معرفی و دانلود کتاب سقوط یک فرشته

معرفی کتاب سقوط یک فرشته

کالیستو انتخاب می‌شود. مردم تصمیم گرفته‌اند او به دیدار پادشاه برود و شهر لیسبون و مردم تجمل‌گرایش را ببیند؛ پس به کالیستو که انگار از عهد دقیانوس به زمان حال آمده، رأی می‌دهند. کتاب سقوط یک فرشته نوشته‌ی کامیلو کاستلو برانکو داستانی طنز و انتقادی است که وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور پرتغال را در قرن نوزدهم برای ما بازگو می‌کند. این داستان با زبانی نقادانه به ما نشان می‌دهد که سیاست آمیخته به فساد، موجب ویرانی اخلاق و دین می‌شود و انسان‌های شرافتمند را نیز به تباهی می‌کشاند.

درباره‌ی کتاب سقوط یک فرشته

شوربختانه یا خوشبختانه، کالیستو هنوز نتوانسته بر ماشین زمان سوار شود و به دوران زندگیِ خود سفر کند. او در قرن‌های پیش و دوران کلاسیک باقی مانده و نمی‌تواند همراه با تغییرات اجتماعی پیش برود. او بیشترِ روزهای عمرش را صرف خواندن کتاب و مقاله کرده؛ آن هم کتاب‌ها و مقاله‌هایی که حتی یکی از آن‌ها هم در زندگیِ فعلی کاربردی ندارند و کاملاً کهنه و تاریخ‌گذشته محسوب می‌شوند.

نوع پوشش این شخصیت در کتاب سقوط یک فرشته (A Queda dum Anjo) به‌گونه‌ای است که همه تصور می‌کنند از میان کتاب‌های تاریخ بیرون آمده است. خاندان او هزاران صفحه شجره‌نامه دارند و از نجیب‌زادگان شهر خود به شمار می‌آیند. با وجود این‌که تمام حرف‌هایش مربوط به صدها سال پیش است و بیش از حد کهن‌گراست، اما انسانی شریف است و همین شرافت موجب شده تا مردم انتقادهای او از دولتِ مدرن و نوگرا را بپذیرند و با او هم‌نظر و موافق باشند. کتاب سقوط یک فرشته، نوشته‌ی کامیلو کاستلو برانکو (Camilo Castelo Branco)، ما را به ساختار سیاسیِ فاسدی می‌برد؛ جایی که گویی هر تلاشی برای اصلاح وضعیت به درِ بسته می‌خورد و راه نجاتی وجود ندارد.

یک فرشته در حال سقوط به درون سیاست

مردم دیگر از نمایندگان خوش‌پوش و حرافی که به فکر کشاورز و رعیت‌ها نیستند، خسته شده‌اند. آن‌ها ترجیح می‌دهند کالیستو نمایندهٔ آن‌ها در مجلس باشد. او که تا چندی پیش از ورود به عالم سیاست بیزار بود و می‌خواست منتقد دولت باقی بماند، به اصرار اطرافیان و با وجود حس مسئولیت‌پذیری‌اش، وسوسه می‌شود که سِمت نمایندگی مجلس را بپذیرد. او حالا به‌طور ناخواسته قهرمان مردم است و باید طبق اصول کلاسیک و ضدمدرنیته‌ی خود، کشور را نجات دهد. کتاب سقوط یک فرشته اکنون کالیستوی جدیدی را به ما معرفی می‌کند؛ کسی که مردم به او رأی داده‌اند و حالا در قبال آیندهٔ سرزمینش مسئول است.

کامیلو کاستلو برانکو به ما نشان می‌دهد که کالیستو چگونه می‌خواهد دولت را اداره کند. از نخستین اقدامات این نماینده می‌توان به تمرین خطابه کردن در کنار رودخانه و خواندن تاریخ یونان و روم اشاره کرد. اما اوضاع نه برای کالیستو و نه برای مردم شهر به‌خوبی پیش نمی‌رود. کاخ آرزوها و رؤیاهای کلاسیک این نماینده یکی‌یکی فرو می‌ریزد. داستان طنز سقوط یک فرشته در قرن بیستم سپری می‌شود و کالیستو نمی‌تواند تمام اصول و دانش‌های قرن هفدهم را در قرن بیستم پیاده کند و انتظار داشته باشد که همه‌چیز درست از آب درآید. او حالا در حال شک کردن به عقل و حواس خود است و امکان ندارد به اشتباه بودن علوم و دانش‌های گذشته اعتراف کند؛ پس به مضحکهٔ شهر تبدیل می‌شود و مسیر زندگی‌اش دگرگون می‌گردد.

رمان اجتماعی-سیاسی سقوط یک فرشته با زبانی طنز و نگاهی انتقادی، به ما نشان می‌دهد که یک ساختار سیاسی معیوب چگونه کار می‌کند و حتی تلاش برای برطرف کردن مشکلات چگونه به بن‌بست می‌رسد و افراد پاک و شریف را نیز به فساد می‌کشاند. این کتاب با ترجمه‌ی مهدی بوستانی در انتشارات نگاه چاپ شده است.

کتاب سقوط یک فرشته برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌هایی که نقد اجتماعی را به زبان طنز بیان می‌کنند، علاقه دارید.
• از خواندن داستان‌هایی که قهرمان‌محور هستند و فردی پاک و الگوی اجتماع را در برابر تمام پلیدی‌ها قرار می‌دهند، لذت می‌برید.
• دوست دارید داستانی را مطالعه کنید که وضعیت سیاسی کشور پرتغال را در قرن نوزده به شما نشان می‌دهد.

در بخشی از کتاب سقوط یک فرشته می‌خوانیم

یأسِ تئودورا به همان میزانی که خونسردیِ شوهرش، پیکانِ ناامیدی را در قلبِ هنوز وفادارش فرو می‌کرد، افزایش می‌یافت. آن زنِ بیچاره شروع به بالا و پایین پریدن بر کفِ اتاق کرد، بی‌آنکه صدایی مفهوم برآورد. خرخرهای گرفته‌ای از او خارج می‌شد که کالیستو را به وحشت انداخت. این اطوارِ بس زشت، به توهینی عصبی، با علائمِ صرع، ختم شد.

ترحم، آن اندرونِ تباه‌شدۀ مُرگادو را جریحه‌دار کرد. رفت تا همسرش را از زمین بلند کند، بازوانِ دست‌وپا زنانش را گرفت و او را از آن جا به تختی برد و به خدمتکاران و پسرعمو لوپو دِ گامبوآ، که در حالِ ورود بود، سپرد.

پس از گذرِ آن بحران، تئودورا در تب می‌سوخت و اطرافیانش را به‌سختی می‌شناخت. اما، به نظرش رسید که بوسه‌ای را بر پشتِ دستِ چپش حس می‌کند؛ و با شتاب، به گمانِ آنکه شوهرش است، نگریست و چهرۀ رقت‌انگیزِ پسرعمو لوپو را دید که آهسته به او گفت:

_ آن ناسپاس را فراموش کن، دخترعمو!... زندگی‌ات را برای کسی که دوستت دارد، نگه دار!...

سکوت کرد، چرا که خدمتکاری با یک چایِ بادرنجبویه و بابونه وارد می‌شد. فنجان را از دستِ خدمتکار گرفت و آن شربت را به تئودورا خوراند؛ او نیز جرعه‌جرعه آن را می‌نوشید و سرِ بی‌رمقش بارها بر شانۀ لوپو، که برای نگه داشتنش خود را آماده کرده بود، می‌افتاد.

در ساعتِ پایانی، کالیستو وارد اتاق شد و متأثر نشد. چند کلمۀ کوتاه و خشک برای خداحافظی گفت و افزود که پس از پایانِ سالِ دومِ دورۀ نمایندگی‌اش، به خانه بازخواهد گشت.

فهرست مطالب کتاب

اول: قهرمان داستان
دوم: دو نامزد
سوم: آنگاه که شیطانِ مجلس، فرشته را بازمی‌یابد
چهارم: حماقت‌های عالمانه
پنجم: طلوعِ ستارۀ کالیستو در مجلس
ششم: حماقت‌های شرافتمندانه
هفتم: شمایل و لباس و دیگر خصائلِ آن مرد
هشتم: مجلس را به خنده وامی‌دارد
نهم: دکترِ پورتو
دهم: قلبِ آن مرد
یازدهم: جسارت‌های مقدس!
دوازدهم: فرشتۀ نگهبان
سیزدهم: نوزایی
چهاردهم: و ناگهان، از قلبِ کالیستو نخستین جرقۀ عشق بیرون می‌جهد!
پانزدهم: هان، باز هم کریسپینوس...
شانزدهم: «شگفتا، چه دگرگون شده است!...»
هفدهم: علیهِ لیبوریو
هجدهم: فرشته سقوط می‌کند!
نوزدهم: آه، ‌ای زنان!...
بیستم: دریغا!...
بیست و یکم: متولیِ سه فضیلتِ اصلی
بیست و دوم: گردابی دیگر
بیست و سوم: فرشتۀ نگهبانش می‌کوشد تا با نامه‌ای از همسرش، او را نجات دهد
بیست و چهارم: زن اغواگر
بیست و پنجم: تباه شد!
بیست و ششم: او دوستش داشت...
بیست و هفتم: حسرت و علم در گفتگو
بیست و هشتم: ناسپاسیِ یک نماینده
بیست و نهم: دیو در کاسارلیوس
سی‌ام: چگونه دوستش می‌داشت!
سی و یکم: دیو پیروز می‌شود! فرشتگان می‌گریند!
سی و دوم: فضیلتِ تئودورا در اوجِ بحران
سی و سوم: رسوایی‌ها
سی و چهارم: تباه‌شده...!
سی و پنجم: سعادتِ دوزخیِ گناه
سی و ششم: تسویه‌حساب زناشویی
فرجام