معرفی و دانلود کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها: کتاب اول مجموعه آدیا کلبارا

معرفی کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها: کتاب اول مجموعه آدیا کلبارا

ایسی هندریکس در کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها ما را همراه با آدیا، دخترک یتیم دوازده‌ساله، به سفری هیجان‌انگیز می‌برد. آدیا قدرت‌هایی اسرارآمیز دارد و برای در اختیار گرفتن توانایی‌هایش به مدرسه‌ی شمن‌ها می‌پیوندد. او برای نجات یک امپراتوری تحت فرمان شیطان، به قلمروهای پنهان و رازآلود قدم می‌گذارد و از قدرت حقیقی خود آگاه می‌شود.

درباره‌ی کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها

آدیا کلبارا، شخصیت اصلی خلق شده توسط ایسی هندریکس (Isi Hendrix) در کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها (Adia Kelbara and the Circle of Shamans)، دخترک یتیمی است دوازده ساله که با خاله‌ و شوهرش زندگی می‌کند. خاله و دیگران بیشتر اوقات آدیا را به خاطر قدرت‌هایی که خودش هم نمی‌داند از کجا به او رسیده، به چشم یک بچه‌ی نفرین شده می‌بینند و او را طرد می‌کنند و همین موضوع، زندگی را برای آدیا دشوار کرده است. ولی وقتی مدرسه‌ی شمن‌ها، مؤسسه‌ای فرسنگ‌ها دورتر از محل زندگی‌اش، به صورت کاملاً غیرمنتظره از او می‌خواهند شاگردشان شود، زندگی رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد.

آدیا که قصد دارد کسی را بیابد که به او در کنترل کردن توانایی‌های رازآلودش کمک کند، پا به جهان اسرارآمیز، ناشناخته و هیجان‌انگیز شمن‌ها می‌گذارد. او در مدتی که در مدرسه‌ی شمن‌ها مشغول شاگردی است، حقیقتی جذاب ولی تلخ را کشف می‌کند و آن اینکه، شیطانی قدرتمند و به شدت پلید حکمرانی قلمرو را در دست دارد. آدیا با الهه‌ای حاضرجواب، دخترک جنگویی چندصدساله و سربازی مصمم که هنوز تعالیمش را تمام نکرده، گروهی تشکیل داده و کنار یکدیگر به سفری حماسی قدم می‌گذارند تا این شیطان را منهدم کرده و صلح و آرامش را دوباره به قلمرویشان بازگردانند.

ایسی هندریکس، آدیا را در این ماجراجویی با اتفاقات مختلفی درگیر می‌کند. او در سفرش با قلمروهای پنهان مواجه می‌شود، با نیروهای تاریک می‌جنگد و پتانسیل حقیقی خود را کشف می‌کند. ایسی هندریکس، نویسنده‌ی آفریقایی-تبار در کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها، مفاهیمی همچون شجاعت، رفاقت و کشف خویشتن را با قلمی روان و گیرا نشان داده است و همین باعث شده تا اثری جاودانه، تأمل‌برانگیز، مهیج و جذاب خلق شود و ماجراجویی‌های سلحشورانه‌ی آدیا، خواننده را درگیر کند. شما نیز اکنون می‌توانید این کتاب را با ترجمه‌ی نیروانا اسفندیارپور که به یاری انتشارات کتاب پاپلی چاپ و منتشر شده است، تهیه کنید.

نکوداشت‌های کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها

• کتابی سراسر هیجان و جهانی مبتکرانه از مشخصه‌های این فانتزی آفریقایی جذاب هستند که هم پیچش‌های داستانی هوشمندانه دارد و هم مملو از عطوفت و امید است. (هفته‌نامه‌ی ناشران)
• این فانتزی بی‌نظیر شایستگی این را دارد که در هر کتابخانه‌ای جا داشته باشد. یک فانتزی آفریقایی که استادانه نگاشته شده است. (مرور ستاره‌دار بوک‌لیست)
• کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها با قصه‌ای گیرا، طنز، هیجان‌انگیز و قدرتمند، خواننده را با همان جمله‌ی نخست درگیر خود کرده و تا پایان نفسگیرش می‌کشاند. خوانندگان عاشق آدیا شده و برایش دعا می‌کنند تا در مسیر حل کردن مشکلاتی که گریبان مردمانش را گرفته، سربلند بیرون بیاید. (سیلویا لو، نویسنده‌ی پرفروش)
• این کتاب فوق‌العاده است! ماجراجویی مهیج آدیا در میان شخصیت‌های جذاب در جهان تخیلی فانتزی آفریقایی، شما را تهییج می‌کند تا پیوسته کتاب را بخوانید. (بی. بی. آلستون، نویسنده‌ی پرفروش)

کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرفداران سبک فانتزی و داستان‌های مهیج با شخصیت‌های پویا و جهان تخیلی پر از جزئیات هستید، از خواندن این کتاب غافل نشوید. نوجوانان و کودکان 9 تا 12ساله مخاطبان اصلی اثر حاضر هستند.

در بخشی از کتاب آدیا کلبارا و نسل فراموش شده شمن‌ها: کتاب اول مجموعه آدیا کلبارا می‌خوانیم

آدیا وارد آشپزخانه شد و با تردید گفت: «صبح به‌خیر.»

چند نفر از آشپزها برایش سر تکان دادند، ولی بیشترشان سرگرم کار بودند و جوابی ندادند. همه‌چیز عادی به نظر می‌رسید. هیچ‌کس نمی‌دانست مشغول آماده کردن آشپزخانه برای بازدید یک اهریمن است. حتی اگر نفرینی هم در کار نبود که باعث شود آن‌ها همه‌چیز را فراموش کنند، وقتی آدیا سعی می‌کرد به آن‌ها بگوید که دیشب چه چیزی دیده است، کسی حرفش را باور می‌کرد؟ لازم نبود مِلوری کاری کند. احتمالاً خود ماکا به‌خاطر اینکه فکر می‌کرد آدیا عقلش را از دست داده است، او را می‌فرستاد که وسایلش را جمع کند و برود.

آدیا آهی کشید و به محل کارش رفت تا پوست نارگیل‌ها را بشکند، ولی لِبِچی صدایش زد.

لِبِچی گفت: «امروز تو باید غذاها رو تحویل بدی.» سپس، یک سینی به دست آدیا داد و اضافه کرد: «نمی‌دونم چرا؛ ولی برای یه بار هم که شده، آشپزخونه حال‌وهوای خوبی داره. اجاق‌ها کار می‌کنن و همه‌چی مرتبه!»

آدیا زیرلب گفت: «خوبه.» حواسش پرت‌تر از آن بود که وانمود کند خوشحال شده است. «چیزه... ماکا چیزی دربارۀ من گفته؟» از وقتی که سه روز پیش با مِلوری درگیر شده بود، هر روز صبح همین سؤال را می‌پرسید و الان واقعاً نیاز داشت بداند آیا اتفاقی افتاده است یا نه؛ یعنی وقتی داریان می‌آمد، هنوز هم اینجا بود؟

«نه. چرا همه‌ش این سؤال رو می‌پرسی؟»
آدیا سریع جواب داد: «همین‌جوری.»