معرفی و دانلود کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص

معرفی کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص

از کتاب‌فروشی تا درگیر شدن در حل پرونده‌های قتل، مسیری بود که مالکوم کرشاو در کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص دنبال کرد. پیتر سوانسن نویسنده‌ی مشهور این کتاب قرار است شما را به قلب تعلیق‌ها و روایت‌های غیرقابل‌پیش‌بینی بکشاند. این کتاب یکی از کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز است و داستانی با حال و هوای رمان‌های کارآگاهی کلاسیک دارد.

درباره‌ی کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص

رازهای سربه‌مهری که هیچ‌وقت گشوده نشدند، قاتلانی که توانسته‌اند بدون برجا گذاشتن هیچ ردی در هاله‌ای از ابهام فرو روند و پلیس‌هایی که هیچ‌گاه نتوانستند آن‌ها را گیر بیندازند؛ به نظر می‌آید یک چیز در اینجا ناتمام مانده است. شاید وقتی مالکوم کرشاو، متخصص و کارشناس داستان‌های کارآگاهی در وبلاگش داشت این جنایت‌ها را لیست می‌کرد، در ذهنش نمی‌گذشت که مرز خیال و واقعیت از مو هم باریک‌تر است و چه راهی بهتر از درگیرشدن مستقیم با این خیال‌ها در واقعیت می‌تواند این وضعیت را توصیف کند؟ اضطرابی که خواندن داستان‌هایی سربه‌مهر در دل آدمی باقی می‌گذارند با قدم گذاشتن به واقعیت به ترسی بزرگ بدل می‌شوند و مالکوم در میانه‌ی این ترس‌ها و تعلیق‌ها قرار گرفته است.

کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص (Eight Perfect Murders: A Novel) داستانی معمایی و جنایی با قلمی دنبال‌کردنی از پیتر سوانسون (Peter Swanson) است. لحنی که سوانسون در کتاب به کار می‌گیرد، شبیه گزارش دادن است که ما را به یاد همینگوی می‌اندازد در این کتاب با شخصیت‌شناسی نویسندگانی مانند سیمنون و های‌اسمیت درهم آمیخته است و در برخی موارد پیچیدگی‌های روایی او که مثل هزارتویی بی‌پایان است، پل استر را یادآوری می‌کند.

داستان از جایی شروع می‌شود که روزی به مالکوم کرشاو، کتابفروشی در شهر بوستون پیشنهاد می‌شود که برای تبلیغات در وبلاگ کتابفروشی مقاله منتشر کند. او هم در یک اقدام خلاقانه، لیستی از کتاب‌های معمایی و جنایی که در آن‌ها پرونده‌ی قتل‌ها حل‌نشده باقی مانده، تهیه می‌کند. اما وظیفه‌ای به‌طور ناخواسته روی دوشش گذاشته می‌شود؛ یکی از مأموران اف‌بی‌آی به نام گوئن مالوی در یک روز برفی به او مراجعه می‌کند و ادعا می‌کند، فردی قتل‌هایی مشابه در شهر انجام می‌دهد و از مالکوم می‌خواهد که در حل‌کردن پرونده‌ها و پیداکردن قاتل به او کمک کند.

به‌نظر گوئن مالوی، این قاتل حرفه‌ای تمام قتل‌هایش را مو به مو از روی کتاب‌های مقاله‌ی «هشت قتل بی‌عیب و نقص» انجام می‌دهد. این درصد از شباهت باعث شده است تا او به‌نحوی ارتباطی میان مالکوم و قاتل را متصور شود. این هشت قتل برگرفته از رمان‌ها و نمایشنامه‌هایی از نویسندگان کلاسیک داستان‌های کارآگاهی و معمایی هستند که وجه مشترک آن‌ها در پیدا نشدن قاتل داستان است. اما باید دید که آیا یک متخصص ادبیات جنایی می‌تواند وارد حل‌کردن پرونده‌های قتل واقعی شود؟

کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص در انتشارات کتابسرای تندیس با ترجمه‌ی عباس کریمی عباسی به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص

• «فضایی زمستانی و روایت هیجان‌انگیز؛ به همراه پیچش‌های غیرقابل پیش‌بینی و قتل‌هایی زننده، خوانندگان رمان‌های معمایی و هیجان‌انگیز را راضی نگه می‌دارد. طرفداران نویسنده‌های کلاسیک معمایی مانند آگاتا کریستی، ایرا لوین و جان دی مک دونالد از این کتاب لذت خواهند برد. تا آخر این کتاب را خواهید خواند.» (Library Journal)
• «طرفدارن ژانر فرامعمایی و هیجانی منتظر این کتاب بودند!» (Popsugar)
• «کتابی که حتما باید بخوانید.. معمایی تکان‌دهنده و اعتیادآور با پیچ‌و‌تاب رمان‌های جنایی کلاسیک.. سوانسون استادی تمام‌عیار است... اگر شما هم مانند من خوره‌ی کتاب‌های داستانی جنایی هستید، جدیدترین کتاب پیتر سوانسون کتابی است که به‌سادگی نمی‌توانید آن را از دست بدهید.» (Crime ByThe Book)

کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب مناسب کسانی است که عاشق خواندن رمان‌های ژانر معمایی و هیجان‌انگیز هستند و از خواندن کتاب‌های کارآگاهی کلاسیک و غرق‌شدن در ارجاعات مختلف به آن‌ها لذت می‌برند.

در بخشی از کتاب کتابفروش: هشت قتل بی‌عیب و نقص می‌خوانیم

مأمور مالوی برگه پرینتی به من داد که همان فهرست بود. آن را گرفتم و پس از نگاهی گفتم: «یادمه. مال خیلی وقت پیشه.»
«یادتونه چه کتاب‌هایی رو انتخاب کرده بودید؟»

دوباره نگاهم به برگه چاپی افتاد و چشمانم به سرعت روی غرامت مضاعف رفت. ناگهان فهمیدم که او چرا اینجاست. گفتم: «اوه. مرد کنار ریل. فکر می‌کنید بر اساس غرامت مضاعفه؟»
«به نظرم می‌تونه باشه. اون یه مسافر معمولی بود. حتی اگه جای دیگه‌ای کشته شده باشه این‌طور به نظر می‌رسه که از قطار پریده بوده. تا درباره اون شنیدم یاد غرامت مضاعف افتادم. البته فیلمش، چون کتاب رو نخوندم.»
«و پیش من اومدید چون کتاب رو خوندم؟»

چشمکی سریع زد و سرش را تکان داد: «نه. من پیش شما اومدم چون فکر کردم این جنایات تقلیدی هستند و وقتی داشتم در گوگل کتاب‌های قتل‌های الفبایی و غرامت مضاعف رو جست‌وجو می‌کردم به مقاله شما برخوردم.»

او با حالتی منتظر مرا زیر نظر گرفته و با من ارتباط چشمی برقرار کرده بود و من احساس کردم چشمانم از او می‌گریزند و نگاهم در فضای بزرگ پیشانی او میان ابروان به‌تقریب نامرئی‌اش دوخته شده است.

«به من مظنونید؟»