معرفی و دانلود کتاب از چهارده سالگی میترسم
برای دانلود قانونی کتاب از چهارده سالگی میترسم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب از چهارده سالگی میترسم
کتاب از چهارده سالگی میترسم، مجموعهای است متشکل از هشت داستان کوتاه به قلم حسن محمودی که نخستین بار در سال 1388 منتشر شد. در این اثر علاوه بر داستانهای رئالیستی، چند داستان با پیرنگ فراواقعی نیز به چشم میخورد.
درباره کتاب از چهارده سالگی میترسم:
در این مجموعه هشت داستان کوتاه گرد هم آمدهاند. عناوین این داستانها عبارتند از: قول و قرار، ناخنها و آواز، ناخنها و دود
سیدر، حکایت ماریا و مرد غریبه، از چهارده سالگی میترسم، دیشب توی باران گم شدیم و پلههایی که بالا نرفتهام.
داستان از چهارده سالگی میترسم، که عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده، به نظر بیشتر خوانندگان و منتقدین بهترین داستان این کتاب است؛ این داستان حکایت دختری نوجوان است که برای دفاع از جان خود در مقابل مردی متعرض، دست به قتل میزند. فضای سرد و سنگین اثر، در کنار پرداختِ زیبای جزئیات، و همچنین، برخورداری از درونمایهای رقتانگیز و هولناک، کیفیتی تکاندهنده به این اثر بخشیده است.
این نکته حائز اهمیت است که در داستان از چهارده سالگی میترسم، ما بیشتر از هر چیز با یک داستان طرفیم، نه گزارشی ساده از یک پدیدهی اجتماعی؛ به بیانی دیگر، محمودی موعظه نمیکند و راهکار نمیدهد، بلکه با دستمایه قرار دادن یک واقعیت تلخ اجتماعی به عنوان سنگ بنای قصهاش، اثری تماماً ادبی خلق میکند. و همین امر، دلیل تاثیرگذاری فوقالعادهی داستان اوست.
در میان هفت داستان دیگر این مجموعه نیز کارهایی ارزشمند و خواندنی دیده میشوند. از جمله داستان دیشب توی باران گم شدیم، و همچنین داستان قول و قرار، که طولانیترین داستان در این کتاب است.
کتاب از چهارده سالگی میترسم برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب را به تمام دنبالکنندگان ادبیات داستانی معاصر و دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
با حسن محمودی بیشتر آشنا شویم:
تحصیلات آکادمیک وی در حوزهی سینما بوده، اما فعایتهای هنریاش بیشتر در زمینهی ادبیات داستانیست. علاوه بر کتاب از چهارده سالگی میترسم، چند رمان و مجموعه داستان دیگر نیز از وی چاپ شده است، که عناوین برخی از آنها عبارتند از:
- وقتی آهسته حرف میزنیم المیرا خواب است
- باد زنها را میبرد
- روضه نوح (کتاب سال مجله تجربه در سال 1393)
در بخشی از کتاب از چهارده سالگی میترسم میخوانیم:
بلقیس در دادگاه اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم میگوید با برادرزادهام سمیه برای خرید لباس عیدی میرفتیم. صبح زود بود. عجله داشتیم زودتر برسیم مترو. انگار دنیا را بهم داده بودند. در هیچکدام از بازپرسیها هیچ اشارهای به مقدار پولی که دخترها برای خرید همراهشان داشتند نمیشود. بلقیس و سمیه هیچکدام از پدرومادرشان برای خرید پول نگرفتهاند. به این موضوع در بازجوییها و بازپرسیها اشارهای نمیشود. بلقیس میگوید هر چه بود خوش بودیم داریم میرویم خریدِ شب عید. توی راه حمید و روزبه ما را دیدند. اصرار کردند ما را برسانند. سمیه دلش پیش آنها بود. انگار از قبل به آنها گفته باشد که قصد دارند بروند مترو و با مترو بروند تهران. سوار موتورهاشان شدیم. بار اولی بود که سوار موتور میشدم. سمیه چندباری سوار موتور حمید شده بود. بلقیس در تمام جلسههای دادگاه همین چیزها را بیپسوپیش تعریف کرد.
حمید و روزبه در تمام جلسههای بازجویی قسم خوردند رابطهشان با دخترها در حد حرف و شوخی بوده و هیچ کار نامشروعی نکردهاند. ماجرا البته به همینجا ختم نمیشود.
بلقیس و سمیه را به پزشک قانونی میفرستند. پزشکی قانونی بکارت هیچکدام از دخترها را تأیید نمیکند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب از چهارده سالگی میترسم |
نویسنده | حسن محمودی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 147 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-493-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |