معرفی و دانلود کتاب اینجا شبهایش بلند است
برای دانلود قانونی کتاب اینجا شبهایش بلند است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اینجا شبهایش بلند است
بهمن کامیار در کتاب اینجا شبهایش بلند است، به روایت دو داستان میپردازد که به یکدیگر گره میخورند. داستان عاشقانهی زنی که زندگی رمانتیک خود را در آستانهی نابودی میبیند، و روایت زن جوانی که در اوایل بیستسالگی، در حال تجربهی عشقیست که برایش تازگی دارد....
دربارهی کتاب اینجا شبهایش بلند است
روابط عاشقانه، همیشه پر از پستیها و بلندیهایی هستند که انتظارشان را نداریم. همیشه و در ابتدای مسیر، با سرعتی غیرقابل پیشبینی اوج میگیرند و بعد به شیب ملایمی میرسند که حتی ممکن است در برخی موارد، رو به نابودی هم بروند. در رمان عاشقانهی اینجا شبهایش بلند است، از فراز و نشیبهای زندگی زنی میخوانیم که احساساتی که در اوایل بیستسالگی خود تجربه میکند، آنچنان با احساسات او، زمانی که در حال گذراندن روزهای سیسالگیست، متفاوت است که گاه به نظر میرسد در حال خواندن داستانهای زنانی هستیم که هیچ شباهتی با هم ندارند. از طرفی از زنی میخوانیم که در اولین روزهای جوانیاش، اسیر احساس عشقی میشود که آن را فاش نمیکند. در حالی که در مقابل، تقدیر پازل را جور دیگری برای او چیده و تغییر ارتباطش با «یاشار»، مسیر زندگی او را نیز تغییر میدهد. این ارتباط سرآغازی برای یک زندگی مشترک عاشقانه است، که به مرور زمان دچار تحولاتی میشود.
داستان با تولد 34 سالگی شخصیت اصلی داستان آغاز میشود؛ تولدی که این بار متفاوت از روز تولد او در تمام سالهای عمرش پیش میرود. روزی که این بار به معنی واقعی باید تولد دوبارهی او باشد، در حالی که باید با زندگی مشترکی که در تمام این سالها، عاشقانه به آن دلگرم بوده، خداحافظی کند و از خاطراتی بگذرد که فراموشی آنها، بهترین انتخاب او برای ادامهی زندگی خواهد بود. زندگی مشترکی که سالها قبل، میان او و یاشار، با عشقی عمیق آغاز شده بوده، در روز تولد 34 سالگیاش، توسط یاشار به هم میخورد، درحالی که یاشار مدعیست بیش از دو سال است که عمر این احساس به پایان رسیده! زن در طول داستان اینجا شبهایش بلند است، با فلشبکهایی خاطرات روزهای آغازین این رابطه را به یاد میآورد؛ روزهایی که با وجود گذشت دوازده سال، هنوز هم در قلب او نزدیک و زنده به نظر میرسند.
از طرف دیگر، طی داستان، از عشقی میخوانیم که مدتها این زن را درگیر خود کرده بوده که همیشه راز آن را در سینه نگه داشته است. با ظهور دوبارهی «سهراب» در زندگی او، که اتفاقاً پیش از پایان زندگی مشترکش با یاشار اتفاق میافتد، این غم کهنه دوباره جان میگیرد و اندوه روزهای ازدسترفته در قلب زن زنده میشود. اما چه ماجرایی یاشار را آنقدر از این زندگی دور کرده که ترجیح میدهد به تمام آن روزهای خوش و عاشقانه پایان دهد؟ ماجرای سهراب به کجا میرسد؟ تنهایی عمیقی که این زن دچارش شده، تا کجا همراه او خواهد بود؟ بهمن کامیار در رمان اینجا شبهایش بلند است، با قلمی پرکشش، زندگی این زن جوان را روایت میکند. اگر از دوستداران رمانهای عاشقانهی ایرانی باشید، خواندن این اثر جذاب برای شما لذتبخش خواهد بود.
این کتاب به کوشش انتشارات کولهپشتی به چاپ رسیده و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
کتاب اینجا شبهایش بلند است برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این رمان عاشقانه را به تمام علاقهمندان به داستانهای بلند ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب اینجا شبهایش بلند است میخوانیم
قفل در را باز کردم. وارد خانه شدم. برق آمده بود. باور اینکه یاشار آن حرفها را به من زده باشد برایم سخت بود. خانه برایم شبیه یک قفس بود: تنگ و نفسگیر. قفسی دویستوچندمتری که انگار بهزور خود را در آن جا داده بودم. آنگونه که حس میکردم وارد سلولی انفرادی شدم. دیوارها از دوطرف فشار میآوردند، انگار میخواستند همدیگر را در آغوش بگیرند. سقف خانه همچون آسانسوری در حال سقوط با سرعت تا فرق سرم پایین میآمد تا مرا له کند؛ تا دفن شوم.
همان حسی را داشتم که روز بعد از وقوع زلزله داشتم. نزدیک امتحانات پایان ترم اول بود. وقتی از رادیو خبر وقوع زلزله را شنیدم با همان رخت و لباس بهسمت ترمینال دویدم. دمپایی داشتم. هیچ راه تماسی وجود نداشت.
با اتوبوس بهزحمت خود را به کرمان رساندم. غوغایی بود. کرورکرور از همهجا برای کمک بهسمت بم در حرکت بودند. همه از شهرهای مجاور و خیلی دور خود را رسانده بودند. برای من و هر کسی که کسوکارش را در زلزله از دست داد قیامت همان روز بود!
زبان در دهانم نمیچرخید. واژهها از ذهنم رخت بربسته بودند. فقط با نگاهم میتوانستم حرف بزنم. وانتی را دیدم که بار پتو داشت. التماسم را دید. روی پتوها نشستم. گفت میافتی میمیری! گفتم من مردم؛ دیشب!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اینجا شبهایش بلند است |
نویسنده | بهمن کامیار |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 224 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-226-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |