معرفی و دانلود کتاب جزیره آهنی

عکس جلد کتاب جزیره آهنی
قیمت:
۵۴,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب جزیره آهنی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب جزیره آهنی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب جزیره آهنی

کتاب جزیره آهنی رمان نوجوانی سرگرم‌کننده نوشته‌ی عباس عبدی است که در بندر کوچکی در جنوب جزیره‌ی قشم اتفاق می‌افتد. همه چیز از وقتی شروع می‌شود که توفان وحشتناکی از سمت دریا، به جزیره می‌رسد و سر راه خود، خرابی‌های بسیاری به بار می‌آورد اما پس از توفان، اتفاقات جالبی در انتظار حامد، قهرمان داستان و بقیه‌ی شخصیت‌های قصه است.

درباره‌ی کتاب جزیره آهنی

همیشه خواندن رمان‌ درباره‌ی جایی که آن را می‌شناسیم و برایمان آشناست، حسی فوق‌العاده به همراه دارد. از طرفی، خواندن داستانی که در جایی متفاوت و ناآشنا اتفاق می‌افتد هم بسیار جذاب است. رمان‌ها و داستان‌های عباس عبدی، که یکی از نویسندگان خوب حوزه‌ی کودک و نوجوان در ایران بود، عموما در جزایر جنوبی ایران اتفاق می‌افتد. به همین دلیل، خواندن این کتاب‌ها، ما را به جاهایی می‌برد که زیاد با آن‌ها آشنا نیستیم و به ندرت به آن سفر می‌کنیم. ما از فهمیدن این که بچه‌های بندری چطور زندگی عادی خود را می‌گذرانند هیجان‌زده می‌شویم، چه برسد به این که در میانه‌ی بحرانی عجیب و مهیج، با آن‌ها همراه شویم. رمان نوجوان جزیره‌ی آهنی، ما را به چنین موقعیتی می‌برد.

حامد، پسر ناخدایی که به خاطر قاچاق به زندان افتاده است، حالا خودش را مسئول تأمین زندگی مادر و خواهر و برادرش می‌داند. او با این که نوجوانی بیش نیست اما با قایق کوچک و کهنه‌اش به دل دریا می‌زند و هر کار که از دستش بر بیاید انجام می‌دهد، تا بتواند غذایی برای خانواده‌اش به دست آورد؛ هر کاری به جز قاچاق. در این میان، توفانی بسیار خردکننده و وحشتناک که روزها ادامه دارد، به بندر کوچک محل زندگی حامد و خانواده‌اش می‌رسد. ‌توفان خیلی چیزها را خراب می‌کند اما به جایش جزیره‌ی آهنی را به نزدیکی بندر می‌آورد. کتاب جزیره آهنی در مورد اتفاقات جالبی است که پس از توفان رخ می‌دهد.

عباس عبدی، در رمان‌ها و داستان‌هایش، به معرفی فرهنگ، آداب و رسوم و لهجه‌ی جنوبی پرداخته است و شما هم با خواندن چند صفحه‌ای از داستان، به تدریج، لهجه را می‌آموزید و شاید وقتی کتاب جزیره آهنی تمام شد، بتوانید به لهجه‌ی بندری صحبت کنید. همین‌طور هر کجا کلمه یا عبارتی، سخت وجود داشت، می‌توانید به انتهای فصل مراجعه کنید که همه‌ی کلمات و اصطلاحات به خوبی توضیح داده شده است. زبان و نثر کتاب ساده و در عین حال شیواست و تصاویر و توصیفات به خوبی شکل گرفته و شما را در فضای داستان، غوطه‌ور می‌سازد.

کتاب جزیره‌ی آهنی را انتشارات پرنده‌ی آبی، واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی فرهنگی به چاپ رسانده است.

کتاب جزیره آهنی برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب جزیره آهنی برای نوجوانان علاقه‌مند به رمان‌های ایرانی خواندنی است.

در بخشی از کتاب جزیره آهنی می‌خوانیم

زن، طوری‌که فقط خودش می‌شنید، چیزهایی می‌گفت. شاید دعا می‌کرد. حامد کنارش نشسته بود. پولک‌های لب‌پریده رنگی پیرهن ماریه، برق می‌زدند زیر نور چراغ سقف. همان‌وقت بود که برق قطع شد. چراغ‌ها خاموش شدند و موتور یخچال، تریپی، از صدا افتاد. سوزا سه روز بود برق نداشت.

در را بازکرد و رفت تا پای منبع آب. بویی توی هوا بود. مشتی آب خورد، مشتی هم به صورت زد. بوی زنگ آهن توی دماغش پیچید. برگشت توی اتاق و گوشه‌ای دراز کشید. مادر و دختر، اتاق پشتی، کنار بچه بودند. حوصله‌ی هیچ کاری نداشت. نمی‌خواست کسی را ببیند یا سراغ امید و صالح برود. دراز کشید کف اتاق. خوابش برد. بیدار شد. دوباره خوابید. باد از درز و سوراخ‌ تخته‌های سقف بادگیر تو می‌زد. مادر و بچه‌ها رفته بودند. ساعتی دیگر در تاریکی اتاق دوام آورد. سر آخر زد بیرون. نشست روی سکوی جلوی در. شبِ شب بود و کل بندر در تاریکی بود. همه‌ی باد و صدا از سوی دریا می‌آمد و به سمت کوه و جاده‌ی آسفالت می‌رفت. نگاهی انداخت به‌جایی که قایقش در ماسه‌ها تپیده و انگار، ماه‌ها بود خوابیده بود. ماه نبود. امواج کف‌آلود در روشنایی کمِ ستاره‌ها به سفیدی می‌زدند. باز خیره شد به تاریکی. فکر کرد شاید جن دریاست که خیلی دورتر از خشکی ایستاده و نگاهش می‌کند و اسمش را صدا می‌زند. مرد تنومندی دست‌هایش را زده بود به کمر و تا زانوهایش در آب بود. امواج دور‌و‌برش می‌گشتند و کف می‌پاشیدند. فکر کرد لابد هربار با نفسش بوی آهن بیرون می‌دهد. توفان چندروزه ترس به دلش انداخت. فکر کرد شاید قرار بوده قلبش بایستد. دور و برش را پایید. خبری از‌کسی نبود. قایق‌ها بی‌صاحب‌هاشان به امان خدا افتاده بودند. باباعقیل رفته بود. دلش خواست پدرش از دل تاریکی پیدا شود و پا به ساحل بگذارد. او را صدا بزند و آغوشش را باز نگه ‌دارد تا او خودش را پرتاب کند آن‌جا، میان دست‌هایی که آن‌طوری فرمان لنج و قایق‌ را می‌گرفتند، طناب می‌کشیدند، نَقلِه36‌های پارچه، کارتن‌های کفش را روی سر نگه می‌داشتند و بدو بدو به بیابان می‌زدند. روز سومی بود شهر برق نداشت.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب جزیره آهنی
نویسنده
ناشر چاپی پرنده آبی
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات184
زبانفارسی
شابک978-600-436-239-9
موضوع کتابکتاب داستان و رمان نوجوان
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب جزیره آهنی

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب جزیره آهنی

برای دریافت کتاب جزیره آهنی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.