابرو نمیآورد، هر بار که فریاد میکشد و جواب حملات جَروش را میدهد، برایش هورا میکشم و از خوشحالی لبخند میزنم. دیگر نمیگویم «از من که گذشت»؛ نمیتوانم. مهم نیست چهکار کردهام، مهم نیست راه درست چیست، مهم این است که پیروزی این دختر را ببینم. باید زنده بماند. و اینطور که پیداست، دختر راه زندهماندن را خوب آموخته است.
فهرست مطالب کتاب
مقدمهای بر خرداد بود که خلیج یخ زد
خرداد بود که خلیج یخ زد
حکایت حلول در حافظیه
خور آدم خور
سورچرانی پیرزن تنپرست در جنزار جادهی سرچاهان
از زمین آمد
نخستین سخنان شر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خرداد بود که خلیج یخ زد |
نویسنده | سورن کریمی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 184 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182-755-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |