معرفی و دانلود کتاب انسان، عشق، عدالت: مجموعهی کامل نمایشنامههای آلبر کامو به همراه دو نمایشنامهی اقتباسی
برای دانلود قانونی کتاب انسان، عشق، عدالت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انسان، عشق، عدالت: مجموعهی کامل نمایشنامههای آلبر کامو به همراه دو نمایشنامهی اقتباسی
کتاب انسان، عشق، عدالت مجموعهی کامل نمایشنامههای آلبر کامو، نویسنده و متفکر نامدار اهل فرانسه است. در این کتاب برخی از درخشانترین عناوینِ کارنامهی ادبی کامو، از جمله نمایشنامهی مشهور کالیگولا را پیش رو داریم، که شخصیت اصلی آن یکی از بدنامترین حاکمان تاریخ باستان است. گفتنی است که کامو یکی از سرشناسترین نویسندگانِ برندهی جایزهی ادبی نوبل به شمار میرود.
دربارهی کتاب انسان، عشق، عدالت
آلبر کامو (Albert Camus) بیش از آنکه نویسندهای نابغه و ادیبی فوقالعاده بوده باشد، متفکری اخلاقمدار با دغدغههای شریف سیاسی و اجتماعی بود. هنگام مواجهه با متون ادبی کامو، از جمله نمایشنامههای مشهور او که جملگی در کتاب انسان، عشق، عدالت گرد آمدهاند، باید همواره این نکته را به یاد داشته باشیم که هدف کامو از اشتغال به ادبیات، اگر مجاز باشیم چنین تعبیری به کار ببریم، هدفی اخلاقی بود. به عبارتی، او برای التذاذ ادبی و هنری نمینوشت، یا دستکم صرفاً بدین خاطر نمینوشت، بلکه میکوشید از خلال داستانها و نمایشنامههایش، بر آگاهی و غنای زندگی اخلاقی مخاطبان خود بیفزاید. اگرچه این همه، به هیچ وجه نافی تسلط آلبر کامو بر قواعد کار ادبی نیست.
در کتاب انسان، عشق، عدالت، برای نخستین بار در زبان فارسی، تمام نمایشنامههای آلبر کامو را در مجلدی واحد پیش روی خود میبینیم. نمایشنامههایی از جمله «کالیگولا»، «سوءتفاهم»، «حکومت نظامی»، «دادگران»، «مرثیهای برای یک راهبه» و «تسخیرشدگان». جملگی این نماینشامهها پیش از این -بعضاً به قلم مترجمانی بهنام و توانمند زبان فارسی، از جمله استاد ابوالحسن نجفی، خشایار دیهیمی و دیگران- به فارسی ترجمه شده بودهاند. اما هرگز به قلم مترجمی واحد و در کتابی تکجلدی عرضه نشده بودهاند. ترجمهی بنفشه فریس آبادی این مزیت را دارد که نسبت به دیگر ترجمهها زبان امروزیتر و روانتری دارد. ضمناً، آشنایی فوقالعادهی مترجم با ادبیات جدید فرانسه و بهخصوص انس او با آثار آلبر کامو، ترجمههای او از نوشتههای این نویسندهی فرانسوی را دوچندان ارزشمند و خواندنی ساخته است.
در میان نمایشنامههای آلبر کامو، کالیگولا شاخصترین و خواندهشدهترین اثر او به شمار میرود. (دستکم در میان مخاطبین فارسیزبان میتوان این حکم را با قطعیت بیان کرد.) دلیل محبوبیت این نمایشنامه در سادگی پیرنگ اثر، پرداخت دقیق و باظرافت شخصیت اصلی و البته، دیالوگهای ماندگار و فراموشناشدنی فراوانی است که از زبان شخصیتهای اصلی نمایشنامه بیان میشود. دیالوگهایی که کمابیش به طور مستقیم ذهنیت فلسفی نویسنده و برداشت او در باب ماهیت انسان و سرشت زندگی را به ما نشان میدهند. شخصیت اصلی نمایشنامهی مذکور، کالیگولا نام دارد. کالیگولا یکی از حاکمان مشهور دوران باستان است که نامش به سبب جنایات و دیوانگیهایی که در طول دوران حکومتش بر روم مرتکب شده در تاریخ ماندگار گشته است. کالیگولای کامو اما تفاوتهای بسیاری با کالیگولای تاریخی دارد. کامو مثل بسیاری از نمایشنامهنویسان مطرح جهان، یک شخصیت و برههی معین تاریخی را دستمایهی درام خویش قرار داده تا بدین وسیله در باب روح زمانه و عصر خویش سخن بگوید.
کالیگولایی که کامو در نمایشنامهی خود به تصویر میکشد، در شرارت و خونریزی دستکمی از بدنامترین شخصیتهای تاریخ ادبیات ندارد. با این همه، او در نظر اغلب مخاطبان شخصیت منفوری نیست، و چه بسا احساس همذاتپنداری آنها را نیز برانگیزد. دلیل این امر این است که پشت اعمال شریرانهی کالیگولا، نه انگیزههای پستِ معمول از قبیل زیادهخواهی و جاهطلبی و حسادت، بلکه یک فکر فلسفی، یک ایده، نهفته است. و آن ایده، پوچی مطلق زندگی است. کامو در این نمایشنامه، بهتر از هر اثر نمایشی دیگر خود، به موضوع مورد علاقهاش، یعنی دشواریهای زیستن در جهان عاری از معنا پرداخته است. نزد آلبر کامو، بیمعنایی جهان ناشی از این واقعیت است که برخلاف آموزههای دینی، خدایی خیرخواه و حکیم وجود ندارد _ یا دستکم امکان اثبات وجود چنین خدایی محال است. در این وضعیت، در این جهانِ بیخدا، طبیعتاً اعتبار تمام اصول مطلق -از جمله اصول اخلاقی- زیر سوال میرود، و بشر با پرسشی دلآزار تنها میماند: حال که معنا و وجودی معنابخش در جهان نیست، چه تفاوتی هست میان بدی و خوبی، زیبایی و زشتی، دنائت و متانت؟ کالیگولایی که کامو در نمایشنامهی خود به تصویر میکشد، همصدا با مارکی دو ساد، فیلسوف فرانسوی که از قضا آثارش مورد توجه کامو بوده، در پاسخ میگوید: «البته که هیچ تفاوتی میان خوبی و بدی وجود ندارد. و البته که اخلاقیات نخنمای انسانها بر بنیادِ هیچ استوار است. پس زنده باد جنایت و دهشت. زنده باد رذالت و خباثت.»
اما آیا آلبر کامو نیز همچون شخصیت اصلی نمایشنامهاش میاندیشد؟ بیتردید خیر. کامو در طول دوران حیات پربار خود، تمام همت خویش را صرف القای این امید به قلب انسان عصر خویش نمود که زندگی شایسته و اخلاقی در جهان بیخدا و بیمعنا نیز ممکن -و از آن مهمتر- خواستنی است. بدین شرط که انسان پی به محدودیتهای فهم خویش ببرد و بپذیرد که اگرچه یافتن معنای کیهانی در زندگی ممکن نیست، میتوان معنایی انسانی و شخصی در زندگی یافت و همان معنا را به پایهای برای زندگی اخلاقی در جامعه بدل کرد. آری، آلبر کامو به هیچ روی با جانیانِ فیلسوفمآبی چون کالیگولا همداستان نیست که به جنایات و رذالتهای خویش رنگولعاب فلسفی میزنند. با این همه، سخت نیست تشخیص این موضوع که او این دست از جانیان را -که سدهی بیستم به تعبیری دوران استیلای آنان بر جهان بود- میفهمد و نظام فکریشان را به معنای دقیق کلمه، منطقی تلقی میکند. اگرچه دستآخر به این نظام فکری منطقی «نه» میگوید و در جستوجوی بدیلی برای آن برمیآید. (اینکه آیا این جستوجو ره به مقصود میبرد بحثی دیگر است.)
در کتاب انسان، عشق، عدالت مخاطب نمایشنامهی بسیار خواندنی دیگری نیز خواهیم بود که جا دارد به آن هم اشارهای کوتاه داشته باشیم. نمایشنامهای با عنوان «تسخیرشدگان» که از رمانی به همین نام، نوشتهی فئودور داستایفسکیِ بزرگ اقتباس شده است. کامو رمان جنزدگان (شیاطین) را بسیار میستود و از آن به عنوان اثر محبوب خویش یاد میکرد. این رمان و اقتباس نمایشی کامو از آن، دربارهی گروهی از جوانان ناهنجار موسوم به نیهیلیستهاست که علیه تمام موازین زندگی اجتماعی عصر خویش میشورند و ابراهیموار -اگرچه با انگیزههایی درست متضاد با انگیزههای ابراهیم- به جان بتهای ذهنی مردمان -خدا، نظم اجتماعی و ...- میافتند. داستایفسکی و کامو، هر یک به شیوهی خاص خود، خطرات نهفته در این شور ویرانگری را متذکر میشوند و نشان میدهند که عصیان علیه نظم و ترتیبات اجتماعی -حتی اگر آن نظم و ترتیبات را غلط بپنداریم- میبایست با خرد سلیم و واقعبینی سیاسی و شرافت فکری و اخلاقی همراه باشد. واِلّا نتیجه چیزی جز دهشت و هیاهو و بیسامانی نخواهد بود.
مطالعهی نمایشنامههای کتاب انسان، عشق، عدالت، ما را با عمق افکار فیلسوف و نویسندهای آشنا میکند که اگرچه در عصری پرآشوب میزیست -عصری که خصیصهی اصلی آن هیجانزدگی و میل به بلوا بود- هرگز تن به هیجانات روشنفکرانهی رایج در زمانه و زادگاه خویش نداد و کوشید در کمال آرامش و متانت، بر شأن و حرمت انسانی تأکید کند و توجه ما را به خطراتی جلب کند که افسارگسیختگی و به تعبیر عامیانه، جوزدگی، در عرصههای حیاتی -از جمله سیاست و حتی فلسفه- به بار میآورد.
پس بگذارید بار دیگر تأکید کنیم: کتاب انسان، عشق، عدالت احتمالاً بهتر از تمام رمانها و حتی رسالههای فلسفی کامو، افکار و مواضع سیاسی و فلسفی نویسنده را آشکار میکند. و حتی شاید -البته با این گفته میتوان مخالف بود- بهتر از کتابهای دیگر آلبر کامو، ذوق زیباییشناختی و ادبی سرشار او را بازتاب میدهد.
اثر پیش رو، چنانکه اشاره کردیم، توسط بنفشه فریس آبادی ترجمه شده است. ناشر این کتاب، نشر چشمه است.
اقتباسهای سینمایی از نمایشنامههای آلبر کامو (کتاب انسان، عشق، عدالت)
متون نمایشی آلبر کامو همچون دیگر نوشتههای ادبی او، در مقاطع گوناگون دستمایهی ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری شدهاند. در این بین، ما تماشای فیلم سینمایی کالیگولا، محصول سینمای ایتالیا را به شما پیشنهاد میکنیم.
کتاب انسان، عشق، عدالت مناسب چه کسانی است؟
دوستداران ادبیات فرانسه و علاقهمندان به نمایشنامههای فلسفی، مخاطبین اصلی این کتاب به شمار میروند.
در بخشی از کتاب انسان، عشق، عدالت: مجموعهی کامل نمایشنامههای آلبر کامو به همراه دو نمایشنامهی اقتباسی میخوانیم
دورا: آنسوی نفرت؟ پس از آن چیزی وجود ندارد.
کالیایِف: آنسوی نفرت عشق است.
دورا: عشق؟ نه، آنچه باید باشد عشق نیست.
کالیایِف: آه، دورا، چهطور این حرف را میزنی؟ من که قلبت را خوب میشناسم.
دورا: بیشازحد خون ریخته شده و خشونت و ظلم بیداد میکند. در قلب کسانی که حقیقتاً عدالت را دوست دارند جایی برای عشق وجود ندارد. عاشقان عدالت مثل من قیام میکنند با سری برافراشته و نگاههایی ثابت. عشق در این قلبهای آکنده از غرور چه جایی دارد؟ عشق گردنها را بهآرامی خم میکند، یانِک. ولی ما، ما گردنهایی سخت داریم.
کالیایِف: ولی ما به ملت خود عشق میورزیم.
دورا: درست است. ما به ملت خود عشق میورزیم، اما عشق ما به مردم عشقی است بیاندازه و بیپشتوانه، عشقی بیسرانجام و پُردردورنج. ما دور از معشوقمان، دور از ملت، محبوس در اتاقهایمان و غرق در عقاید و اندیشههای خودمان هستیم. و اما مردم؟ آنها هم ما را دوست دارند؟ میدانند که ما به آنها عشق میورزیم؟ مردم ساکتاند. و چه سکوتی! چه سکوتی…
کالیایِف: اما مگر نه اینکه عشق همین است؟ همهچیز را، بیچشمداشت و بدون امید دریافت چیزی، بخشیدن و فدا کردن؟
فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم
کالیگولا
سوءتفاهم
حکومت نظامی
دادگران
تسخیرشدگان
مرثیه ای برای یک راهبه
نامنامه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب انسان، عشق، عدالت: مجموعهی کامل نمایشنامههای آلبر کامو به همراه دو نمایشنامهی اقتباسی |
نویسنده | آلبر کامو |
مترجم | بنفشه فریس آبادی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 598 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0913-6 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |