معرفی و دانلود کتاب شریف جان شریف جان

معرفی کتاب شریف جان شریف جان

کتاب شریف جان شریف جان رمانی است که توسط عباس عبدی، از نویسندگان مطرح معاصر، به رشته‌ی تحریر درآمده است. او در این کتاب، مصائب زندگی اهالی جزیره‌ی قشم را به تصویر می‌کشد و داستان پسر نوجوانی به نام شریف و خانواده‌اش را می‌گوید که مدرسه را ترک کرده و به دستفروشی مشغول است، اما حسرت درس خواندن را در دل دارد.

درباره‌ی کتاب شریف جان شریف جان

نامش شریف است و فامیلی ندارد. کتاب شریف جان شریف جان، نوشته‌ی عباس عبدی، داستان زندگی اوست. شریف، نوجوانی است که به همراه مادر و خواهرش در جزیره‌ی قشم زندگی می‌کند. او از پدرش هیچ خبری ندارد، به مدرسه نمی‌رود و به جایش کار می‌کند تا کمک خرج مادرش باشد. اوقات زیادی مقابل در مدرسه می‌ایستد و بچه‌هایی که به مدرسه رفت و آمد دارند را با حسرت نگاه می‌کند. یک روز یک مدیر مدرسه‌ی جدید به آن جا می‌آید که گویا عزم کرده تمامی بچه‌های آن جزیره را به مدرسه بکشاند. مدیر جدید با مقاومت کسانی مواجه می‌شود که وضعیت اقتصادی نامناسبی دارند و بدون کمک فرزندان چرخ زندگی‌شان نمی‌چرخد. کم کم مدرسه رفتن می‌شود هدف اصلی زندگی شریف و او تصمیم می‌گیرد به هر ترتیبی که شده، با وجود تمام سختی‌ها و خستگی‌ها، مدرسه را از دست ندهد و از طریق درس و تحصیلات یک زندگی بهتر برای خود و خانواده‌اش بسازد، اما در این مسیر اتفاقی دور از انتظار رخ می‌دهد که زندگی او را زیر و رو می‌کند.

عباس عبدی از داستان نویسان اهل آبادان است که فضاسازی در حال و هوای جنوب ایران از ویژگی‌های بارز آثارش محسوب می‌شود. شاخص‌ترین اثر داستانی او مجموعه داستان‌های کوتاه با نام «قلعه پرتغالی» است. او در زمینه‌ی داستان و رمان نوجوان نیز آثاری از جمله رمان «هنگام کوچ لاک‌پشت‌ها» ارائه داده که با استقبال مواجه شد. کتاب شریف جان شریف جان نیز یکی دیگر از تلاش‌های او در این حوزه به شمار می‌رود. همانند دیگر نویسندگانی که از نواحی جنوبی ایران می‌آیند، اقلیم و تأثیرات آن در داستان‌های عباس عبدی نقشی اساسی ایفا می‌کند. این عناصر به لنج و ناخدا محدود نمی‌شود، بلکه در بافت داستان‌های او نشسته است و با زندگی شخصیت‌هایش پیوندی ناگسستنی دارند. دریا، نخلستان، خاک و چشم‌اندازهای بی‌انتها از عناصر اقلیمی آثار اوست.

کتاب شریف جان شریف جان روایتی از ساکنین جزیره‌ی قشم ارائه می‌کند. این کتاب تصویری از زندگی روزمره و مسائل مردم این جزیره به دست می‌دهد، آرزوها و حسرت‌های یک پسر نوجوان محروم و مصائب خانوادگی او را به تصویر می‌کشد. این کتاب به همت انتشارات علمی و فرهنگی روانه‌ی بازار کتاب ایران شده است.

کتاب شریف جان شریف جان مناسب چه کسانی است؟

مطالعه‌ی کتاب شریف جان شریف جان را به دوست‌داران ادبیات معاصر ایران، به ویژه علاقه‌مندان ادبیات جنوب ایران، توصیه می‌کنیم.

در بخشی از کتاب شریف جان شریف جان می‌خوانیم

عصر، بی فکر زیاد همراهشان سوار شد و رفت. عبدالرئوف که رفیق و همراه همیشگی‌اش بود و با هم خیلی جاها رفته بودند. همه جا خودشان را به آب و آتش زده بودند برای پول. زیر و بم هر کاری را در جزیره به محمدشریف یاد داده بود، عین اینکه پسر یا برادر کوچک خودش باشد. محمدشریف هم با او راحت و خودمانی بود. هر جا گیر می‌کرد از عبدالرئوف کمک می‌گرفت. از مدیر هم کم‌کم خوشش آمده بود. در همین زمان کوتاه آشنایی متوجه شده بود مرد خودش را نمی‌گیرد و چماق سواد و درس و مدرسه‌اش را به سر او یا عبدالرئوف یا دیگران نمی‌کوبد. از جادۀ سوزا رفتند و خیلی زود لب دریا سر درآوردند. ترتری‌ها رفته بودند دریا. پیدا بود جفت‌جفت مشغول صیدند. جایی بودند که پرنده‌ها در آسمان جیغ و داد می‌کردند. پرنده‌ها دنبال ماهی‌ریزه‌ها بودند که گله‌ای حرکت می‌کردند.

ماهی‌ها هم به هوای شکار این ماهی‌ریزه‌ها در آب دنبالشان می‌کردند. اینجا بود که گلۀ هوورها بازی می‌کردند. صیادها چشم می‌انداختند و گلۀ هوورها را می‌دیدند. یکی می‌ایستاد و دیگری گلۀ ماهی‌ها را دور می‌زد. کم‌کم حلقۀ محاصره را تنگ می‌کردند؛ مرغ‌های دریایی، ماهی‌ریزه‌ها، هوورها و ترتری‌ها با تورهای آمادۀ صیدشان. نزدیک ساحل عمق آب زیاد نبود. بیست متری می‌شد. تورها تا نزدیکی کف دریا آویزان می‌ماندند. ماهی‌ها پِل‌پِل می‌کردند و دُم به آب می‌کوبیدند. راه فرار نداشتند. آخر خودشان را به تور می‌زدند. سرشان در چشمه‌های تور گیر می‌کرد و راه برگشتشان نبود. حلقۀ تور باز هم تنگ‌تر می‌شد تا ترتری‌ها به هم می‌چسبیدند. هر گروه هشت تا ده نفر بودند و ماهی‌ها زنده و تازه از آب بیرون کشیده می‌شدند. لنج‌های بزرگ باربری هم بودند که در تیاب سوزا یک‌ور به گل نشسته بودند.