معرفی و دانلود کتاب جیبهای بارانیات را بگرد
برای دانلود قانونی کتاب جیبهای بارانیات را بگرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جیبهای بارانیات را بگرد
کتاب جیبهای بارانیات را بگرد نوشته روزنامهنگار و نویسنده برجسته پیمان اسماعیلی، مجموعهای از هشت داستان کوتاه است که تصویری از تنهایی و گمگشتگی در موقعیتهایی ناب و خشن را به نمایش میگذارد. این مجموعه داستان در چهارمین دوره جایزه ادبی اصفهان مورد تقدیر قرار گرفته است.
درباره کتاب جیبهای بارانیات را بگرد:
پیمان اسماعیلی در کتاب حاضر داستانهای متفاوتی را روایت میکند: قصه مرد که طی ماجرایی به یاد همسرش میافتد و یا زن و شوهری که به صحبتهای زوجی دیگر در همسایگی خود گوش میدهند و... . مُردگان در اغلب داستانهای کتاب، نقشی حیاتی ایفا میکنند و قهرمانان روایات با این مردگان گمشده در زمان، ارتباط مییابند.
مجموعه داستان پیش رو، نخستین بار در سال 1384 به چاپ رسید و نامزد جایزه ادبی مهرگان شد. داستانهای این مجموعه با داستانهای آثار دیگرِ پیمان اسماعیلی چون «برف و سمفونی ابری» و «همین امشب برگردیم» تفاوتهای بسیاری دارد. از این رو مخاطب با زوایای دیگری از ذهنیت این نویسنده آشنا میشود.
پیمان اسماعیلی میکوشد در اغلب داستانهایش از عنصر غافلگیری بهره بگیرد تا مخاطبش را در موقعیتی شوکهکننده قرار دهد. شوکی که در اعماق متن داستانها رخ میدهد و از پریشانی درونی شخصیتها حکایت دارد. محوریت اصلی داستانهای این کتاب را، انسانها و کنشهایشان با فردیت خود و جامعه تشکیل میدهند.
این مجموعه داستان همچنین از فضایی رئال و مدرن برخوردار است، با این حال نویسنده در برخی از داستانها ژانر رئالیسم جادویی را نیز به کار گرفته است. کتاب جیبهای بارانیات را بگرد بر پایه دیالوگ بنا شده و زمینهای وهمآلود دارد. گرهافکنی و ایده خلاقانه در کتاب پیش رو به خوبی به چشم میخورد، ایدههایی که خبری از تکرار در آنها نیست.
کتاب جیبهای بارانیات را بگرد به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای کوتاه ایرانی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
با پیمان اسماعیلی بیشتر آشنا شویم:
این نویسندهی خلاق در سال 1356 در شهر تهران متولد شد. در دانشگاه مهندسی برق خواند، و در زمینه نقد و روزنامهنگاری نیز فعالیتهایی داشت که از جمله آنها میتوان به مصاحبههایش با نویسندگانی چون پل استر و کورت ونهگات اشاره کرد. «جیبهای بارانیات را بگرد»، «برف و سمفونی ابری»، و «همین امشب برگردیم»، عنوان سه کتاب داستانی او هستند. وی همچنین برنده جوایز معتبری نیز شده است، که در ذیل برخی از آنها را با هم مرور خواهیم کرد.
جوایز و افتخارات پیمان اسماعیلی:
- جایزه روزی روزگاری در سال 1388 برای مجموعه داستان برف و سمفونی ابری
- نامزد مرحله نهایی هفتمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم برای کتاب همین امشب برگردیم
- برگزیده نظرسنجی مجله تجربه در سال 1395 برای کتاب همین امشب برگردیم
- برگزیده سومین دوره جایزه ادبی اصفهان برای داستان مرض حیوان
- تقدیر شده در چهارمین دوره جایزه ادبی اصفهان برای مجموعه داستان جیبهای بارانی ات را بگرد
در بخشی از کتاب جیبهای بارانیات را بگرد میخوانیم:
سه نفر دکتر روانشناس چهار ماه تمام با این آدم سروکله زدند و آخرسر هم چیز زیادی دستگیرشان نشد. نمایندهشان توی دادگاه، نتیجهی بررسیها را به این شکل اعلام کرد «آقای سی و دو بههیچوجه قادر به یادآوری ماوقع نیست و تلاشهای تیم پزشکی نیز در استفاده از سدیم آمیتال و حتا خواب مصنوعی بینتیجه مانده است. در حقیقت صحنهی قتل به طور کامل از حافظهی متهم برداشته شده و فرد مزبور قادر به یادآوری چیزی نیست؛ البته باید توجه داشت که مسئله به سرکوب خاطرات مربوط نمیشود، بلکه نوعی فراموشی عضوی مطرح است؛ حتا احتمال استفاده از مواد محرک روانی به وسیلهی متهم در زمان وقوع جرم وجود دارد. بسیاری از نشانههای بیماری در آقای سی و دو از جمله بیهوشی موقت با علایم استفاده از مواد محرک روانی تطابق کامل دارد، ولی در هر صورت، ذکر دلایل دقیق فراموشیِ عضویِ موجود در متهم از حوزهی امکانات و تواناییهای این گروه خارج است.»
زن سی و دو آن روز صبح از خواب بیدار شده، خمیازهی بلندی کشیده و پتو را تا زیر گلو بالا آورده. صورتش ککمکی و کمی ریزه است، ولی چشمهای خیلی قشنگی دارد. موهایش هم سیاه و شلال. با خودش گفته که بیرون حتماً باد سردی میزند و از اینکه زیر این پتو نرم خوابیده و گرمای ملایمی روی همهی بدنش پخش شده، ذوق کرده، کف دستش را روی تخت کشیده و دنبال بازوی شوهرش (همین مرد) گشته. چند ثانیه بعد، چشمهایش را باز کرده و دیده که غیر از خودش هیچکس دیگری روی تخت نیست و سمت چپ، خالیِ خالی است.
این خالی بودن تخت تنها چیزی است که هیچکس توضیحی برایش ندارد؛ حتا خود سی و دو هم اصلاً یادش نیامد که آن روز صبح کجا رفته بوده.
زن آن روز صبح از روی تخت بلند شده و یکراست رفته دستشویی. توی آینه به چروک تازهای که زیر چشم راستش افتاده، نگاه کرده و چند مشت آب به صورتش پاشیده. چندبار هم با صدای بلند شوهرش را صدا زده. بعد که فهمیده در خانه تنهاست، کمی ترسیده. (باید ترسیده باشد. وقتی کسی یکدفعه غیب میشود و هیچ جا هم نیست، آدم میترسد. مثلاً ممکن است آن ساعتِ صبح مثل آدمهای نیمهدیوانه خودش را پشت کمد لباسها قایم کرده باشد و به صدای نفسهای آدم گوش بدهد. یک قیچی باغبانی هم در دستش.)
فهرست مطالب کتاب
سیم
اتاقخلوت
مگس
جمع کردن برگها وقتی روی زمین ریخته باشند
سایهی سرباز
حتمی دیو به روی دست چپ
بازی غیررسمی
جیبهای بارانیات را بگرد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جیبهای بارانیات را بگرد |
نویسنده | پیمان اسماعیلی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 101 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-708-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |