معرفی و دانلود کتاب آراد من، آراد او
برای دانلود قانونی کتاب آراد من، آراد او و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آراد من، آراد او
زندگی همیشه روی خوشش را نشان نمیدهد... کتاب آراد من، آراد او نوشتهی سامیا دلیری، کتابی درمورد دختری به نام اولدوز است که از کودکی وقایع ناگواری را از سر گذرانده؛ اما به دنبال این است که یکبار برای همیشه همه چیز را تغییر دهد.
دربارهی کتاب آراد من، آراد او
اولدوز (تارا) دختری است که در کودکی، ناپدریاش از او سوءاستفاده کرده است و اکنون نیز شایعاتی از او بر سر زبانهاست که نهتنها باعث بدنام شدن او شده، بلکه شوهرش آنها را دستمایهای قرار داده تا به این بهانه به اولدوز خیانت کند.
اولدوز در یک تصادف بخشی از حافظهی خود را از دست داده و همین باعث شده بسیاری از وقایع مهم از یادش بروند؛ مثلاً اینکه چرا با مردی به نام رامتین ازدواج کرده است؛ مردی که نهتنها مطابق با سلیقه و ارزشهای او نیست، بلکه اولدوز از او بدش میآید. چرا زندگیاش این شکلی است؟ قبلاً زندگیاش چگونه بوده؟
در این شرایط ناگوار، ورود مردی به زندگی اولدوز همه چیز را تغییر میدهد. او باعث میشود که اولدوز، آرامآرام برای به یاد آوردن گذشتهی خود تلاش کند و بفهمد چه کار باید بکند.
کتاب آراد من، آراد او مناسب چه کسانی است؟
این کتاب مناسب تمام کسانی است که به خواندن رمانهای عاشقانهی ایرانی علاقه دارند.
در بخشی از کتاب آراد من، آراد او میخوانیم
ناگهان از جا برخاست. قد 190 سانتیاش پیش رویم علم شد. در واقع حداقلش 190 را داشت و شاید کمی هم بلندتر بود، حدود 95 یا 96... موهای بلند سیاهش روی شانههای پهنش رها بود و با این حال هنوز هم آن ابهت ترسناکش کاملاً به چشم میزد. به سمتم آمد و من مسخشده و کاملاً ناخواسته، با وحشتی ریشهدار از این مرد که حتی دلیلش را هم نمیدانستم، دو گام به عقب رفتم. اضطراب داشتم و با صدایی مرتعش و عصبی دستور دادم:
- دیگه باید بری خونهت کامیار.
جاری شدن اشک را از گوشۀ چشمهایم حس کردم و سریع رو برگرداندم تا وحشتم را نبیند. واکنشم باعث شد سرجایش متوقف شود. در آینۀ برنزیِ تمامقدِ نصبشده روی دیوارِ مقابلم که کل دکوراسیون طلاییرنگ سالن پذیرایی را در چهارچوبش منعکس میکرد، کامیار را دیدم که دو قدمی نزدیکتر آمد. بیاراده و با همان ترس کشنده، چون کودکی آزاردیده و بیدفاع در خود مچاله شدم. کم مانده بود از وحشت جیغ بزنم.
دیدم که ایستاد. با حالتی معذب شده بین رفتن و نزدیکتر آمدن گیر کرده بود. دیدم که خطوط چهرۀ مرد درون آینه چه طور عمیقتر شد و روی پیشانیاش دست کشید. سعی داشت خشمش را نشان ندهد اما نگاه رفت و برگشتیاش به چپ و راست توجیهی جز عاصی شدن نداشت. صدایش در گوشم کاملاً بم شده بود:
- باشه بمون پیش شوهرت اولدوز... ولی بدون لیاقت نجیبی مثل تو، بیشرفی مثل رامتین نبود... فردا فیلمو برات پیک میکنم، شاید اون موقع چشمات باز بشن!
با رفتنش تمام تنش و وحشت سایه انداخته بر روحم، چون پوستی دباغیشده کنده شد و در پیاش رفت. فقط سرخوردگی و غم بود که با من ماند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آراد من، آراد او |
نویسنده | سامیا دلیری |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 510 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-50-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |