معرفی و دانلود کتاب آخرین چیزی که به من گفت

عکس جلد کتاب آخرین چیزی که به من گفت
قیمت:
۵۹,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آخرین چیزی که به من گفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آخرین چیزی که به من گفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آخرین چیزی که به من گفت

داستانی خانوادگی که به معمایی مهیج بدل می‌گردد... کتاب آخرین چیزی که به من گفت به قلم لورا دیو رمانی جذاب و رازآلود است که به روایت زندگی هانا و خانواده‌اش می‌پردازد. همسر هانا به ناگهان ناپدید شده و تنها یک نوشته از خود به جای گذاشته است:‌ «از او محافظت کن». هانا دقیقاً‌ می‌داند که مخاطبِ این یادداشت مرموز کیست؛ بیلی، دختر شانزده‌ساله‌اش! پرفروش‌ترین اثر نیویورک‌تایمز از جمله افتخاراتی‌ست که این رمان موفق به کسب آن شده است.

درباره کتاب آخرین چیزی که به من گفت:

تا به حال احساس کرده‌ای کسی را می‌شناسی؟ نه شناختنی از سر آشنایی صرف، بلکه شناختن به معنای دقیق کلمه. گویی که او نزدیک‌ترین فرد به شماست...

حال تصور کنید از خواب بلند می‌شوید، همه‌ی آن کارهای معمولی و روزمره را انجام می‌دهید، احتمالاً‌ قهوه‌ای می‌نوشید و فکر می‌کنید امروز هم یک روز دیگر مثل باقی روزهاست. اما به ناگهان اتفاقی رخ می‌دهد که متوجه می‌شوید نزدیک‌ترین فرد زندگی‌تان را نشناخته‌اید. گویی هیچ‌گاه نشناخته‌ بودید... این اتفاقی بود که برای زن جوانِ رمان آخرین چیزی که به من گفت (The Last Thing He Told Me) اتفاق افتاد.

اوئن مایکلز و هانا هال نزدیک به یک سال بود که با هم ازدواج کرده بودند. هانا عاشقانه همسرش را دوست می‌داشت و در این میان همه‌ی تلاشش را می‌کرد تا بتواند ارتباط بهتری با دختر شانزده‌ساله‌ی اوئن، بیلی برقرار کند. بااین‌حال، بیلی به وضوح مشخص کرده بود که از نامادری جدیدش چندان راضی و هیجان‌زده نیست! اما با وجود همه‌ی تعارضات و مشکلات آن‌ها در کنار یکدیگر خوشبخت بودند.

اصل داستان آخرین چیزی که به من گفت از وقتی شکل گرفت که اوئن به ناگهان ناپدید شد. هانا و بیلی برای یافتن او به هر دری زدند اما هیچ ردی از او نیافتند. کمی بعد، زمانی که هانا یادداشتی از همسرش دریافت کرد، زندگی آن‌ها عملاً‌ فرو پاشید. حالا هانا مانده بود و یک یادداشت از همسری که معلوم نبود چه به سرش آمده است. در این یادداشت نوشته شده بود:‌‌ «از او محافظت کن.» و هانا به خوبی می‌دانست که منظور شوهرش بیلی است... اما چرا؟ از بیلی در مقابل چه چیزی باید مراقبت شود؟

هانا و بیلی به دنبال کردن سرنخ‌هایی پرداختند که ممکن بود به اوئن ختم شود. در این میان آن‌ها به حقیقتی دست یافتند که باورش آسان نبود: اوئن آن کسی نیست که همیشه تظاهر کرده است! اینگونه شد که آن دو برای یافتن راز ناپدید شدن اوئن و کشف هویت واقعی او دل به دل یکدیگر دادند و در این میان یاد گرفتند که به هم اعتماد کنند. لورا دیو (Laura Dave) به شیوه‌ای هنرمندانه دست به خلق داستانی زده که هرگز نمی‌توانید پایان آن را حدس بزنید. اثری مهیج که خواب را از چشمانتان می‌رباید و به شما اجازه‌ی نفس کشیدن نمی‌دهد.

کتاب آخرین چیزی که به من گفت اولین بار در سال 2021 منتشر شد و مورد استقبال گسترده‌ی مخاطبان قرار گرفت. نویسنده‌ با تعلیقی سرگیجه‌آور، نثری فوق‌العاده و ریتمی سریع به سوالات عمیقی همچون اعتماد، ازدواج و خانواده می‌پردازد.

اقتباس سینمایی و تلویزیونی از کتاب آخرین چیزی که به من گفت:

یک فیلم سینمایی و همچنین مینی‌سریالی با بازی جولیا رابرتز برای شبکه‌ی Apple TV با اقتباس از این رمان در حال ساخت است.

جوایز و افتخارات کتاب آخرین چیزی که به من گفت:

- از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز
- کتاب منتخب ووک
-کتاب برگزیده‌ی یو اس ای تودی
- اثر منتخب اینترتینمنت ویکلی
- کتاب منتخب CNN
- نامزد جایزه‌ی گودریدز
- کتاب برگزیده‌ی REESE WITHERSPOON BOOK CLUB
- اثر برگزیده‌ی TOWN & COUNTRY
- اثر منتخب PARADE
- کتاب برگزیده‌ی BUSTLE
- بهترین کتاب VOGUE

نکوداشت‌های کتاب آخرین چیزی که به من گفت:

- جذاب و با ریتم سریع. (سوزی یانگ، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
- شاهکار قصه‌گویی... خواننده را از صفحه‌ی اول جذب می‌کند و رها نمی‌کند. (گریر هندریکس)
- تریلری با ریتم تند درباره‌ی تاوانی که برای آن‌هایی که دوستشان داریم می‌پردازیم. (ریل سیمپل)

کتاب آخرین چیزی که به من گفت مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های معمایی و هیجان‌انگیز علاقه دارید، کتاب آخرین چیزی که به من گفت شما را شیفته‌ی خود خواهد کرد.

با لورا دیو بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی آمریکایی نوشتن را از کودکی و دوران مدرسه آغاز کرد. اگر لورا دیو را یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویسان عصر حاضر بخوانیم، اغراق نکرده‌‌ایم. او تاکنون کتاب‌های متعددی تألیف کرده و موفق به کسب جوایز و افتخارات گوناگون شده است. داستان‌های کوتاه و بلند او در بیش از بیست کشور ترجمه شده و مورد استقبال گسترده قرار گرفته‌اند. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب « هشتصد انگور» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب آخرین چیزی که به من گفت می‌خوانیم:

هفتادوسه اسم که پنجاه نفرشان مردند. یکی از آن‌ها ممکن است اوئن باشد.

در محوطۀ دانشگاه، به‌سرعت به‌سمت بخش تحقیقات می‌رویم. شریل گفت به‌احتمال زیاد، آلبوم‌های عکس سالانه را آن جا نگه می‌دارند. اگر بتوانیم آلبوم سال‌هایی را که اوئن در دانشگاه تگزاس درس خوانده پیدا کنیم، احتمالاً، می‌توانیم با سرعت بیشتری اسم‌های حاضر در لیست را بررسی کنیم. هم اسم دانشجوها در این آلبوم‌ها آمده و هم عکسشان. بعید نیست عکس اوئن جوان هم در یکی از آن‌ها باشد؛ البته، این در صورتی است که به‌جز افتضاح به بار آوردن در ریاضیات کار مهم دیگری هم در دانشگاه انجام داده باشد.

وارد کتابخانۀ پری کاستانیدا می‌شویم. خیلی بزرگ است. شش طبقۀ تمام کتاب، نقشه، کارت و کامپیوتر. به‌سمت میز کتابدار می‌رویم. خانمی که آنجاست به ما می‌گوید اگر نسخۀ چاپی آلبوم‌ها را می‌خواهیم، باید درخواستمان را در قسمت آرشیو ثبت کنیم، اما نسخۀ دیجیتال آلبوم‌ها از طریق کامپیوترهای کتابخانه قابل دسترسی است.

به بخش کامپیوتر در طبقۀ دوم می‌رویم. تقریباً خالی است. گوشه‌ای می‌نشینیم. روی یک کامپیوتر، آلبوم سال اول و دوم تحصیلی اوئن را باز می‌کنم و بیلی هم همین کار را با آلبوم‌های سال‌های سوم و چهارم در کامپیوتر دیگری انجام می‌دهد. کنار هم می‌نشینیم و به‌دنبال دانشجویان حاضر در کلاس کوکمن می‌گردیم. به ترتیب حروف الفبا پیش می‌رویم. اولین دانشجو جان ابوت اهل بالتیمور مریلند است. در عکس بی‌کیفیتی از کلوب اسکی پیدایش می‌کنم. شباهت چندانی به اوئن ندارد.

فهرست مطالب کتاب

پیش از شروع
بخش اول
فصل اول: اگر در را برای غریبه‌ها باز کنی...
فصل دوم: گرین‌استریت قبل از اینکه گرین‌استریت بشود
فصل سوم: چیزی را نپرس که جوابش را نمی‌خواهی بدانی
فصل چهارم: هر چی دوست داری فکر کن
فصل پنجم: بیست‌وچهار ساعت قبل
فصل ششم: پول را دنبال کن
فصل هفتم: کمک در راه است
فصل هشتم: آن‌ها دوستان تو نیستند
فصل نهم: اشتباه‌هایم را به رویم نیاور
فصل دهم: شش هفته پیش
فصل یازدهم: بیلی روز خیلی بدی داشت
فصل دوازدهم: آن چیست که نمی‌خواهی به خاطرش بیاوری؟
بخش دوم
فصل سیزدهم: آستین، شهر عجیب‌غریب
فصل چهاردهم: راهنمای تور به چه دردمان می‌خورد؟
فصل پانزدهم: سه ماه قبل
فصل شانزدهم: کلیساهای سفید کوچک
فصل هفدهم: همه قصد کمک ندارند
فصل هجدهم: هشت ماه قبل
فصل نوزدهم: ببخشید، رستوران تعطیل نیست
فصل بیستم: این بازی دونفره است
فصل بیست‌ویکم: یک سال قبل
فصل بیست‌ودوم: گذشته را پاک کن
فصل بیست‌وسوم: این علم است، مگر نه؟
فصل بیست‌وچهارم: بعضی دانشجوها از بقیه بهترند
فصل بیست‌وپنجم: چهارده ماه قبل
فصل بیست‌وششم: اگر با محبوب‌ترین پسر مدرسه ازدواج کنی...
فصل بیست‌وهفتم: نوردرای
فصل بیست‌وهشتم: مراقب باش چه آرزویی می‌کنی
فصل بیست‌ونهم: هجده ماه قبل
فصل سی‌ام: وکیل خوب
بخش سوم
فصل سی‌ویکم: وقتی جوان بودیم
فصل سی‌ودوم: همه باید برای خودشان لیست تهیه کنند
فصل سی‌وسوم: نوردرای قسمت دوم
فصل سی‌وچهارم: ‌ دریاچه
فصل سی‌وپنجم: دو سال قبل
فصل سی‌وششم: بعضی کارها را باید به‌تنهایی انجام دهی
فصل سی‌وهفتم: جزئیات خیلی مهم‌اند
فصل سی‌وهشتم: به‌سمت بیلی می‌روم
فصل سی‌ونهم: دو سال و چهار ماه قبل
فصل چهلم: بعضی اوقات، می‌توانی به خانه برگردی
فصل چهل‌ویکم: پنج سال، یا هشت سال، شاید هم ده سال بعد

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آخرین چیزی که به من گفت
نویسنده
مترجمروناک احمدی آهنگر
ناشر چاپینشر نون
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات304
زبانفارسی
شابک978-622-7566-34-5
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آخرین چیزی که به من گفت

sadaf khd
۱۴۰۱/۰۷/۲۸
کتاب خوبی و در زمان کمی تمومش کردم و باهاش ارتباط خوبی برقرار کردم.
من رمان معمایی و پلیسی زیاد میخونم و باید بگم که این کتاب داستان خیلی خاص و تقریبا جدیدی داشت! این چیزی بود که بیشتر نظر منو جلب کرد!
یک داستان و روایت معمایی جدید!
ریتم داستان هم خوب بود و خوندنش حتی یه نفس اصلا خستت نمیکرد؛
کشش داستانی خیلی قوی داشت چون ذهنمو درگیر کرده بود.. ‌.
دوست داشتم هرچه زودتر تمومش کنم و ببینم بلاخره سرانجام شخصیت‌ها چی میشه!
تو کل کتاب رابطه مادر ناتنی و فرزند رو و اینکه نزدیک شدنشون به هم طی یک‌سری اتفاقات رو خوب به تصویر کشیده بود این رو دوست داشتم‌ خیلی؛
یکسری ایرادهای جزئی هم میتونم بگیرم به اینکه بعضی جاهای داستان کاملا اضافی بود و اگر هم حذف میشد به داستان لطمه‌ای وارد نمیشد ولی شاید برای بیشتر آشنا شدن با شخصیت‌ها بود که درکل لزومی نداشت. ترجمه هم خوب و روان بود.
در کل‌ کتاب خوبیه و در نوع خودش داستان جدیدی رو روایت میکنه میتونید بخونید و لذت ببرید!
فرزانه نجاری
۱۴۰۲/۰۸/۲۹
سیر داستانی قشنگ و متفاوتی داشت با بیشتر کتاب‌های جنایی‌ای که خونده بودم، داستان به طور کلی رابطه یه مادر و دختر خوانده ش بود توضیحات طولانی و خسته کننده نداشت البته یه جاهایی میشد حذف بشه ک به نظرم بد هم نبود بودن شون شاید باعث بیشتر آشنا شدن با شخصیت‌های داستان میشد. یکم اواخر داستان غافلگیر بود کننده و اینو دوست داشتم. ترجمه روان و خوب بود.
به طور کلی پیشنهاد میکنم بخونیدش سیر داستانی متفاوتی داشت.
Debora
۱۴۰۱/۰۳/۲۹
یکم کسل کننده بود و خیلی تکرار داشت مثل واگویه‌های شخصیت اصلی کتاب و تکرار جملات. درباره بعضی چیزام بی دلیل بهش پرداخته بود که در روند داستان هیچ تاثیری نداشت کخ باعث میشد گاهی چندین صفحه رو نخونده برم جلو. به نظرم میشد کتابو در ۲۰۰ صفحه نه ۵۰۰ صفحه هم جمع کرد. اما نویسنده تونسته بود خواننده رو خوب به دنبال خود برای خواندن ادامه داستان ترغیب کند.
هنگامه محمدی
۱۴۰۰/۱۰/۰۷
عالی بود. عااااااالی.. واقعا زیبا و قوی بود. اول که شروع کردم از موضوعش زیاد خوشم نیومد ولی یکم که ادامه دادم دیگه نتونستم از خوندن دست بکشم و یه سره خوندم تا آخرش و بینهایییییت لذت بردم‌. هزارآفرین به نویسنده و همچنین مترجم که خیلی خوب و روان ترجمه کرده. جز قشنگ‌ترین رمان‌هایی بود که این اواخر خوندم.
shahrzad izadi
۱۴۰۰/۱۰/۰۳
کتاب نسبتا خوبیه. یک کتاب پلیسی معمایی با جنبه‌های روانشناختی. روند داستان‌ پرکشش است و چندان قابل پیش بینی نیست. البته فکر میکنم می‌تونست بهتر از این هم باشه. تناقض‌هایی در شخصیت پردازی‌ها وجود داره که از ارزش کلی داستان کم میکنه. به نظرم در کل ارزش یکبار خوندن رو داشت. تشکر از کتابراه عزیز.
لیلا فرضی
۱۴۰۰/۱۰/۲۰
دوست داشتم
بعد از مدت‌ها یه کتابی خوندم که شخصیت اول داستان کودن نبود و قدرت تصمیم گیری داشت.
خسته شدم از بس تو کتاب‌ها زنانی رو دیدم که هی با خودشون در تنش هستن …..
ولی این زن درست تصمیم میگرفت نترس بود
دوسش داشتم…
از معرفی کتاب واقعاسپاسگزارم
sheyda عaz
۱۴۰۰/۱۲/۱۶
واقعا کتاب خوبی بود و داستان دلنشینی داشت داستانی درمورد اعتماد به کسایی که دوستشون داریم و میشناسیمشون و درمورد فداکاری‌های یک خانواده. نویسنده قلم خوبی داره و ماجرا و احساسات و شرایط شخصیت‌ها خیلی راحت و ساده توصیف میشن و شمارو با خودشون همراه میکنن. واقعا توصیه میکنم خونده بشه
م ن
۱۴۰۱/۰۲/۱۶
با سلام، کتاب قشنگ و پر کششی بود و چیزی که در مورد شخصیتهای اصلی دوست داشتم این بود که سیاه و سفید نبودند و حتی شخصیت منفی داستان رو میشد به راحتی درک کرد و بهش حق داد. کتاب خوبی بود و ارزش خرید و مطالعه رو داره، ممنون از کتابراه عزیز که شده بهشت عاشقان کتاب
saideh khatami
۱۴۰۱/۰۷/۰۴
انتظار من برای خودن یک کتاب معمایی رو برآورده نکرد. اولش خوب شروع شد ولی اواخرش ریتم کتاب کند و اتفاقات قابل پیش‌بینی بودند. از لحاظ رومانتیک بودن هم خیلی چنگی به دل نمیزد. اگه حرفه‌ای جنایی-معمایی میخونید بعید میدونم خیلی از این کتاب لذت ببرید
Hanieeyh
۱۴۰۱/۰۶/۱۲
رمان خیلی خوبی بود واقعا منو خیلی جذب کرد اوایلش شاید یه جوری بود ولی هرچی جلوترمیرفت بهتر میشد جوری ک از فصل ۱۵ تا ۴۱ تو یه روز خوندم پیشنهاد میکنم بخونید ارزش یبار خوندن داره نویسنده میتونست پایان بهتری رقم بزنه ولی خب همه داستانها که نباید خوب تموم شن نه؟
بیتا محصل
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
خیلی جذبم کرد، عشق و فداکاری زیادی که شاید خیلی قابل درک نباشه، ولی شخصیت پردازی انقدر خوب بود که باورپذیر بشه، اینکه شخصیت‌های اصلی یک زن چهل ساله و یک دختر شانزده ساله بودند رو دوست داشتم، عشق و خیانت آبکی نبود، در کل ارزش خوندن رو حتما داره
هاجر واعظی
۱۴۰۰/۱۱/۰۶
با سلام
کتابی با جذابیت خاص، کتابی زیبا با قلمی شیوا، کتابی بود که از وقتی شروع به خواندن کردم، گذر زمان را دیگر متوجه نشدم.
به تمامی دوستداران رمان، خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم.
Samia A
۱۴۰۱/۰۲/۲۸
من به این کتاب امتیاز ۳ دادم! اگر یه کتابخون ژانر معمایی هستید و کتابای زیادی خوندین، این کتاب برای شما در حد متوسط خواهد بود اما اگر کتاباهلی کمی تو این ژانر خونده باشید شاید انتظاراتتون رو برآورده کنه...
نادیا
۱۴۰۳/۰۹/۳۰
روند داستان ساده تر از چیزی بود که انتظار داشتم و پایان خوبی داشت. نویسنده زیاد داستان رو پیچیده نکرده بود و درکل احساسات رو خیلی تو این کتاب در نظر گرفته بود به نظرم ارزش خوندن رو داره برای تفریح
Pardis Aghaei
۱۴۰۳/۰۳/۰۴
اصلا نحوه روایت رو دوست نداشتم. نه چیز جدیدى براى ارائه داشت و نه اونقدر عجیب و درگیر کننده بود
کل داستان رو با سرعت و پرش زیاد خوندم و هیچى رو از دست ندادم چون منطقى روایى توش معنایى نداشت
مشاهده همه نظرات 67

راهنمای مطالعه کتاب آخرین چیزی که به من گفت

برای دریافت کتاب آخرین چیزی که به من گفت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.