معرفی و دانلود کتاب خاک
برای دانلود قانونی کتاب خاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاک
کتاب خاک نوشتهی حسین المطوع یک رمان فلسفی عمیق است که مخاطب را در خلال داستان به سفری دروننگرانه میبرد. ماجرای رمان از زبان مردی روایت میشود که پس از مشاجره با اعضای خانواده، ناگهان تصمیم میگیرد در قبرستان کار کند. او در این مسیر، مدام با مرگ مواجه میشود؛ این مسئله او را به تأمل در باب مفاهیم مهم زندگی وامیدارد و بهمرور شخصیتش دگرگون میگردد.
دربارهی کتاب خاک
حسین المطوع (Hussain Al Mutawaa) در رمان خاک (Turab)، با آغازی منحصربهفرد مخاطب را به دل زندگی «فهد»، راوی داستان میبرد. فهد افکارش را با این سؤال پی میگیرد که چگونه به آدم کنونی تبدیل شده است؟ و در جواب این پرسش با خود فکر میکند که شاید این تغییر از زمانی شروع شد که به شکلی ناخودآگاه به قبرستان قدم گذاشت و از حجی سعد درخواست کرد که در ازای خوراک روزانه، کار در مردهشورخانه و قبرستان را به او آموزش بدهد.
او روز قبل از ورود به قبرستان را به یاد میآورد که با پدر و برادرش دعوا و زد و خورد سختی داشته است و تا مرز خفه کردن و کشتن برادرش پیش رفته است. پس از آن از خانه بیرون میزند و سر از قبرستان درمیآورد. روز بعد وسایلش را از خانه جمع میکند و راهی مردهشورخانه میشود تا زندگیاش را در آنجا بگذراند. به این ترتیب مخاطب به زندگی فهد قدم میگذارد و با مرورِ فرازونشیبهای زندگی او و رویاروییاش با مرگ، به تأمل در باب مفاهیم مهم زندگی میپردازد.

خاک؛ روایتی فلسفی دربارهی مرگ و زندگی
در رمان فلسفی خاک، حسین المطوع با نگاهی پررنگ و عمیق به مرگ، خوانندهی خود را به زیرلایههای تجربیات انسانی میبرد و از زاویهی تازهای مفهوم تعلق را واکاوی میکند. نویسنده زندگی شخصیتهای مختلفی را روایت میکند که هر یک به طریقی با یکدیگر پیوندهایی دارند. او در بستری اجتماعی به خلق یک رمان مدرن دست میزند و به مفاهیمی نظیر هویت، حافظه و فقدان میپردازد. همچنین در خلال داستان واقعیت مهم و تکاندهندهای را عیان میسازد؛ اینکه ماهیت حقیقت مدام در حال تغییر است و گریزی از آن نیست.
حسین المطوع، نویسندهی توانمند ادبیات عرب با فضاسازی قدرتمند خود، داستانی سرشار از تصویر میآفریند، به شکلی که در آن عناصر دور از چشم مانده و در ظاهر بیاهمیت زندگی، معنایی عمیق پیدا میکنند و تابآوری شگفتانگیز انسان را عیان میسازند. ناگفته نماند که کتاب خاک، این رمان تأملبرانگیز با ترجمهی اصغر علیکرمی ذیل مجموعهی چشم و چراغ انتشارات نگاه منتشر شده است.
کتاب خاک برای شما مناسب است اگر
- به مطالعهی داستان و رمان فلسفی خارجی علاقه دارید.
- میخواهید با خواندن یک داستان مدرن، به مفاهیم عمیق زندگی نظیر هویت، فقدان و حقیقت فکر کنید.
- دلتان میخواهد یک اثر متفاوت و جذاب از ادبیات عرب بخوانید.
در بخشی از کتاب خاک میخوانیم
محصول امروز ما کفنودفن پیرزنی بود که میگفتند بیش از صد سال زندگی کرده است. کاری برای انجام دادن نداشتم. قبرها از پیش کنده شده بود و امّیوسف هم همان وقتی که برای آوردن ناهار ما آمد، او را شست و کفن کرد. پسرها و نوههای پیرزن به همراه بچهها و حتی نوههایشان جنازه را روی دوش گرفتند و تا قبر بردند. او را درون قبری در گوشهای پرت از قبرستان انداختند و رویش خاک ریختند؛ و فکر نمیکنم کرمها از خوردنش سیر شوند. سپس همگی پراکنده شدند. حتماً صد سال کافی بوده تا همه از دست یک نفر خسته شوند، برخلاف آن دختر جوانی که هنوز پدرش روزهای خود را تا نیمه بر بالای قبر او میگذراند و خاک را بو میکشد و با آن حرف میزند. هر روز خاک مزار دختر را آب میدهد، به آن امید که گلی از آن بروید و این بار نگذارد کسی آن را بچیند، آنچنان که دنیا گل عمر او را چید. این کار هر روز او شده که راه قبرستان را بپیماید و بدون امید آنکه صدایش شنیده شود با خاک حرف بزند و گریه کند.
به نظر میرسید عزرائیل سه روز استراحت کرده و یا به شهر دیگری رفته است. در روز چهارم جوانی را آوردند که مادرش مطمئن بود هنوز صدای او را میشنود ولی جواب نمیدهد. مدام دلیل اینکه چرا جواب نمیدهد را توضیح میداد و پسرش را صدا میکرد و جیغ میکشید که چرا جواب نمیدهد. میگفت: «مرا با خود ببر مادر. چرا جواب مادرت را نمیدهی؟ مرا در این دنیا تنها نگذار. میشنوی مادر؟ برایت مرغ پختهام. همانطور که دوست داشتی... .» میخواست با یک بشقاب غذا مردهای را بفریبد تا به دنیا برگردد. او را با زحمت سوار الاغی کردند که جنازه را آورده بود؛ و از قبرستان خارج کردند. طوری قسم میداد پسرش را خاک نکنیم که توی دل آدم خالی میشد. اما حجیسعد طوری کار خودش را میکرد که انگار ناشنواست. چیزی که پدر آن جوان به او داد، و من هم نفهمیدم چه بود، درون قبر گذاشت و با هم روی آن را پوشاندیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب خاک |
| نویسنده | حسین المطوع |
| مترجم | اصغر علی کرمی |
| ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 246 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-267-075-7 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
















