معرفی و دانلود کتاب حریر شب
برای دانلود قانونی کتاب حریر شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حریر شب
کتاب حریر شب، رمانی عاشقانه و رمانتیک از نرمین علیزاده است.
زندگی، سفر کردن در لحظات سرشار از تلخ و شیرینی است که در مکتب زندگی میآموزیم و قسمت شیرین را خاطره و تلخ را تجربه مینامیم. ماجرای رمان حریر شب از روزی آغاز میشود که دو خواهر همراه با مادرشان برای اسمنویسی به دبیرستانی میروند؛ بیخبر از آنکه یکی از خواهرها پرخاطرهترین تجارب زندگی خود را در راه مدرسه و دیگری پشت نیمکت کلاس خواهد اندوخت.
گاهی میتوان چشم بست و وانمود کرد که هیچ اتفاقی نیفتاده است. به زندگی و خود فرصت دوبارهای داد. به شرطی که عشق دوطرفه باشد. چرا که عشق مثل آب میماند. اگر توانستی آن را در مشت قایم کنی، باهوشی، وگرنه از چنگت میریزد. این را با پوست و گوشت خود در کتاب حریر شب تجربه خواهید کرد.
یک روزی دستت را باز میکنی و میبینی که چیزی در دستت نیست. قطره قطره چکیده و مثل عطر پریده است. هر چه میماند، جای پای خاطرههاست. خاطراتی که هیچ فالبینی نمیتواند از روی خط کف دستت بخواندش. عشق همین است. لحظهای ارتباط معجزهآسا که تن آدمی را به برق دویست و بیست ولتی وصل میکند. دو نگاه همدیگر را ملاقات میکنند و آن وقت شاد هستی و هم غمگین. زبان قاصر میشود و نمیتوانی کلمهای روی زبان جاری کنی. هر چه هست التهاب نگاهی است که تا اعماق جان میسوزاندت. نگاهی که در آن هزاران ستاره روشن چشمک میزند؛ هزاران شور عشق تو را به مهمانی مستانه عاشقان دعوت میکند.
سالهای عشق و جدایی در این کتاب چیزهایی را به شما یاد خواهد داد: اگر اولش به فکر آخرش نباشید، آخرش به فکر اولش میافتید. لذتی که در فراق هست، در وصال نیست، در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراق. آغاز کسی باش که پایان تو باشد.
در بخشی از کتاب حریر شب میخوانیم:
خوشبختانه هنوز حرفی به مامان نزده بود. او این روزها را پیشبینی میکرد. وقتی خاله مونس هوایی شد و فکر اروپا رفتن به سرش زد، مامان به او هشدار داد. حالا هم اگر میشنید ناراحت میشد. او زن و بچهاش را سر کار گذاشته بود تا هر کاری دلش خواست انجام بدهد. همهاش تکرار میکردند که خاله نباید شوهرش را تنها میگذاشت. انگار که قرار بود نگهبان او باشد که دست از پا خطا نکند. شاید خاله تاوان جاهطلبی خود را میپرداخت.
آدم بزرگسال وقتی به زندگی خود سر و سامان ندهد، چگونه میتواند تغییری ایجاد کند. این اواخر خاله خیلی با ما تماس نمیگرفت. تلفن خانه که قطع بود ولی شیما چیز دیگری گفت. زندگی خاله پرآشوب بود. در طغیان دریا و موج کشتی صدمه میبیند و در دعوای زن و شوهر بچهها آسیبپذیر میشوند. او نگران دخترش بود.
ساعت از نیمه شب میگذشت که ناگهان زنگ در خانهشان را زدند. دو مأمور پلیس بود. ملیکا پنهانی از پنجره بیرون رفته بود. مادرش فکر میکرد که در خانه است. همسایهای او را بیهوش پیدا کرده و به بیمارستان رساندند. در مهمانی شبانه با دوستانش شرکت میکرد و مخالفت مادرش را نشنیده میگرفت. ملیکا خجالت زده نمیخواست او را ببیند و زیر لحاف پنهان شده بود. وقتی پرستار بیدارش کرد، با لحن شل و آویختهای گفته بود که کسی به مادرش چیزی نگوید. کسی باور نمیکرد که همان ملیکای خجالتی اینطور دم در آورده بود و با هویت خود و خانوادهاش مشکل داشت. خاله سیگار و وسایل دیگر در کیفش پیدا کرده بود و کم کم به این نتیجه میرسید که بچهها به نبود پدرشان عکسالعمل نشان میدادند و دلشان برای او تنگ شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حریر شب |
نویسنده | نرمین علیزاده |
ناشر چاپی | انتشارات پرسمان |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 500 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-187-055-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |