معرفی و دانلود کتاب توقع داری باور کنم؟

عکس جلد کتاب توقع داری باور کنم؟
قیمت:
۵۰,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب توقع داری باور کنم؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب توقع داری باور کنم؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب توقع داری باور کنم؟

مرد نمی‌داند خربزه را بیشتر دوست دارد یا چشم‌های دختر را؟ نمی‌داند زنش را ترجیح می‌دهد یا خندیدن با او را؟ دیگر فرقی نمی‌کند چه را ترجیح دهد. حالا نه زنش را دارد، نه دختر و نه حتی خربزه را. کتاب توقع داری باور کنم؟ نوشته‌ی شیما عرشیان مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با مضامین و موضوعات اجتماعی است. اغلب شخصیت‌های محوری این داستان‌ها «زن» هستند و فضای اکثر قصه‌ها نیز در شهرهای استان خوزستان می‌گذرند. این قصه‌های اجتماعی زاویه‌ی دید ما نسبت به وضعیت زنان را عمیق و گسترده خواهند کرد.

درباره‌ی کتاب توقع داری باور کنم؟

شوهرش را اعدام کردند؛ چند سال پیش. از اول هم معلوم بود عاقبت خوبی در انتظارش نیست. قاچاقچی دیر یا زود گیر می‌افتد و معلوم است که جایش یا در زندان است یا بالای چوبه‌ی دار. نمی‌توانیم بگوییم قسمت دنیا این‌طور بوده است. قسمت دیگر چیست؟ تقصیرها را نباید بر گردن سرنوشت و خدا و روزگار انداخت. همه‌چیز تقصیر مادر و پدر اوست. آن‌ها می‌دانستند که پسر عموی دنیا مواد مخدر می‌فروشد اما خودشان را فریب دادند. «وضع مالی‌اش خوب است.»، «صورت این دختر کک و مک دارد. جز پسر عمویش کسی او را نمی‌خواهد!»، «مگر می‌شود به پسر عمویش نه گفت؟!» همین بهانه‌های بی‌‌سر و ته دنیا را به خاک سیاه نشاند.

دختر نوجوان را شوهر دادند به کسی که وصلت او چیزی جز دربه‌دری و بی‌چارگی برای دخترک نداشت. حالا دنیای سی و چهار ساله، با موهای سفید و ظاهر شکسته، کنار بیست کیلو ماهی نشسته و آن‌ها را برای هم‌کلاسی دوران دبستانش که زنی مجرد و شاغل است، پاک می‌کند؛ در ازای چند تومان دستمزد، کارگر و نظافتچی خانه‌های مردم شده. این سرنوشتی است که تعصب و جهل برای دنیا رقم زده است. کتاب توقع داری باور کنم؟ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با مضامین اجتماعی است که شیما عرشیان آن‌ها را روایت می‌کند.

اغلب داستان‌های کتاب توقع داری باور کنم؟ در فضای جنوب غرب ایران و خوزستان سپری می‌شوند. نخل، گرما، خرما، شط، کارون و... عناصر پرتکرار داستان‌های کوتاه شیما عرشیان هستند. یکی از داستان‌ها درباره‌ی دختری آبادانی است که عاشق مردی نه چندان دوست‌داشتنی شده است؛ یا بهتر است بگوییم عاشق او «بوده است»؛ مردی که کارمند شرکت نفت است و بین تهران و آبادان رفت‌ و آمد دارد.

این مرد او را به مدت دو سال رها کرده و فقط هرازگاه با تماس‌های پراکنده حال دختر را پرسیده. او حالا به آبادان برگشته و توقع دارد دختر همچنان مانند گذشته عاشقش باشد و بتواند او را تحمل کند؛ اما خوشبختانه دختر می‌داند جایش در زندگی مرد کجاست و معشوق‌اش برای او ارزشی قائل نیست! حالا زمان تصمیم‌گیری است. دختر می‌خواهد این رابطه‌ی نصفه و بی‌معنا را به انتها رساند، اما چطور باید این کار را انجام دهد تا همه چیز بدون دردسر پیش رود و خود نیز بعدها از تصمیمش پشیمان نشود؟ کتاب توقع داری باور کنم؟ ما را در روزی که دختر و مرد قرار است یکدیگر را بعد از دو سال ملاقات کنند و دختر باید تصمیم نهایی‌اش را به مرد بگوید، با این دو نفر همراه می‌کند تا یک پایان تلخ، اما درست، را شاهد باشیم.

بیشتر شخصیت‌های اصلی داستان‌های کوتاه کتاب توقع داری باور کنم؟ زن هستند. شیما عرشیان نیز خود زن است و به‌همین دلیل به‌خوبی توانسته احساسات زنان را در قصه‌های خود توصیف و خواننده را دچار همذات‌پنداری و حس مشترک کند. قصه‌های او هر کدام به معضلی اجتماعی اشاره دارند؛ معضلاتی که بیشتر به زنان آسیب می‌زنند و زندگی آن‌ها را دچار مشکل می‌کنند. این قصه‌ها بر اساس سیر زمانی خط و منطقی روایت می‌شوند؛ پیرنگ منسجم دارند و فرجامشان نیز مشخص است. قصه‌های این کتاب دارای تعلیق یا پایان باز نیستند و از شیوه‌ی قصه‌گویی کلاسیک پیروی می‌کنند.

این مجموعه داستان به کوشش انتشارات عبارات به چاپ رسیده است.

کتاب توقع داری باور کنم؟ برای چه کسانی مناسب است؟

داستان کوتاه شبیه به عکس گرفتن از یک پدیده و یا واقعه است؛ قطعاً نمی‌توان از روی یک عکس به تمام ابعاد یک موضوع پی برد؛ اما می‌توان از همان یک تصویر سرنخی مهم را یافت و وضعیت را سنجید. مجموعه داستان کوتاه توقع داری باور کنم؟ نیز درباره‌ی بی‌عدالتی‌هایی است که در حق زنان اعمال شده‌اند؛ به‌خصوص زنان قشر کارگر و قربانیان سنت‌ها و تعصب‌ها. این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی و قصه‌های کوتاه مناسب است.

در بخشی از کتاب توقع داری باور کنم؟ می‌خوانیم

خانم، من شانزده ساله‌ام. تا به‌حال توی شانزده خانه زندگی کرده‌ام و شانزده اسم دارم. هر سال یکی. بعضی وقت‌ها کمتر از یک‌سال و هیچ‌کدام اسم شناسنامه‌ام نیست‌. اسم شناسنامه‌ام را به وقتش می‌نویسند روی سنگ قبرم. الان دنیا هستم و تا دوماه و هشت روز قبل راحیل بودم. دیگر برایتان بگویم که... اگر معلم‌ها از خر شیطان پیاده شوند و لگد زدن‌شان نگیرد سال بعد دیپلم می‌گیرم و قسم می‌خورم که گواهی آزادی‌ام را از آن خراب شده که دادند همان روز بساط کتاب و دفترهایم را ببرم وسط حیاط بنزین بریزم و آتش‌شان بزنم. بعد بروم هر چه کتاب دلم می‌خواهد گیر بیاورم و بخوانم. این که سال‌ها مجبورت کنند به خواندن و فهمیدن کتاب‌هایی که نمی‌خواهی، عذابی است که بیشتر از این نمی‌خواهم به خودم و زندگی‌ام تحمیل کنم هر چند برای خوشبختی و آینده روشن لازم باشد. احتمالا که اشتباه می‌کنم اما تحملش کار من نیست و دلم نمی‌خواهد بیشتر از این در موردش فکر کنم و بنویسم. بگذریم...

این بگذریم و سه نقطه عجیب چیز خوبی‌ست و من راه به راه از آن استفاده می‌کنم چون خیلی وقت‌ها آدم حرف زیادی برای گفتن دارد اما گفتن‌شان هیچ فایده ندارد و به نظر هم نمی‌آید دیگران خیلی برای‌شان مهم باشد که بدانند و آدم خودش هم دلش می‌خواهد راحت شود بنابراین می‌نویسد بگذریم و سه نقطه.

می‌خواهم چیزی بگویم که تا بحال در موردش حرفی نزده‌ام چون مردم معمولا عکس‌العمل‌شان در این جور موارد اصلا خوب نیست اما به نظر می‌آید شما می‌توانید در مورد آنچه دیگران ممکن است عکس‌العمل خوبی نداشته باشند متفاوت برخورد کنید.

قضیه مادرم است. مادرم زنی نبود که بشود دوستش داشت. البته دلم برایش می‌سوزد اما متاسفم از اینکه باید بگویم حقیقت همین است. از اینکه شکل و شمایل‌تان به آدم‌هایی نمی‌برد که خیلی نیاز به توضیح دارند خوشحالم. تلفن‌تان و میل عجیب و غریب‌تان برای شنیدن به قول خودتان کامل ماجرایی که کم و بیش چیزهایی در موردش می‌دانید دلگرمم می‌کند که احتمالا حرف‌هایم برای‌تان قابل درک خواهد بود.

کوچک‌تر که بودم از بابت حسی که داشتم خیلی وقت‌ها در دستشویی گریه می‌کردم‌. خودتان بهتر می‌دانید که دوست داشتنی نبودن آدم‌ها آن قدر‌ها هم که به‌نظر می‌آید ربطی به زشت و زیبا بودن‌شان ندارد.

اگر فکر می‌کنید این فکر‌ها از وقتی سرو کله‌شان در مخیله من پیدا شد که پدرم عاشق شد، اشتباه می‌کنید. اتفاقا از وقتی مادرم حس کرد له شده و گذاشت و رفت خوشم آمد که از آن زن‌هایی نیست که یک عمر می‌خواهند در گوش آدم بخوانند که به خاطر تو جوانی‌ام را گذاشتم و همه چیز را تحمل کردم و حالا تو چنین و چنانی و اگر به جای تو یک توله گربه زاییده بودم بهتر بود و به دردم می‌خورد و دلش برایم می‌سوخت و...

اتفاقا وقتی رفت فکر کردم که مادرم عجب زن عاقلی بوده و نمی‌دانستم.

فهرست مطالب کتاب

توقع داری باور کنم؟
من تو نیستم
خربزه بوی خوشبختی می‌دهد
دنیا
چراغ‌های سبز قدمگاه خضر
بگذریم و سه نقطه
آراکنیده
پرواز بعدی

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب توقع داری باور کنم؟
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات عبارت
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات100
زبانفارسی
شابک978-622-94569-1-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب توقع داری باور کنم؟

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب توقع داری باور کنم؟

برای دریافت کتاب توقع داری باور کنم؟ و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

👋 سوالی دارید؟