معرفی و دانلود کتاب بزهایی از بلور
برای دانلود قانونی کتاب بزهایی از بلور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بزهایی از بلور
کتاب بزهایی از بلور مجموعهداستانی به قلم علی چنگیزی است. این مجموعه سه داستان کوتاه را در بر میگیرد که بسیار یادآور داستانهای عامیانه هستند. داستانهایی که شیرینیِ مطالعهی آن تا مدتها پس از اتمام کتاب بر جانتان خواهد نشست.
دربارهی کتاب بزهایی از بلور
مجموعهداستان بزهایی از بلور نوشتهی علی چنگیزی در سال 1393 توسط نشر چشمه برای نخستین بار منتشر شد. کتاب نامبرده شامل سه داستان کوتاه است. این سه داستان با محوریت مکالمات شخصیتها نوشته شدهاند و مکالمات نیز محاورهای هستند. به همین دلیل داستانهای این مجموعه با وجود قرار داشتن در زمان کنونی، بسیار بهشکل روایت داستانهای عامیانه و قدیمی شباهت پیدا کردهاند. اساساً داستانهای چنگیزی کمتر رو به سوی زندگی شهرنشینی دارند و در این کتاب نیز، گریز داستان به کویر و حاشیهی شهرها میرسد.
کتاب بزهایی از بلور برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب بزهایی از بلور مناسب علاقهمندان به داستان فارسی است. به دلیل لحن این مجموعه داستان، علاقمندان به ادبیات عامه نیز از آن لذت خواهند برد.
با علی چنگیزی بیشتر آشنا شویم
علی چنگیزی متولد سال 1356 و زادهی آبادان است. او به دلیل جنگ همراه با خانواده به کرمان مهاجرت کرد و تجربهی بزرگ شدن در آبوهوای کرمان در نوشتههای او مشهود است. چنگیزی نیز مانند بسیاری دیگر، مسیری پرپیچوخم داشته و از رشتههای مدیریت و شیمی محض در نهایت به نویسندگی رسیده است. او اولین داستانش به نام «باران در یک روز گرم» را در ماهنامهی آزما منتشر کرد. نقطهی عطف مهمی در کارنامهی نویسندگیاش، حضور در کارگاه داستاننویسی محمد بهارلو است و پس از این کارگاه، فعالیتهای ادبی او اوج گرفت. از آثار او کتابهای «خیابان یکطرفه»، «پرسه زیر درختان تاغ» و «پنجاه درجه بالای صفر» را میتوان ذکر کرد. چنگیزی با کتاب «کاجهای مورب» برندهی دریافت سیزدهمین دورهی جایزهی گلشیری شد و در دورههای دهم و یازدهم جایزهی ادبی جلال آل احمد نیز به عنوان داور حضور داشته است.
در بخشی از کتاب بزهایی از بلور میخوانیم
پیرمرد رو ترش کرد و گفت: «اینجا عقل از سر آدم درمیره. بیابون آدم رو دیوونه میکنه و همهچیز آدم رو ازش میگیره. اون زمان که ما اینجا بودیم زن یکی از مهندسها ولش کرد. بلوایی شد که بیاوببین.»
سلیمان همینجور که از کتری آبجوش میریخت توی لیوانها صورتش هم آمده بود و بنا کرده بود توی ذهنش چکولیدن. گفت: «چیزی دربارهش نشنیدهم قربون. اما یهبار اون بالاتر توی یه غار استخون چندتا مرد پیدا شد. آخرسر هم معلوم نشد چیبهچیه. پاک فراموش شد.»
یک چای کیسهای گذاشت توی هر لیوان. پشتاش به پیرمرد بود. پیرمرد پُک دیگری به سیگارش زد و بلند شد و لنگانلنگان رفت کنار پنجره. راه که میرفت بوی پیاز توی اتاق پراکنده میشد. دود را از ریهها بیرون فرستاد و سیگار را پرت کرد بیرون.
«پس اومدهین خاطراتتون رو زنده کنین، هان؟»
لبخند قباسوختهای روی لبهای پیرمرد نشست، گفت: «اومدهم اینجا بمیرم. جوری از نفس افتادهم که فکر میکنم به آخر راه رسیدهم.»
سلیمان چایهای کیسهای را از توی لیوانها برداشت و مدتی به چهرهی پیرمرد خیره شد و بعد از پنجره پرتشان کرد بیرون.
«عجب! حیفه.»
«چی حیفه؟»
«زندگی نکردن. همیشه میگم حیفه.»
پیرمرد پوزخندی زد و همینجور که سگ را نگاه میکرد که به پنجره نزدیک میشد، گفت: «اون زن هم همین فکرو میکرد. فکر میکرد حیفه اینجا عمرش رو هدر بده. اما من فکر میکردم بیابون آدم رو به آسمون نزدیکتر میکنه. از این فکرهای مسخره که بیابون بهترین آسمون دنیا رو داره و پر از ستارهست.»
فهرست مطالب کتاب
خرس
صلات ظهر
بزهایی از بلور
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بزهایی از بلور |
نویسنده | علی چنگیزی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 98 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-332-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |