معرفی و دانلود کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید

معرفی کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید

تابه‌حال به دنیای بعد از مرگ فکر کرده‌اید؟ دنیای شگفت‌انگیزی که هیچ آدم زنده‌ای از آن خبر ندارد... کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید نوشته گرنت نیلور است و داستانی جذاب و طنزآمیز را از دنیای عجیب‌وغریب پس از مرگ روایت می‌کند. این رمان خواندنی و محبوب، در سال 1989 به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انگلیسی زبان تبدیل شد.

درباره کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید:

هیچکس با اطمینان نمی‌تواند بگوید مکانی که هرگز در آنجا نبوده چه شکلی است و چه ویژگی‌هایی دارد. همین موضوع هم آدم‌ها را درباره دنیای بعد از مرگ دچار سردرگمی می‌کند.

کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید (Red dwarf: infinity welcomes careful drivers) روایتی متفاوت و البته طنزآمیز از یک دنیای ناشناخته است. گرنت نیلور (Grant naylor) به شکل جالب و بسیار خلاقانه‌ای به نگارش این اثر پرداخته‌ که می‌تواند مدت‌ها شما را در یک داستان کمدی و قابل تامل غرق کند. جالب است بدانید که گرنت نیلور ترکیبی از نام دو نویسنده به نام‌های «راب گرنت» و «داگ نیلور» است که در حوزه ادبیات انگلیس بسیار شناخته‌شده هستند.

داستان این کتاب با مرگ مهندسی به نام ساندرز آغاز می‌شود که دو هفته از مرگ او می‌گذرد و تا این لحظه اصلا به او خوش نگذشته! ساندرز بعد از مرگ به سیاره کوتوله سرخ رفته است و باید و نباید‌ها، قوانین و شیوه‌های ارتباطی خاصی با بقیه مرده‌ها دارد و باید همه آن‌ها را یاد بگیرد! حالا او در میان سیلی از نامه‌ها و برگه‌های حقوقی خاصی که مربوط به «اداره‌ مرگ و حقوق متوفیان» است،‌ گرفتار شده است. او باید در جلسات مشاوره‌ای هم شرکت کند که روانپزشک‌های متافیزیکیِ سفینه،‌ درباره مفهوم «بودن» و «نبودن» در آنجا توضیح می‌دهند و یک جزوه پنج صفحه‌ای هم با عنوان «مرگِ شما، و روش کنار آمدن با آن» به ساندرز داده‌اند!

اما مسئله اینجاست که ساندرز یک مهندس است و نه فیلسوف و فقط یک ایده دارد و آن اینکه آدم یا مرده است و یا زنده! پس اگر کسی مرده باشد،‌ باید اجازه دهند فقط مرده باشد،‌ نه اینکه او را در میان انبوهی از فرم‌های اداری و کاغذبازی‌های خسته‌کننده به دام بیندازند!

شوخ‌طبعی نویسندگان کتاب باعث شده که با یک داستان جدی،‌ گزنده و البته شیرین و کمی خنده‌دار مواجه شوید که زندگی امروز بشر را به‌زیبایی نقد می‌کند. کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید اولین رمان از مجموعه داستانی است که با نام «کوتوله‌ی سرخ» منتشر شده و تا امروز به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات بریتانیا شناخته می‌شود. خواندن این رمان بی‌نظیر،‌ شما را به یک تفکر عمیق درباره زندگی و مرگ و شیوه مواجهه و پذیرش آن دعوت می‌کند که از زاویه‌ای جدید به آن می‌نگرید.

اقتباس سینمایی کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید:

از این کتاب یک اقتباس تلویزیونی جذاب نیز با نام کوتوله سرخ (Red Dwarf) ساخته شده که اولین بار در سال 1988 در تلویزیون بی‌بی‌سی پخش شد.

کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای همه طرفداران رمان‌های علمی - تخیلی و کمدی جذاب خواهد بود.

با گرنت نیلور بیشتر آشنا شویم:

دو نام آشنای ادبیات طنز انگلیس که امروزه شهرت جهانی دارند راب گرنت و داگ نیلور هستند که با نام مشترک گرنت نیلور فعالیت می‌کنند. آن‌ها تجربه ساخت برنامه‌های طنز عروسکی و رادیویی را در اواسط دهه 80 میلادی، در کارنامه فعالیت‌های خود دارند و بسیارموفق ظاهر شده‌اند. گرنت نیلور پس از این تجربه مشترک، مجموعه کوتوله سرخ را نوشت که در سال 1989 با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد و در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها جای گرفت.

در بخشی از کتاب به بی‌نهایت خوش آمدید می‌خوانیم:

ساندرز داخل مرکز پزشکی روی کاناپه‌ی چرم‌قهوه‌ای دراز کشیده بود. حداقل از دید یه چشم غیرمسلح صحنه این‌جوری به‌نظر می‌اومد. در واقعیت، اون به ارتفاع نیم میلیمتر یا همون حدودها بالای کاناپه معلق بود. تصویر هولوگرامی ساندرز توسط دستگاهی موسوم به «زنبورِ نور» ایجاد شده بود. زنبور نور یه دستگاه ایجاد تصویر به سایز نوک سوزن بود که وسط بدنش روی هوا شناور می‌موند و دیتا رو از دستگاه شبیه‌سازی هولوگرامی دریافت، و به حالت سه‌بعدی تبدیل می‌کرد.

نتیجه‌ی کار به حدی باورپذیر و واقعی بود که تمام تصاویر هولوگرامی یه حرف H متالیک به ارتفاع پنج سانت روی پیشونی‌شون داشتن که یه‌وقت کسی با آدم واقعی اشتباه‌شون نگیره. یه چیزی بود مثل... علامت داغ برای مرده‌ها. نه نشانِ قابیل که کشته بود؛ نشان هابیل که کشته شده بود.

خلاصه که ساندرز داخل مرکز پزشکی در فاصله‌ای در حد نانو میلیمتر بالای کاناپه‌ی چرم‌قهوه‌ای معلق بود و زور می‌زد تصویر زنش رو حین عشوه اومدن برای صف طویل عشاقش (که شامل خط حمله‌ی تیم فوتبال «جاذبه‌ی صفر» لندن می‌شدن) از سرش بیرون کنه.

یه روانکاو متافیزیکی داشت می‌گفت: «شخصی وجود داشت... و این شخص اسمش بود، فرانک ساندرز. و حالا اون شخص، مرده.»

ساندرز گفت: «بله. یه گوله‌ی فلزی چهارهزارکیلویی مخصوص تخریب خورد تو سرش. یعنی مرده‌تر از این نمی‌تونست باشه.»

فهرست مطالب کتاب

یادداشت مترجم
بخش اول: ‌مرگ شما و روش کنار آمدن با آن
بخش دو: ‌تنها در کهکشان بی‌انتها
بخش سوم: زمین