معرفی و دانلود کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند
برای دانلود قانونی کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند
کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند، رمانی دلربا و پرفروش در مورد یک دختر گمشده و زندگیهایی است که او با روحیه تسخیرناپذیرش لمس میکند. شما توسط شخصیتهای غنی و قابل ارتباط گلندی وندرا و شیوهای که او داستانهای آنها را به هم میبافد جذب خواهید شد.
دربارۀ کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند:
داستان مسحور کننده جنگل با ستارهها دیدار میکند (Where the forest meets the stars) دربارۀ دختربچهای عجیب است که به دو غریبه کمک میکند تا دوباره بتوانند عشق بورزند و به دیگران اعتماد کنند... جوانا تیل بعد از درگذشت مادرش و مبارزۀ خود با سرطان پستان، به تحقیق در مورد پرندگان در روستاهای ایلینویز روی میآورد تا اینگونه به خود و دیگران ثابت کند سختیهایی که پشت سر گذاشته او را از پا نینداختهاند.جوانا از ساعتهای اولیه صبح تا غروب آفتاب خودش را به کار مشغول میکند تا اینکه حضور یک دختر مرموز پابرهنه با بدنی کبود، تنهایی و آرامش او را به هم میریزد.
این دختر اسرارآمیز خود را اورسا معرفی و ادعا میکند که از یک سیارۀ دیگر برای دیدن پنج معجزه به آنجا فرستاده شده است. جوانا با وجود نگرانی دربارۀ خانه و خانوادۀ اورسا، با اکراه میپذیرد که دختربچه برای مدتی کوتاه و بعد از به دست آوردن اطلاعات بیشتر دربارۀ گذشتهاش نزد وی بماند.
جوانا برای حل معمای رمزآلود این کودک جذاب و یافتن اطلاعات بیشتری از او، از همسایه گوشهگیر و منزوی خود گابریل نش کمک میگیرد. با گذشت روزها میان آن دو عشقی رمانتیک شکل میگیرد. هر چه زمان بیشتری سپری میشود، آنها سؤالات بیشتری از خود میپرسند. چگونه یک دختر جوان بدون خواندن آثار شکسپیر میتواند نوشتههایش را درک و فهم کند؟ چرا تمام اتفاقات خوب در کنار و با حضور جوانا رخ میدهد؟ و چرا او و گابریل دیگر سایتهای مربوط به کودکان گمشده را چک نمیکنند؟
هر چند این دو و آن دخترک مرموز پیوندی باورنکردنی با یکدیگر برقرار کردهاند، اما خوب میدانند که انتخابهای سختی پیش رو دارند. هر چه تابستان به پایان خود و اورسا به پنجمین معجزهای که به چشم میبیند، نزدیک میشود گذشتۀ خطرناکش از بین میرود. زمانی که او سرانجام به تمام معجزهها دست پیدا کند، ناچار میشود تمام اسرار دردناکش را فاش کند و سرنوشت خود و آن دو را به ستارهها بسپارد.
جالب است بدانید اورسا کودک رازآمیز این داستان یادآور شخصیت جذاب و ماندگار شازده کوچولو اگزوپری است. کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند علاوه بر درونمایه عاشقانه و رمزآلود خود در ژانر رئالیسم جادویی نیز قرار میگیرد. در این سبک ساختارهای واقعیت بهم میریزند و جهانی واقعی اما با روابط علت و معلولی ویژۀ خود خلق میشوند. رئالیسم جادویی ترکیبی از افسانه، تخیل، واقعیت و تاریخ است. در داستانهای این ژانر همه چیز معمولی و عادی جلوه میکند اما همواره یک امر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد.
افتخارات کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند:
- پرفروشترین کتاب آمازون چارتس
- پرفروشترین کتاب والاستریت ژورنال
- پرفروشترین کتاب واشنگتنپست
- نامزد نهایی جایزه Goodreads Choice
نکوداشتهای کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند:
- داستان زیبا و انسانی وندرا به ما یادآوری میکند که گاهی اوقات باید از ورای بلندی درختان به ستارهها نگاه کنیم تا کمی نور به زندگیمان وارد شود. (New York Journal of Books)
- جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند، از همان صفحۀ اول، شما را شکار و غافلگیر میکند. این یک داستان فوقالعاده بدیع، تخیلی و کنجکاوانه است. گلندی وندرا توانسته جهانی را بسازد که بسیار واقعی و در عین حال کاملاً غیرعادی است. (تیلور جنکینز رِید - نویسنده کتاب هفت شوهران)
- جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند، نگاهی دوستداشتنی، شگفتآور و بصیرتآمیز بهنحوۀ تشکیل پیوندها است. هم پیوندهایی که ما انتخاب میکنیم و هم پیوندهایی که به نظر میرسد ما را انتخاب میکنند. (ربکا کافمن - نویسنده کتاب توپچیها)
- داستانی دلانگیز و جادویی که خوانندگان را به یاد کودک برفی امروزی میاندازد. (کریستوفر میدِز - نویسنده کتاب هانا که از آسمان افتاد)
- در فصلهای آخر، با زیرکی نقشۀ یک اوج شدید را میکشد و آن را میسازد. جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند، یکی از اولین اثرهای زیبا و فراموشنشدنی است. (جولیان مک لین - نویسنده پرفروش USA Today)
- یک داستان زیبا از عشق، مقاومت و قدرت شانسهای دوم. (سوزی اورمان شنل - نویسنده کتاب دختران مترو)
- یک رمان دلربا و پر از امید و قدرت عشق که عمیقترین احساسات قلبی شما را جذب میکند. (کارن کچر - نویسنده کتاب خواهران کوههای آبی)
- جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند، یک الماس جادویی کوچک در قالب یک کتاب است، پر از عشق و امید. (Hello Giggles)
خواندن کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به سبک رئالیسم جادویی علاقهمند هستید و دوست دارید رمانی عاشقانه و فانتزی بخوانید، این کتاب را از دست ندهید.
با گلندی وندرا (Glendy Vanderah) بیشتر آشنا شویم:
گلندی وندرا در شیکاگو، ایلینویز بزرگ شد. او دختر دو معلم مدرسه دولتی بود. یک طبیعتگرای مادرزاد که در یک شهر بزرگ به دام افتاده بود. او دربارۀ همۀ موجودات حیاط خانۀ کوچک پدر و مادرش مطالعه کرده بود. مطالعه، به ویژه داستانهای حیوانات، همان اشتیاقی بود که باعث شد علاقهاش به نوشتن زیاد شود.
با تحقق یک رویای کودکی، شهر را برای تحصیل در رشتۀ بومشناسی و تکامل در دانشگاه ایلینویز در اوربانا رها کرد. در دورههای زیستشناسی میدانی، متوجه شد که اجبارش برای گرفتن مار و سمندر آنطور که تصور میکرد عجیب نبود. در طول یکی از آن کلاسها، اولین نمای ناب او از یک سهرۀ نیلی در دوربین شکاری، لحظهای بود که تصمیم گرفت روی زیستشناسی پرندگان تمرکز کند.
درحالیکه به عنوان زیستشناس میدانی کار میکرد، چندین سال در رشتههای نویسندگی، شعر و ادبیات به تحصیل پرداخت، اما سرانجام پرندگان بر نوشتن فائق آمدند و او مدرک کارشناسی ارشد را در آن رشته گرفت. موضوع پایاننامۀ او به یک پرنده آبی پر زرق و برق دیگر، cerulean warbler متمرکز بود.
او به عنوان یک متخصص پرندگان در معرض انقراض کار کرد و همچنین به عنوان دستیار سردبیر در یک مجلۀ علمی مشغول شد. او با پرندهشناسی ازدواج کرد که کاملاً طبیعتگرایی او را درک میکرد. وقتی شوهرش شغلی را در دانشگاه فلوریدا پذیرفت، آنها ایلینویز را ترک کردند. از زمان نقل مکان آنها، تربیت سه فرزند و داشتن وقت کم برای کارهای بیولوژیکی باعث شده است که دوباره به نوشتن برگردد. در حال حاضر در حومۀ فلوریدا زندگی میکنند و هر چقدر که میتوانند برای غنای پناهگاه حیاتوحش کوچکشان، از پرندگان، پروانهها و گلهای بومی نگهداری میکنند.
در بخشی از کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند میخوانیم:
ساعت، رأس چهار جو را بیدار کرد. معمولاً روزهایی که به مسافتهای دور میرفت تا به مناطق مورد مطالعهاش سر بزند، این ساعت از خواب بیدار میشد. زیر نور یک چراغ کوچک پیراهنی به تن کرد و دکمههایش را بست، شلوار و پوتینهایش را هم به پا کرد. بهنظر نمیآمد که تا وقتی چراغ مهتابی بالای اجاق را روشن کرد، دختربچه را به خاطر آورده باشد. باورش سخت بود که در مدت نیم ساعت اولیۀ بیدار شدن، بین خواب و بیداری توانسته باشد به چیز دیگری فکر کند. از در پشتی به بیرون و به صندلیهای خالیای که دور چالۀ آتش چیده شده بود نگاه کرد. چراغ ایوان جلویی را روشن کرد و به قسمت جلوی ایوان که در توری داشت رفت. هیچ اثری از دختربچه نبود. احتمالاً به خانه رفته بود.
همزمان که صبحانهاش آماده میشد، جو یک ساندویچ ماهی تن درست کرد و آن را کنار آجیلها و بطری آبش گذاشت. بیست دقیقه دیرتر از خانه بیرون رفت و همینقدر هم دیر به منطقۀ تحقیقاتیاش رسید. وقتی که هوای صبح هنوز خنک بود، در جادۀ کلیسا دنبال لانۀ سهرههای نیلی گشت، کمسایهترین بخش از نه منطقۀ مورد مطالعهاش، و بعد از آن به جادۀ کِیوهالو رفت.
او ساعت پنج کارش را تمام کرد، زودتر از همیشه. در دو سال گذشته بیخوابی برایش تبدیل به یک عادت شده بود، مخصوصاً بعد از تشخیص بیماری و مرگ مادرش، اما به دلایلی اضطراب او سه شب متوالی ادامه پیدا کرده بود. او میخواست تا در دیرترین حالت، ساعت نه در رختخواب باشد تا بتواند راحت بخوابد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند |
نویسنده | گلندی وندرا |
مترجم | میلاد یساول |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 408 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-233129-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |