معرفی و دانلود کتاب ایکه باگ
برای دانلود قانونی کتاب ایکه باگ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ایکه باگ
لذت خواندن و شنیدن افسانهها باعث شده نویسندگان موفق در ادبیات سراسر دنیا تلاش کنند شخصیتهای جذاب افسانهای را در داستانهای خود بیافرینند. کتاب ایکه باگ نوشتهی جی. کی. رولینگ موقعیتی افسانهای را نشان میدهد که با مهارتهای خالق شخصیت هری پاتر به اوج شگفتی میرسد. این کتاب از جمله محبوبترین آثار نوجوان به شمار میرود.
دربارهی کتاب ایکه باگ
افسانههای پریان تنوع بسیاری داشته و ریشه در باورهای کهن دارند. شخصیتهای اسطورهای در ادبیات داستانی از تنوع زیادی برخوردارند و وقتی نویسندگان مدرن به سراغ این موجودات عجیب میروند، ابعاد گوناگونی از رفتار آنها در متون داستانی بروز پیدا میکند. ظرفیت اسطورهها برای تبدیل شدن به موقعیتهای نمایشی بسیار زیاد بوده و امکانات روایی متنوعی را در اختیار نویسندگان قرار میدهند. حال تصور کنید نویسندهای که داستانهای هری پاتر را خلق کرده، به سراغ اسطورههای کهن برود و داستانی را درباره زندگی موجودات دوستداشتنی روایت کند. این اتفاق جذاب در کتاب ایکه باگ (The Ickabog) نوشتهی جی. کی. رولینگ (J. K. Rowling) به واقعیت پیوسته و خوانندگان علاقهمند به نوشتههای این نویسندهی توانا میتوانند جدیدترین اثر او را در این کتاب مطالعه کنند.
خوانندگان نوجوان غالبا به سراغ کتابهایی میروند که داستانهای هیجانانگیز را روایت کرده و شخصیتهای ناشناختهای را معرفی میکنند. یکی از شخصیتهای جذاب داستانی برای نوجوانان هری پاتر است. داستانهای هری پاتر با محوریت وقایعی پیش میروند که ریشه در افسانهها و شخصیتهای اسطورهای دارند. اگر چه جی. کی. رولینگ سالها پس از نگارش داستانهای هری پاتر، تصمیم به نوشتن کتاب ایکه باگ گرفته و تفاوتهای بارزی میان این دو داستان وجود دارد، اما خوانندگان نوجوان میتوانند لذت خواندن ماجراهای هری پاتر را در این اثر نیز تجربه کنند.
داستان کتاب ایکه باگ دربارهی سرزمینی عجیب و افسانهای به نام کورنوپولیا است. در این شهر موجودی خطرناک و ناشناخته حضور دارد که باعث آزار و اذیت اهالی میشود. مردم تصور میکنند که او در کوهها زندگی میکند و گاهی بر فراز دشتها به چشم میآید. زنان و مردان از ترس این دیو سیاه قصههای گوناگونی را ساخته و برای بچهها تعریف میکنند. در شبهای تاریک کورنوپولیا صداهای عجیبی شنیده میشود و کمتر کسی شهامت فکر کردن به خونخواهی دیو را دارد. اهالی بر این باور هستند که او شبانه به حاشیهی شهر سرک کشیده و هر شب طعمهای برای خوردن پیدا میکند. غذای او گوسفندان و حیوانات هستند، اما عدهای میگویند که کودکان نیز به چنگ این موجود وحشی میافتند.
جی. کی. رولینگ در کتاب ایکه باگ با نگاهی به افسانههای قدیمی به طراحی شخصیتهای داستانی پرداخته و موقعیتهای نمایشی جذابی را پدید آورده است. نویسندهای مثل او در خلق اینگونه موقعیتها مهارت زیادی داشته و هر چند طرفداران او با شگردهای داستانیاش آشنا هستند، اما هنوز هم بسیاری از مخاطبان خود را شگفتزده میکند. سرزمین خیالی که در این کتاب طراحی شده، مختصات دقیقی دارد و به سادگی نمیتوان مرز واقعیت و خیال را در این مکان تشخیص داد.
کتاب ایکه باگ علاوه بر موقعیتهای بینظیر داستانی، از توصیفهای دلنشینی نیز برخوردار است. جی. کی. رولینگ در این کتاب با استفاده از عناصر باورپذیری که خوانندگان نوجوان در واقعیت مشاهده میکنند، مکانها و شخصیتهای جذابی را خلق کرده تا از این طریق همراهی مخاطب با وقایع شهر مرموز کورنوپلیا باورپذیر جلوه کند. این کتاب رویدادهای هیجانانگیزی را در بر گرفته و حس غافلگیری در وقوع حوادث باعث ایجاد ضربآهنگ متفاوتی در آن شده است. داستان این کتاب به قسمتهای کوتاهی تقسیم شده و بیش از شصت موقعیت داستانی پیوسته در طول ماجراهای داستان به چشم میخورد.
کتاب ایکه باگ نوشتهی جی. کی. رولینگ با ترجمهی ویدا اسلامیه و نیوشا آقاکثیری توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است.
نکوداشتهای کتاب ایکه باگ
- این داستان جذابی از پیروزی خیر بر شر است و البته در ستایش دوستی و مهربانی. ایکه باگ افسانهای شیرین و دلنشین برای مخاطبان نوجوان است. (Press Association)
- جی. کی. رولینگ با این افسانهی خیرهکننده که آمیزهای از اشتباه و خطر را نشان میدهد، به دنیای کودکان و نوجوانان بازگشته است. (MuddyStilettos.co.uk)
- خیالپردازی جی. کی. رولینگ بینظیر بوده و روایت او در اوج سادگی از پیچیدگیهای دلنشینی برخوردار است. (The Time)
- جی. کی. رولینگ افسانهای را برای کودکان خود خلق کرد که قبل از خواب مطالعه کنند و به تدریج چنان پیشرفت کرد که به داستانی محبوب برای خوانندگان سراسر دنیا تبدیل شد. (The Guardian)
کتاب ایکه باگ برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای نوجوانان علاقهمند به داستانهای تخیلی و فانتزی مناسب است.
در بخشی از کتاب ایکه باگ میخوانیم
خانم بیمش از لحظهای که حرفهای آقای داوتیل، دربارهی واقعی نبودن ایکهباگ را به ظرفشوی آشپزخانه گفته بود، از کارش پشیمان بود. از احتمال فرضی افتادن شوهرش از اسب، به قدری عصبانی بود که نمیفهمید دارد خیانتی را گزارش میدهد تا وقتی که این حرف از دهانش بیرون آمد و دیگر برای پس گرفتنش خیلی دیر شده بود. به هیچوجه نمیخواست باعث دردسر دوست قدیمیاش بشود، برای همین به ظرفشوی آشپزخانه التماس کرد که هر چه شنیده بود، فراموش کند و میبل هم قبول کرد.
خانم بیمش، با خیالی آسوده، برگشت که سینی بزرگ شیرینیهای رویای دخترانه را از اجاق دربیاورد که چشمش به کنکربی پادو افتاد که دزدکی آن دور و بر میپلکید. فضولی و خبرچینی کنکربی میان خدمهی کاخ معروف بود. خوب بلد بود چطور پاورچین و بیصدا از این اتاق به آن اتاق برود و از سوراخ کلیدها نگاه کند. خانم بیمش جرأت نکرده بود از او بپرسد چند وقت است که آنجا ایستاده، اما حالا که تنها پشت میز آشپزخانهاش نشسته بود، بدجوری ترس به دلش چنگ میزد. آیا کنکربی خبر خیانت آقای داوتیل را به گوش لرد اسپیتلورث رسانده بود؟ آیا ممکن بود آقای داوتیل به جای پلوریتانیا به زندان رفته باشد؟
خانم بیمش هر چه بیشتر به این موضوع فکر میکرد، بیشتر وحشتزده میشد، تا اینکه بالاخره با صدای بلند به برت گفت به پیادهروی عصرانه میرود و با عجله از خانه بیرون رفت.
هنوز چند بچه در خیابان مشغول بازی بودند و خانم بیمش در مسیری مارپیچی از میانشان رد شد و رفت تا سرانجام به کلبهی کوچکی رسید که بین دروازهی شهردرشهر و گورستان بود. پنجرهها تاریک و در کارگاه قفل بود، اما همین که خانم بیمش کمی به در فشار آورد، باز شد.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار نویسنده
فصل یک: فرد شاه شیردل
فصل دو: ایکهباگ
فصل سه: مرگ زن خیاط
فصل چهار: خانهی خاموش
فصل پنج: دیزی داوتیل
فصل شش: دعوا در حیاط
فصل هفت: لرد اسپیتلورث خبرچینی میکند
فصل هشت: روز عرض حال
فصل نُه: حکایت چوپان
فصل ده: ماجراجویی فرد شاه
فصل یازده: سفر به شمال
فصل دوازده: شمشیر گمشدهی شاه
فصل سیزده: اتفاق ناگوار
فصل چهارده: نقشهی لرد اسپیتلورث
فصل پانزده: شاه بازمیگردد
فصل شانزده: برت خداحافظی میکند
فصل هفده: گودفلو ایستادگی میکند
فصل هجده: سقوط مشاور
فصل نوزده: بانو ازلاندا
فصل بیست: مدالهایی برای بیمش و باتنز
فصل بیستویک: پروفسور فرودیشم
فصل بیستودو: خانهی بیپرچم
فصل بیستوسه: محاکمه
فصل بیستوچهار: یویو
فصل بیستوپنج: مشکل لرد اسپیتلورث
فصل بیستوشش: شغلی برای آقای داوتیل
فصل بیستوهفت: آدمربایی
فصل بیستوهشت: مامان گرانتر
فصل بیستونُه: خانم بیمش نگران میشود
فصل سی: پا
فصل سیویک: ناپدید شدن قصاب
فصل سیودو: اشکالی در نقشه
فصل سیوسه: فرد شاه نگران است
فصل سیوچهار: سه پای دیگر
فصل سیوپنج: خواستگاری لرد اسپیتلورث
فصل سیوشش: کورنوکوپیای گرسنه
فصل سیوهفت: دیزی و ماه
فصل سیوهشت: لرد اسپیتلورث حضور به هم میرساند
فصل سیونُه: برت و تیپ دفاعی ایکهباگ
فصل چهل: برت سرنخی پیدا میکند
فصل چهلویک: نقشهی خانم بیمش
فصل چهلودو: پشت پرده
فصل چهلوسه: برت و نگهبان
فصل چهلوچهار: خانم بیمش از خود دفاع میکند
فصل چهلوپنج: برت در جروبوئم
فصل چهلوشش: حکایت رودریک روچ
فصل چهلوهفت: در سیاهچال
فصل چهلوهشت: برت و دیزی همدیگر را پیدا میکنند
فصل چهلونُه: فرار از یتیمخانهی مامان گرانتر
فصل پنجاه: سفر زمستانی
فصل پنجاهویک: در غار
فصل پنجاهودو: قارچها
فصل پنجاهوسه: هیولای مرموز
فصل پنجاهوچهار: آواز ایکهباگ
فصل پنجاهوپنج: اسپیتلورث به پادشاه توهین میکند
فصل پنجاهوشش: توطئهی سیاهچال
فصل پنجاهوهفت: نقشهی دیزی
فصل پنجاهوهشت: هتی هاپکینز
فصل پنجاهونُه: بازگشت به جروبوئم
فصل شصت: شورش
فصل شصتویک: فلاپون دوباره شلیک میکند
فصل شصتودو: زایمردن
فصل شصتوسه: آخرین نقشهی لرد اسپیتلورث
فصل شصتوچهار: باز هم کورنوکوپیا
دربارهی نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ایکه باگ |
نویسنده | جی. کی. رولینگ |
مترجم | ویدا اسلامیه، نیوشا آقاکثیری |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 320 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182668-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان |