معرفی و دانلود کتاب به نجاتش می‌ارزد

معرفی کتاب به نجاتش می‌ارزد

کتاب به نجاتش می‌ارزد در ادامه‌ی کتاب پرفروش به کشتنش می‌ارزد به‌ قلم پیتر سوانسون نوشته شده و در لیست کتاب‌های منتخب ویراستاران آمازون قرار دارد. سوانسون در این کتاب، از شخصیت‌ها و وقایع کتاب قبلی خود استفاده کرده و تلاش کارآگاه هنری کیمبال برای حل یک پرونده‌ی اختلاف خانوادگی را دنبال می‌کند که به پرونده‌ی قتل‌های زنجیره‌ای به‌وسیله‌ی جنایتکاری ناشناس هدایت می‌شود.

درباره‌ی کتاب به نجاتش می‌ارزد

پیتر سوانسون (Peter Swanson) خود تایید کرده که کتاب به نجاتش می‌ارزد (The Kind Worth Saving: A Novel) به‌نوعی ادامه‌ی داستان به کشتنش می‌ارزد است. در آغاز رمان جدید، دانش‌آموز قدیمی کارآگاه هنری کیمبال، جوآن، وارد دفتر او می‌شود و از هنری برای اثبات خیانت همسرش کمک می‌خواهد. جوآن به‌تازگی ازدواج کرده و از کیمبال می‌خواهد همسرش، ریچارد را تعقیب و ثابت کند که به او وفادار نبوده. از لحظه‌ی اولی که جوآن وارد اتاق می‌شود، خاطره‌ی تجربیات و اتفاقات وحشتناکی را همراه خود وارد می‌کند؛ خاطره‌ی آدم‌ربایی، قتل و روزهای سختی که کارآگاه کیمبال در زمان تدریس در دبیرستان از سر گذرانده بود.

کارآگاه کیمبال یک سال بیشتر در دبیرستان تدریس نکرده اما خاطره‌ی آن سال را خوب به‌ خاطر دارد. اواسط سال بود که یکی از پسرهای دبیرستانی اسلحه‌اش را رو به هم‌کلاسی‌هایش نشانه رفت، یکی از دخترها را به قتل رساند، بعد تفنگ را به سمت سینه‌ی خودش گرفت و خودش را کشت. یادآوری این فاجعه هنوز خواب را از چشمان کارآگاه کیمبال می‌رباید. بعد از این واقعه بود که آقای کیمبال تصمیم گرفت وارد سیستم قضایی شود و برای تحقق اهدافی مهم‌تر تلاش کند.

حالا این پرونده در نگاه اول، به‌نظر خیلی ساده می‌رسد. برای هنری کیمبال کاری ندارد که کشف کند مردی به همسرش خیانت می‌کند یا نه؛ اما هرچه همراه با کارآگاه کیمبال در عمق داستان کتاب به نجاتش می‌ارزد پیش می‌رویم بیشتر متوجه می‌شویم که با پرونده‌ای ساده طرف نیستیم. کیمبال نیز هنوز با عواقب فاجعه‌ای که در زمان تدریسش با آن مواجه شده کنار نیامده و با یادآوری آن خاطره، علائم روحی و روانی وحشتناکی را زنده می‌کند. حالا نزدیک شدن جوآن و ورود به زندگی شخصی‌اش اوضاع را از همیشه برای کیمبال سخت‌تر کرده است.

کارآگاه کیمبال در جستجوی پرونده‌ی اختلاف خانوادگی جوآن به ماجراهایی بسیار نگران‌کننده‌تر برمی‌خورد. نگرانی‌های کیمبال جایی به اوج خود می‌رسد که در تعقیب ریچارد و معشوقه‌اش به خانه‌ای خالی از سکنه وارد می‌شود و صدای شلیک گلوله‌ای را می‌شنود. سپس وارد خانه می‌شود و جنازه‌ی دو نفر را می‌بیند که روی زمین ولو شده‌اند. هنری به این سادگی از کنار این اتفاقات نمی‌گذرد. او بر اضطراب و فشارهای عصبی خود غلبه کرده و به تحقیق و جستجوی عمیق‌تری می‌پردازد و پرده از مجموعه‌ی درهم‌تنیده‌ای از جنایات و خشونت‌های وحشتناک برمی‌دارد که ممکن است به‌هم مرتبط باشند.

پیتر سوانسون در کتاب به نجاتش می‌ارزد، مثل همیشه با پیچش‌های داستانی بی‌شمار و اتفاقات غیرقابل‌انتظاری که در روایت خود به کار می‌بندد همواره چند قدم از خوانندگان جلوتر ایستاده و هر بار مخاطبان خود را شگفت‌زده می‌کند.

کتاب به نجاتش می‌ارزد توسط علی قانع ترجمه شده و به همت نشر کتاب کوله پشتی در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب به نجاتش می‌ارزد

• داستانی پیچیده از قتل‌های متعددی که حداقل یکی و شاید چند دیوانه‌ی قاتل در آن دست دارند. داستان در چند برهه‌ی زمانی متفاوت روایت شده ... ترکیب این داستان‌ها باهم و پیچش داستانی شوکه‌کننده‌ای که هرگز پیش‌بینی نخواهید کرد، تنها دو مورد از حقه‌هایی است که پیتر سوانسون در این داستان سرگرم‌کننده از آستین خود بیرون می‌کشد. (نیویورک تایمز)
• آقای سوانسون خلاق و بااستعداد هرگز مخاطب خود را ناامید نمی‌کند. او با کتاب به نجاتش می‌ارزد، مرز استانداردهای سطح بالای خودش را هم می‌شکند. (وال‌استریت ژورنال)
• کتاب به نجاتش می‌ارزد اثر بی‌نظیر دیگری در ژانر نئونوآر است؛ ژانری که به‌نظر می‌رسد پیتر سوانسون در آن رقیب ندارد. (ام دبلیو کریون، نویسنده‌ی کتاب تابستان سیاه)
• روایتی از ماجرای تلاش برای شکست شر قبل از اینکه شرارت برنده شود. طرفداران پروپاقرص کتاب‌های جنایی و معمایی این کتاب را یک‌نفس تمام خواهند کرد. (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب به نجاتش می‌ارزد برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب به نجاتش می‌ارزد را به تمام طرفداران ادبیات داستانی آمریکا و مخاطبان آثار جنایی و معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب به نجاتش می‌ارزد می‌خوانیم

فکر می‌کنم کل حادثه، از لحظه‌ای که جیمز تفنگ را از زیر ژاکتش بیرون آورد تا لحظه‌ای که کنار مدیسون روی زمین افتاد، فقط دو دقیقه طول کشید، شاید حتی کمتر؛ اما به نظر می‌رسید همین دو دقیقه با سرعت بیمارگونه‌ای سپری می‌شد. انگار از لحظه‌ی بیرون آمدن سلاح تا لحظه‌ای که کل کلاس، از جمله من، متوجه حادثه شدیم، ساعت‌ها طول کشیده بود. داشتم درمورد تکالیف گفتاری جلسه‌ی بعدی‌شان صحبت می‌کردم و اینکه هرکدام باید برای فارغ‌التحصیلی یک سخنرانی خداحافظی ارائه می‌کردند. می‌گفتم که باید خلاق باشند و علاقه‌ای ندارم بیست‌وچهار بار سخنرانی‌های مشابه بشنوم. بعد جیمز فریاد زد: «همه روی زمین!» و هیچ‌کس حرکت نکرد. فکر کردم نوعی شوخی است و شاید دارد یک سخنرانی خداحافظی فارغ‌التحصیلی غیرسنتی را نمایش می‌دهد، اما بعد سلاح‌به‌دست روی صندلی‌اش ایستاد و نیمی از دانش‌آموزان زیر میزهایشان رفتند و دختری به نام میسی رابرتسون – این را به‌خاطر دارم چون اکنون هواشناس محلی است – با صدای بلند گریه کرد.

جیمز این بار با صدای بلندتری گفت: «همه!» و بقیه‌ی دانش‌آموزان روی زمین دراز کشیدند.

به جلوی میزم تکیه داده بودم، موقعیت همیشگی‌ام وقتی‌که درس می‌دادم. یادم می‌آید دست‌هایم جلوی سینه‌ام بود و گفتم: «جیمز، بیا صحبت کنیم.» یا جمله‌ای مشابه این.

این حرف باعث شد از آن‌طرف کلاس به من نگاه کند؛ با چشم‌هایی که زیر سایه‌ی موهای چرب و جوهری‌اش گشاد شده بودند. دهانم را باز کردم تا دوباره حرف بزنم، اما نشد. دلم می‌خواست زندگی کنم و به‌نوعی می‌دانستم اگر دوباره برای خنثی کردن این وضعیت تلاش کنم، به من شلیک می‌کند. آن تصمیم، صحبت نکردن، ساکت ماندن مانند دانش‌آموزان روی زمین، ساختار کالبدم را به‌هم ریخت. نمی‌توانم راه بهتری برای توصیفش پیدا کنم. استخوان‌هایم خالی شدند، اندام‌هایم مایع شدند. سینه‌ام خالی بود، انگار قلبم را از آن بیرون کشیده و به جیمز پرسال داده بودم. سر جایم منجمد شده بودم.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: عصر لطیف قاتلین
بخش دوم: نفر سوم
بخش سوم: کار کثیف