معرفی و دانلود کتاب احساس بدی دارم

معرفی کتاب احساس بدی دارم

تابستان برای هِنری یعنی نشستن پای بازی‌های ویدئویی و دست گرفتن گوشی تلفن اما نه تا وقتی که پدر و مادرش تصمیم بگیرند او و دوست صمیمی‌اش رندی را به اردوی بقای استرانگ‌وود بفرستند. کتاب احساس بدی دارم از جف استرند، ترکیبی است از شیطنت، خرابکاری و اتفاقات بامزه‌ی چند پسربچه‌ که به یک اردوگاه بقا فرستاده می‌شوند تا به قول بزرگ‌ترها مرد بار بیایند اما چه خرابی‌ها که در این وضعیت به بار نمی‌آید! این رمان نوجوان نامزد جایزه‌ی خوانندگان ترومن بوده است.

درباره‌ی کتاب احساس بدی دارم

فقط دو هفته به اردوی بقای استرانگ‌وود فرصت بدهید تا بچه‌ی ترسوی شما را به یک پلنگ درنده تبدیل کند! واکنش هنری بعد از اینکه پدرش او را برای یک اردوی بقا ثبت نام کرده بود، یک احساس بد بخصوص بود؛ مخصوصاً وقتی که پدرش اصرار عجیبی بر بزدل بودن او داشت؛ اما احساس بد هنری فقط به خاطر این مسئله نبود، بلکه به خاطر اتفاقات مسخره ولی پرهیجانی بود که در آن اردوگاه انتظارش را می‌کشید.

کتاب احساس بدی دارم (I Have a Bad Feeling About This) نوشته‌ی جف استرند (Jeff Strand)‌ ترکیبی است از وحشت و طنز؛ یک کمدی خنده‌دار در طبیعت وحشی درباره‌ی یک اردوگاه بقا که پنج بچه به دست یک بدنساز گنده به نام مکس می‌افتند و قرار است دو هفته را با چالش‌هایی مثل تیراندازی با کمان یا نبرد تن به تن بگذرانند. اما اجازه ندهید ظاهر «اردوگاه تابستانی» گولتان بزند چراکه سرنوشتی مرگبار انتظار همه‌ی آن‌ها را می‌کشد!

جف استرند که بیشتر کتاب‌های ترسناک می‌نویسد، در این کتاب طنز تند و تیزی را به رخ مخاطب کشیده است. فکر کنید پنج بچه که تا به حال کاری به جز نشستن در خانه و بازی‌های ویدئویی انجام نداده‌اند چه کارهایی از دستشان برمی‌آید!

کتاب احساس بدی دارم را علیا حجتی با نظارت مینا وکیلی نژاد ترجمه کرده‌ و انتشارات کتاب دوک آن را به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب احساس بدی دارم

• واقعا به چنین کتاب سرگرم‌کننده و مفرحی نیاز داشتم. اینکه آدم تمام مدت با صدای بلند به یک کتاب بخندد، دستاورد بزرگی است و واقعا باید به جف استرند بابت حفظ کردن ریتم و انرژی تا پایان کتاب، آفرین گفت.» (My Never Ending List)
• در این ماجراجویی موذیانه و به‌شدت بامزه، جف استرند اکشن را با طنز در حد قهقهه زدن ترکیب کرده و نتیجه‌اش داستانی کاملا سرگرم‌کنندهدر آمده است. او با مهارتی ستودنی، بین لحظات طنز و حادثه تعادل برقرار کرده است. (هفته‌نامه‌ی ناشران)
• شوخی‌های کتاب مسیرهایی غیرمنتظره طی می‌کنند؛ در حدی که بعضی از آن‌ها شایسته‌ی اجرای استندآپ کمدی هستند. (Kirkus Reviews)‌
• فصل‌های کوتاه، سبک نوشتار و شوخی‌های بامزهْ کتاب احساس بدی دارم را گزینه‌ای عالی برای نوجوانان کم حوصله کرده. این کتاب را بدهید دست طرفداران فیلم «تنها در خانه» یا کسانی‌ که عاشق داستان‌های پرماجرا و کمدی هستند. (اسکول لایبرری ژورنال)‌

کتاب احساس بدی دارم برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب مناسب نوجوانانی است که هوس کرده‌اند کمی ماجراجویی کنند و بخندند.

در بخشی از کتاب احساس بدی دارم می‌خوانیم

اولین فکر غریزی هنری این بود که از درخت بالا برود. خوشبختانه خیلی زود به این نتیجه رسید که اولین فکر غریزی‌اش واقعاً احمقانه بود و باعث می‌شد بالای درخت به تله بیفتد و اریک هم وقت کافی داشته باشد که به او شلیک کند.

فکر غریزی دومش این بود که فرار کند. به نظر این‌یکی کمی بهتر بود، پس بر‌اساس غریزه‌اش عمل کرد.

اریک داد زد: «تو نمی‌تونی از من جلو بزنی هنری!» او واقعاً در نقش یک آدم شرور و ترسناک فرو رفته بود. «دیگه آخر کارته!»

هنری به دویدن ادامه داد. سُر نخور، به شاخه‌ها نخور. سُر نخور، به شاخه‌ها نخور. سُر نخور، به شاخه‌ها نخور.

نه سُر خورد و نه به شاخه‌ها خورد، اما باز هم نتوانست از اریک جلو بزند.

اریک که درست پشت سرش می‌دوید، گفت: «وایسا وگرنه شلیک می‌کنم.»

هنری ایستاد تا اریک شلیک نکند.

«برگرد.»

هنری برگشت.

«دستا بالا.»

هنری دست‌هایش را بالا برد. اگر شانس می‌آورد، اریک از شرور‌های ترسناک دیگر تقلید می‌کرد و تا وقتی که هنری راه هوشمندانه‌ای برای فرار پیدا کند، پیروزمندانه فقط به او زل می‌زد.

هنری پرسید: «کس دیگه‌ای رو هم گرفتی؟» و در دل آرزو کرد که ای‌کاش این سؤال باعث شود او هشت تا ده دقیقه خیره بماند و به فکر فرو برود.

اریک سرش را تکان داد: «همه‌شون وقتی دیدن دارم می‌رم سمت جعبه، بی‌خیال شدن.»

«پس چرا اول اومدی دنبال من؟ بقیه که نزدیک‌تر بودن.»

«نمی‌خواستم اول راحت‌ترین شکار رو از میدون به‌در کنم.»

«من راحت‌ترین شکار نبودم؟» این حرف باعث شد هنری احساس خوبی پیدا کند. «ممنون اریک. خیلی ازت ممنونم.»