معرفی و دانلود کتاب انجمن نکبت زدهها
برای دانلود قانونی کتاب انجمن نکبت زدهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انجمن نکبت زدهها
کتاب انجمن نکبت زدهها نوشتهی سلمان امین، بُعد دیگری از شهر تهران را به شما نشان میدهد و داستان سربازی را به تصویر میکشد که به دنبال یک مشکل خانوادگی، به ناچار از پادگان پا به فرار میگذارد و چند روزی خود را در یک پمپ بنزین متروکه مخفی میکند.
درباره کتاب انجمن نکبت زدهها:
داستان رمان پیش رو از زاویهی دانای کل و دید سوم شخص روایت میشود و ماجراهای آن در خیابانهای تهران و در پمپ بنزینی مخروبه میگذرد. در این رمان اجتماعی، زندگی سربازی را دنبال خواهید کرد که فرارش از پادگان برای حل یک مشکل خانوادگی، شرایطش را سختتر و پیچیدهتر میسازد. او با زندگی چند روزه در پمپ بنزین ناچار به انجام کارهای مجرمانهای میشود که کاملاً شخصیتش را تغییر میدهد.
قهرمان اصلی کتاب انجمن نکبتزدهها تنها یک نفر است، با این حال هر کدام از شخصیتهای آن، داستان مختص به خودشان را دارند و این قصهها گاهی در هم گره میخورند و از هم تأثیر میگیرند.
نویسنده در اثر خود زاویه تازهای از تهران را به نمایش میگذارد که شاید تاکنون با آن برخورد نکرده باشید؛ زاویهای زشت همراه با انعکاس دردهای واقعی و آسیبهای بسیار. سلمان امین در دومین رمان خود از «شهر» برای نشان دادن حقایق تلخ و ناپسند زندگی روزمره استفاده کرده و برای روایت قصه کاراکترهایش به سراغ زیباییها و جذابیتهای شهر تهران نرفته، بلکه شهر را بستری در نظر گرفته است که هویت کاراکترها در آن شکل میگیرد.
چندین کارتنخواب و هر کدام به دلیلی در پمپ بنزین متروکه جمع میشوند و بهتدریج سیل حوادث و اتفاقات عجیب و غریب پیرامون این نقطه شکل میگیرد. سبک روایت نویسنده در این رمان، کلاسیک است و بازآفرینی خوب او از شخصیتهای انسانها، داستانی باورپذیر و قابل لمس را خلق کرده.
سلمان امین با بهرهگیری از زبان طنز و ایجاد موقعیتهای خاص، مخاطب را با فردی روبهرو میکند که در آغاز جوانی بسیاری از آرزوها و رویاهایش را نابودشده میبیند. این رمان از آدمهایی میگوید که گویی دنیا فراموششان کرده است؛ دنیایی که تلاش میکنند به هر نحوی که شده سهمشان را از آن بگیرند.
کتاب انجمن نکبت زدهها به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به رمانهای ایرانی بهویژه ژانر اجتماعی علاقهمند هستید، این کتاب را بخوانید.
با سلمان امین بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1363 متولد شده و نویسندهای است که دغدغهها و مسائل اجتماعی و گاه شخصی را با زبانی طنزآلود در آثارش بازگو میکند. کتابهای او واقعگرایانه و با موضوعات اجتماعی هستند و تمام آنها بعد از انجام تحقیقات بسیار و مطالعات و یادداشتبرداریهای دقیق شکل گرفتهاند. سلمان امین نویسندهای بیحاشیه است که تلاش کرده با دوری از هیاهوی فضاهای ادبی تنها به نوشتن بیندیشد.
این نویسنده ماهر تاکنون آثار زیادی منتشر کرده و نخستین اثرش که یک دفتر شعر بود به نام «اونی که نشسته از راست» به چاپ رسید. همچنین اولین رمان او به نام «قلعه مرغی، روزگار هرمی» در سال 1392 جایزه ادبی هوشنگ گلشیری را دریافت کرد. از دیگر آثار وی میتوان از «بورسباز» و «کارتنخواب» نام برد.
در بخشی از کتاب انجمن نکبت زدهها میخوانیم:
ایبیش سر کوچهی خانهی سابقش رسید. هوا تاریک شده بود. کوچه خلوت بود. به غیر از مشمراد کس دیگری توی کوچه نبود. او هم که مطابق معمول روی صندلی تاشوش نشسته بود، چانهاش را روی عصایش انداخته بود و داشت اطراف را میسُکید. ایبیش بدون اینکه نیازی باشد خیلی آرام بر روی پنجهی پا حرکت کرد و خود را به در خانه رساند. از جلو مشمراد رد شد. سلام کرد ولی جواب نگرفت. پیرمرد از وقتی آلزایمر گرفته بود کسی را نمیشناخت. بهندرت پیش میآمد که جواب سلام کسی را پس داده باشد. ایبیش پشت پنجره ایستاد و کشیک کشید. منتظر ماند تا سایهی یک مرد را از پشت پرده ببیند. اگر رستمی توی خانه بود، بهراحتی میتوانست از قد کوتاه و خمیدهاش تشخیصش دهد. چند دقیقه صبر کرد. حاضر بود ده به یک شرط ببندد که حتماً غریبهای توی خانه است. آنهمه مدرکی که توی دست داشت ممکن نبود اشتباه باشد.
تقی، همسایهی طبقهی پایین، در را باز کرد و با کیسهی زباله بیرون زد. متوجه ایبیش نشد. گنداب از زیر کیسه شرّه میکرد و یک خط فرهنگی ممتد تا سر کوچه میکشید. برگشتنی، چشم تقی به ایبیش افتاد که یکلنگبهدیوار، با سررسیدی زیر بغل، روبهروی در ایستاده. هول شد. آخرینباری که صابون ایبیش به تنش خورده بود همین سه هفتهی پیش بود که در جریان نبردی ناموسی درب خانهاش را آتش زده بود. آن موضوع با دخالت مستقیم پلیس موقتاً رتقوفتق شد؛ اما دیدن دوبارهی ایبیش چیزی نبود که قند توی دل تقی آب کند. تقی پنجاه را رد کرده بود و با آن شکم ورقلنبیده، کلهی کَل و دو سهتا دندان جلویی که برایش مانده بود ظاهراً با هیچ سریشی به سمانه نمیچسبید، اما ایبیش مگر کم از او مدرک داشت! مدارکش کافی بود تا هر انسان بیگناهی را همهی عمر پشت میلهها نگه دارد.
تقی وانمود کرد که اصلاً ایبیش را ندیده است. کلهاش را انداخت و رفت تو؛ شتر دیدی ندیدی! ایبیش زیرلب گفت «مال تورَم بهت میدم. وایسا حالا. من صبرم زیاده.»
تقی خودش را به درِ خانهی ایبیش رساند؛ خانهی ایبیش! یا سمانه؟ چه فرقی داشت؟ در را کوبید. میتوانست در اقدامی متمدنانهتر زنگ در را بزند ولی احساس میکرد حسوحال این وضع را فقط کوبیدن در میتواند تفسیر کند. سمانه از چشمی نگاهی انداخت و لای در را باز کرد. خودش پشت در ماند. «بله، بفرمایین، آقاتقی!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب انجمن نکبت زدهها |
نویسنده | سلمان امین |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 261 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0550-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |