معرفی و دانلود کتاب 48 قانون قدرت

معرفی کتاب 48 قانون قدرت

رابرت گرین در کتاب 48 قانون قدرت رمزوراز کامیابی و کسب قدرت را با شما به اشتراک می‌گذارد. همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید، ‌این اثر چهل‌وهشت قانون را در بر می‌گیرد که شما را در راستای کسب قدرت در حیطه‌های مختلف زندگی یاری می‌کند. گفتنی‌ست این اثر یکی از عناوین پرفروش نیویورک تایمز محسوب می‌شود.

درباره‌ی کتاب 48 قانون قدرت

«هر انسانی که در تلاش برای این است که همیشه خوب بنمایاند، خیلی زود خود را در میان بدان می‌یابد. از این رو، شاهزاده‌ای که می‌خواهد در قدرت بماند باید بیاموزد چگونه خوب نباشد، و این دانش را به‌ ضرورت به‌ کار ببندد یا از آن استفاده نکند.» (نیکولو ماکیاولی)

کتابی که پیش روی شماست، با نام 48 قانون قدرت (The 48 Laws of Power) را رابرت گرین (Robert Greene)، نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ی آمریکایی تألیف کرده. این کتاب نخستین بار در سال 1998 منتشر شده است. اثر نامبرده به زبان‌های گوناگونی ترجمه شده و موفقیت‌های بسیاری را از آن نویسنده‌اش کرده است. ژانر کتاب 48 قانون قدرت خودسازی است؛ بنابراین اگر به مطالعه‌ی کتاب‌هایی از این قبیل علاقه دارید، خواندن کتاب حاضر را فراموش نکنید!

رابرت گرین کتاب 48 قانون قدرت را برای افرادی نوشته که به دنبال یافتن قدرت بیشترند. او با تفحص در زندگی بسیاری از شخصیت‌های تاریخی، از جمله نیکولو ماکیاولی، سون تزو، هایله ثلاثی، کارل فون کلاوزویتس، الیزابت یکم انگلستان، هنری کیسینجر و فینیاس تیلور بارنوم رمزوراز دستیابی به نفوذ بیشتر را با شما در میان می‌گذارد.

احساس ناتوان بودن تجربه‌ی تلخی را برای همه‌ی ما رقم می‌زند. هیچ‌کس نیست که حق انتخاب داشته باشد و قدرتمند بودن را انتخاب نکند. با این حال، تلاش علنی برای کسب قدرت در نظر اغلب افراد امری ناپسند است. رابرت گرین به ما می‌گوید برای آنکه به قدرت دست یابیم، باید زیرک، دموکراتیک و حتی حیله‌گر باشیم. شاید باورش برایتان دشوار باشد، اما اغلب قهرمانان و اسطوره‌ها با توسل به روش‌های غیراخلاقی و با حیله‌گری ترقی کرده‌اند و جایگاه و منصبی یافته‌اند. کتاب 48 قانون قدرت زندگی شخصیت‌های برجسته در تاریخ را بررسی می‌کند و رمز موفقیت آن‌ها را با شما به اشتراک می‌گذارد. در 48 قانونی که پیش روی شماست، ویژگی‌های افرادی بیان می‌شود که با کمک گرفتن از نیرنگ و سیاست‌های ضداخلاقی و گاهاً ضدبشری، حتی به قیمت خیانت به نزدیک‌ترین افراد خود، بر مسند قدرت تکیه زده‌اند. یکی از ویژگی‌هایی که این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز می‌سازد، این موضوع است که نویسنده مثال‌هایی عینی از صاحبان قدرت و ثروت می‌آورد، سپس به تحلیل و ریشه‌یابی نحوه‌ی پیشرفت آنان می‌نشیند.

همان‌طور که پیش‌تر بیان کردیم، ما همه قدرت بیشتر و بیشتری می‌خواهیم. با این حال، هیچ‌کس خودش را تشنه‌ی قدرت نشان نمی‌دهد و قدرت‌طلبی آشکار در نظر همه‌ی مردمان خطرناک است. ما چاره‌ای نداریم جز آنکه منصف و محجوب جلوه کنیم. به عبارت دقیق‌تر، در یک دورنگی دائمی به سر ببریم. رابرت گرین در کتاب 48 قانون قدرت به ما می‌گوید که چنین رفتاری، تاحد زیادی به قبضه‌ی قدرت در دربار اشرافیان باستان شباهت دارد. او به طور مفصل و با ذکر مثال‌هایی از دل تاریخ، به این موضوع می‌پردازد. اگر جهان را مانند یک دربار وسیع و پر از حیله و نیرنگ نگاه کنیم که وسط آن گیر کرده‌ایم، دست‌ و پا زدن برای کناره‌گیری از بازی بی‌فایده است. این کار فقط ما را ناتوان می‌کند و ناتوانی هم بدبختی می‌آورد. به جای مبارزه با امور اجتناب‌ناپذیر، به جای بحث و گله و احساس تقصیر، بهتر است در اندیشه‌ی سرآمدی در قدرت باشیم. درحقیقت، هر چه در برخورد با قدرت واردتر باشیم، دوست، همسر و آدم بهتری خواهیم شد. اگر راهی برای فرار از بازی قدرت نباشد، لاجرم بهتر است هنرمند باشیم تا یک نافی و سمبَل‌کار. لازمه‌ی فراگیری بازی قدرت نگاه نو به جهان و تغییر در چشم‌انداز است که رابرت گرین در کتاب 48 قانون قدرت این بینش و نگاه نو را به شما می‌بخشد.

بد نیست بدانید بسیاری از صاحب‌نظران کتاب 48 قانون قدرت را با کتاب شهریار، اثر نیکولو ماکیاولی مقایسه کرده‌اند. کتاب شهریار مجموعه‌ای از راهکارهای کم‌نظیر، درخشان و بی‌رحمانه را در بر می‌گیرد که بیش از هر کسی، به کار افرادی می‌آمد که سودای کسب قدرت در سر داشتند. از دیگر شباهت‌های این دو اثر می‌توان به جنجالی اشاره کرد که هم‌زمان با انتشارشان به پا شد. کتاب شهریار و کتاب حاضر هردو از جنجال‌برانگیزترین کتاب‌ها به شمار می‌آیند.

اگر دلتان می‌خواهد بر اطرافیانتان تأثیر بگذارید و آن‌ها را مطیع اوامر خود سازید، کتاب حاضر همه‌ی چیزی است که به آن احتیاج دارید. باید اشاره کنیم که برای نیل به هدف که همان کسب قدرت بیشتر است، رابرت گرین، از منظری صریح و واقع‌گرایانه به بیان نظراتش در باب کامیابی و قدرتمند بودن می‌گوید. به عقیده‌ی او نیرنگ و تظاهر را نباید کریه و غیراخلاقی دید. همه‌ی تعاملات بشری نیازمند نیرنگ در سطوح مختلتف‌اند و در بسیاری موارد آنچه انسان را از حیوان متمایز می‌سازد همین قابلیت دروغ‌پردازی و حیله‌گری است.

در افسانه‌های یونان، در سروده‌ی ماهاباراتای هند، در حماسه‌ی گیلگمش خاورمیانه، امتیاز ویژه‌ی خدایان، استفاده از هنر حیله‌گری بوده ‌است. انسان‌های بزرگی چون اودیسئوس را بر اساس براساس توانایی آنان در رقابت با حیله‌گری و مکر خدایان می‌سنجیدند و قضاوت می‌کردند. اودیسئوس با به‌ کار گرفتن نیرنگ و شکست خدایان بخشی از قدرت آنان را می‌دزدید. حیله‌گری و نیرنگ یک هنر پیشرفته‌ی تمدن و کاراترین سلاح در بازی قدرت است. موفقیت در حیله‌گری هم ممکن نیست، جز با قدری فاصله گرفتن از خویشتن، – مگر اینکه کسی در آنِ واحد قادر باشد در هر زمان و هر روز نقاب مناسب را به صورت به‌ صورت بزند. وقتی این‌قدر در تظاهر نرمش نشان دهید، دیگر آن احساس سنگینی که شما را به پایین سوق می‌دهد نخواهید داشت. بنابراین چهره‌ی بازیگر به خود بگیرید، نیّات خود را از دیگران پنهان کنید و برای دیگران دام پهن کنید.

رابرت گرین عقیده دارد که بازی با ظواهر و استاد شدن در هنر نیرنگ، جزئی از زیبایی‌های زندگی‌ و عناصر اصلی کسب قدرت‌اند. اگر نیرنگ مؤثرترین سلاح زرادخانه‌ی شماست بدانید که صبر و تحمل در همه‌‌چیز سپر حیاتی‌تان است. صبر شما را از خطاهای احمقانه بر حذر می‌دارد. صبر همانند مهار احساسات و هیجانات، مهارتی اکتسابی و نه ذاتی است. در مورد قدرت هیچ‌ چیزی ذاتی و طبیعی نیست؛ قدرت بیش از هر چیز دیگری آسمانی و خداگونه است. صبر فضیلت والای خدایانی است که تنها داشته‌ی آنان جادودانگی است. با صبوری و آینده‌نگری می‌توان معجزه کرد. حتی به علف هم زمان بدهی دوباره می‌روید. از سوی دیگر، بی‌صبری فقط و فقط سبب می‌شود شما ضعیف‌تر شوید. بی‌صبری اصلی‌ترین مانع بر سر راه قدرت است.

رابرت گرین در مقدمه و پیش از بیان اصول قدرت، به شما می‌گوید که به چندین روش می‌توانید این کتاب را به کار ببندید. هدف اصلی کتاب 48 قانون قدرت این است که شما به شکل کلی با قدرت آشنا شوید. اگرچه شاید در نظرتان برخی از این قوانین به کار زندگی شما نیایند، اما گذر زمان به شما نشان می‌دهد که همه کاربردی‌اند و در اصل همه به یکدیگر مرتبط‌اند. با مروری بر کلیت موضوع قادر خواهید بود اعمال گذشته‌ی خود را ارزیابی نموده و تسلط بیشتری بر امور جاری خود داشته باشید. اگر کتاب را دقیق بخوانید، بعد از مدتی الهام‌بخش اندیشه‌ها و ارزیابی‌هایتان می‌شود.

شما می‌توانید کتاب را ورق بزنید، قانونی را انتخاب کنید و یک‌راست به سراغ آنی بروید که در زمانی خاص به کارتان مربوط می‌شود. فرض کنید در محل کار با رئیستان دچار مشکل شده‌اید و دلتان می‌خواهد بدانید چرا بابت تلاش‌های‌تان مورد تحسین قرار نگرفته‌اید. در کتاب حاضر تعدادی از قوانین به شکل ویژه به رابطه‌ی مافوق-زیردست مربوط می‌شود و احتمالاً شما یکی از آن‌ها را رعایت نکرده‌اید. با مرور پاراگراف‌های ابتدایی این 48 قانون در فهرست مطالب، می‌توانید قانون مربوطه را پیدا کنید.

همچین می‌توانید این کتاب را به‌صورت تفننی هم مرور کنید. به عبارت دقیق‌تر در اوضاع و احوال گذشتگانی که در قدرت بوده‌اند چرخی بزنید. اگرچه رابرت گرین خطاب به این افراد می‌گوید: «با مسأله‌‌ای با این اهمیت، سطحی برخورد نکنید. سطحی‌نگرها مورد عتاب خدایان قدرت قرار می‌گیرند؛ صرفاً از آنانی که اهل تحقیق و تفکر‌اند، راضی‌اند و کسانی را که با سطحی‌نگری در جستجوی راحتی‌اند، تنبیه می‌کنند.»

کتاب 48 قانون قدرت را کیانوش امیری برای انتشارات نیماژ ترجمه کرده است.

افتخارات کتاب 48 قانون قدرت

• ترجمه به بیش از 24 زبان زنده‌ی دنیا
• از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در سطح جهان
• حضور در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز
• فروش بیش از 1٫2 میلیون نسخه در ایالات متحده‌ی آمریکا
• حضور در فهرست «کتاب‌هایی که زندگی‌تان را دگرگون خواهند کرد»

نکوداشت‌های کتاب 48 قانون قدرت

• زیرکانه و آموزنده. (بارنز‌اند نوبل)
• راهنمایی‌ فوق‌العاده برای طالبان قدرت. (پابلیشرز ویکلی)
• با این کتاب احساس هم‌ذات‌پنداری دارم. (فیفتی سنت، رپر آمریکایی)
• اگر هدف نهایی شما قدرت داشتن است، باید کتاب 48 قانون قدرت را بخوانید. (تایمز)
• کتاب 48 قانون قدرت بر بسیاری، از جمله رپر آمریکایی، فیفتی سنت تأثیر فوق‌العاده‌ی گذاشته است. (ساندی تایمز)
• کافی است فهرست مطالب کتاب 48 قانون قدرت را بخوانید تا به مطالعه‌ی کل کتاب ترغیب شوید. (مجله‌ی نیویورک)
• فوق‌العاده. کتاب 48 قانون قدرت راهنمایی کم‌نظیر برای همه‌ی افرادی است که می‌خواهند همیشه در اوج باشند. (مجله‌ی مردم)
• کتابی‌ست که به شکل راضی‌کننده‌ای حجیم و ادبی است و برای هر مطلب، مثال فوق‌العاده‌ای در آن گنجانده شده است. (Allure)

کتاب 48 قانون قدرت برای چه کسانی مناسب است؟

رابرت گرین کتاب 48 قانون قدرت را برای دو گروه از افراد نوشته است: نخست آن‌ها که طالب دستیابی به قدرت بیشتر در زندگی‌اند و دوم افرادی که به ژانر خودسازی علاقه دارند.

در بخشی از کتاب 48 قانون قدرت می‌خوانیم

گونزاگا جنگجویی خشن و فرماندهی کارکشته بود. این ژنرال مزدوری می‌کرد و هرطرف پول بیشتری می‌داد برایش می‌جنگید. گونزاگ در سال 1490 با ایزابلا اِسته که دختر فِرّارا حاکم یکی از دوک‌نشینان کوچک ایتالیا بود ازدواج کرد. گونزاگ بیشتر وقت خود را دور از منتووا می‌گذراند و عملاً حکومت به‌دست ایزابلا بود.

اولین آزمایش حکومت‌داری ایزابلا در سال 1498 پیش آمد. لویی دوازدهم، پادشاه فرانسه مشغول آماده‌سازی نیرو برای حمله به میلان بود. ایالت‌های مختلف ایتالیا به‌سبک خائنانه‌ی خود بلافاصله به‌دنبال راهی بودند تا از مشکلات پیش‌آمده در میلان مصادره به مطلوب کنند. پاپ الکساندر ششم خود را کنار کشید و عملاً به فرانسوی‌ها چراغ سبز نشان داد. مردم ونیز هم با زبان بی‌زبانی گفتند کاری به میلان ندارند و البته در قبال این موضع امید داشتند که فرانسه منتووا را به آن‌ها بدهد. لودوویکو اسفورزا، حاکم میلان، ناگهان خود را یکه‌وتنها دید. به‌سراغ ایزابلا که از نزدیک‌ترین دوستانش بود رفت و ملتمسانه از او خواست تا گونزاگ را قانع کند به‌کمکش بیاید. ایزابلا تلاش کرد اما شوهرش زیر بار نرفت، چون می‌دانست حرکت اسفورزا به‌جایی نمی‌رسد. و بالاخره در سال 1499 لویی به میلان حمله کرد و آن جا را راحت گرفت.

ایزابلا برسر دوراهی قرار گفت: اگر به لودوویکو وفادار می‌ماند فرانسوی‌ها علیه او می‌شدند، اما اگر با فرانسه ائتلاف می‌کرد در ایتالیا برای خود دشمن‌تراشی می‌کرد و بعد از اینکه بالاخره لویی نیروهایش را از منتووا خارج می‌کرد اوضاع آن جا بغرنج می‌شد. اگر هم دست کمک به‌سوی ونیز یا رم دراز می‌کرد، ممکن بود تحت لوای کمک، خیلی راحت منتووا را از آن خود کنند. اما در هرحال می‌بایست کاری می‌کرد. پادشاه قدرتمند فرانسه بیخ گوشش بود. ایزابلا بالاخره تصمیم گرفت با او دوستی کند و شیوه‌ی دوستی با لودوویک اسفورزا را در پیش گرفت: هدایای نفیس، نامه‌های چاپلوسانه و هوشمندانه و امکانِ با او بودن. ایزابلا را به‌عنوان زنی که در زیبایی و فریبایی کسی به پایش نمی‌رسید می‌شناختند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
دیباچه
قانون اول: هرگز از مافوقتان خوش‌تر ندرخشید
قانون دوم: به دوستان بیش از حد اعتماد نکنید؛ از دشمنان بهره ببرید
قانون سوم: نیّاتتان را پنهان کنید
قانون چهارم: همیشه کمتر از نیاز حرف بزنید
قانون پنجم: شهرت خیلی مهم است – همچون جانتان مراقبش باشید
قانون ششم: به هر قیمتی جلب‌توجه کنید
قانون هفتم: از دیگران کار بکشید، اما همیشه به اسم خود تمام کنید
قانون هشتم: دیگران را به‌سمت خودتان بکشید؛ درصورت لزوم طعمه بگذارید
قانون نهم: در عمل پیروز شوید نه با استدلال
قانون دهم: خطر سرایت: از آدم‌های بدیمن و بداقبال بپرهیزید
قانون یازدهم: یاد بگیرید دیگران را به خودتان وابسته کنید
قانون دوازدهم: با صداقت و سخاوت حساب‌شده قربانی را خلع‌سلاح کنید
قانون سیزدهم: موقع درخواست کمک، منافع شخصی دیگران را درنظر بگیرید، نه شفقت و سپاسگزاری‌شان را
قانون چهاردهم: خود را جای دوست جا بزنید، جاسوسی کنید
قانون پانزدهم: دشمنتان را نابود کنید
قانون شانزدهم: کمتر باشید تا عزیز شوید
قانون هفدهم: دیگران را در وحشت نگه دارید: فضای پیش‌بینی‌ناپذیری ایجاد کنید
قانون هجدهم: دور خود دیوار نکشید – انزوا خطرناک است
قانون نوزدهم: طرف مقابل را بشناسید - اشتباهی کسی را نرنجانید
قانون بیستم: خود را به کسی متعهد نکنید
قانون بیست‌ویکم: برای شکست یک احمق خود را به حماقت بزنید - خود را ابله‌تر از طعمه بنمایانید
قانون بیست‌ودوم: از ترفند تسلیم بهره بگیرید: ضعف را به قوت تبدیل کنید
قانون بیست‌وسوم: نیرویتان را متمرکز کنید
قانون بیست‌و‌چهارم: درباری بی‌نقص شوید
قانون بیست‌و‌پنجم: خود را بازآفرینی کنید
قانون بیست‌و‌ششم: خود را آلوده نکنید
قانون بیست‌و‌هفتم: با بهره‌گیری از نیاز مردم به باورمندی، برای خود طرفدار جمع کنید
قانون بیست‌و‌هشتم: جسورانه وارد عمل شوید
قانون بیست‌و‌نهم: تا انتها را برنامه‌ریزی کنید
قانون سی‌ام: وانمود کنید بدون زحمت موفقیت کسب کرده‌اید
قانون سی‌و‌یکم: خودتان نظارت کنید: دیگران بازی کنند
قانون سی‌و‌دوم: روی تخیلات انگشت بگذارید
قانون سی‌و‌سوم: نقطه‌ی ضعف هرکسی را پیدا کنید
قانون سی‌و‌چهارم: به‌سبک خود پادشاهی کنید: چون پادشاه باشید تا چون پادشاه با شما رفتار شود
قانون سی‌و‌پنجم: زمان در مشتتان باشد
قانون سی‌و‌ششم: چیزهای را که ندارید عار بدارید: بهترین انتقام بی‌محلی به آن‌هاست
قانون سی‌و‌هفتم: جلب‌توجه کنید
قانون سی‌و‌هشتم: هرگونه دوست دارید بیندیشید اما مانند دیگران رفتار کنید
قانون سی‌و‌نهم: آب را به‌هم بزنید تا ماهی را تور کنید
قانون چهلم: نمک‌گیر نشوید
قانون چهل‌و‌یکم: پا در کفش بزرگان نکنید
قانون چهل‌و‌دوم: شبان را بزن تا گوسفندان پراکنده شوند
قانون چهل‌و‌سوم: روی قلب و ذهن دیگران کار کنید
قانون چهل‌وچهارم: آینه‌ی دشمن شوید تا خلع‌سلاح و عصبی شود
قانون چهل‌و‌پنجم: دنبال تغییر باشید اما تحولِ یک‌باره نه
قانون چهل‌و‌ششم: خیلی هم بی‌نقص جلوه نکنید
قانون چهل‌و‌هفتم: فراتر از هدف نروید؛ در پیروزی، حد خود را بدانید
قانون چهل‌و‌هشتم: قالب به خود نگیرید