معرفی و دانلود کتاب خبر داغ
برای دانلود قانونی کتاب خبر داغ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خبر داغ
کتاب خبر داغ رمانی به قلم اولین وو است که با نگاهی هجوآمیز به دنیای خبرنگاری نظر میاندازد. در این رمان، نویسندهای گمنام به دلیل تشابه اسم با یک نویسندهی مشهور، به اشتباه بهعنوان خبرنگار جنگی به منطقهای در آفریقا اعزام میشود و این موضوع باعث وقوع رویدادهای پیوستهی خندهآوری میشود. نویسنده از این رهگذر به هجو و نقد دنیای روزنامهنگاری میپردازد. این اثر بهعنوان یکی از بهترین رمانهای قرن از نگاه مدرن لایبرری انتخاب شده است.
دربارهی کتاب خبر داغ
اولین وو (Evelyn Waugh) رمان خبر داغ (Scoop) را با شرح زندگی و شرایط جان بوت آغاز میکند؛ نویسندهای مشهور که ناشرش معتقد است در ادبیات انگلیس به جایگاه مهمی دست خواهد یافت. نکته اینجاست که عموزادهی راه دور او، ویلیام بوت هم دست به قلم است. با این تفاوت که او یک جوان فقیر و در عین حال نجیب و خوشقلم است که به دور از شلوغیهای شهر در گوشهی خلوت یک روستا خود را به نوشتن مشغول کرده. او هر از گاهی برای روزنامهی بزرگ و پرتیراژی، یادداشتهایی دربارهی طبیعت ارسال میکند که مورد توجه مدیر روزنامه قرار میگیرد. همین موضوع باعث یک اشتباه مضحک میشود و اساس این رمان طنز شکل میگیرد.
خبر داغ با نیش هجو، روزنامهنگاران را میگَزد
ماجرا از جایی شروع میشود که لرد کوپر، مدیر روزنامهی بدویت که بهعنوان یکی از افراد سرشناس حوزهی مطبوعات بریتانیا شناخته میشود، ویلیام بوت را با جان بوت اشتباه میگیرد. به این ترتیب ویلیام را بهعنوان خبرنگار جنگی به منطقهی اسماعیلیه واقع در شرق آفریقا اعزام میکند. چراکه لرد کوپر اعتقاد دارد یک «جنگ کوچک با آیندهی روشن» در این منطقه رخ داده است که میتواند به خبری جنجالی تبدیل شود.
ویلیام بیآنکه از این اشتباه خبر داشته باشد و با وجود بیتجربگی این پیشنهاد را میپذیرد و راهی آفریقا میشود اما اتفاقاتی که در این مسیر برای این خبرنگار اشتباهی رخ میدهد، ماجراهای خندهداری را رقم میزند که باعث میشود کتاب خبر داغ به رمانی متفاوت، هجوآمیز و نقادانه بدل شود.
چرا اولین وو کتاب خبر داغ را نوشت؟
اولین وو که از نگاه مجلهی تایم یکی از استادان برجستهی قرن در زمینهی نثر انگلیسی است، رمان کلاسیک خبر داغ را با تکیه بر تجربههایش در عرصهی روزنامهنگاری به رشتهی تحریر درآورده است. او سالها در نشریهی دیلی میل بهعنوان روزنامهنگار به خدمت مشغول بوده و از بحران حبشه نیز گزارش تهیه کرده و از زوایای مختلفی با حرفهاش روبهرو بوده است. ازاینرو بر این اعتقاد تأکید میورزد که روزنامهنگاری دشمن رمان است. او با نگاهی نقادانه با این حرفه مواجه میشود و با نگارش رمان طنز خبر داغ داستانی هجوآمیز خلق میکند تا در لفافهی داستان و طنز، زیرلایههای فسادآلود دنیای خبرنگاری را عیان سازد.
رمان کلاسیک طنز خبر داغ را خاطره کردکریمی به فارسی برگردانده و نشر برج آن را در اختیار مخاطبان علاقهمند قرار داده است.
نکوداشتهای کتاب خبر داغ
- لذتبخش و به شدت خندهآور. (نیویورک تایمز بوک ریویو)
- رمانی زیرکانه، هجوآمیز و بسیار خندهدار. شوخطبعی اولین وو مثل موج پرشتاب بر وضعیت لرزان روزنامهنگاریِ جنجالی میتازد. خبر داغ اثری کاملاً سرگرمکننده است و در هر صفحه شما را به خنده میاندازد. (ضمیمهی ادبی تایمز)
- شرارتهای شهرنشینی را به شکلی درخشان و بُرنده نشان میدهد. اثری که نه تنها دلپذیر است بلکه حقیقت را نیز به تصویر میکشد. (نیوریپابلیک)
- رمانی درخشان و پرداختشده... سریع، پرشتاب و خندهآور. (ساتردی ریویو)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب خبر داغ
- در سال 1972 بیبیسی سریالی با اقتباس از این رمان و با بازی هری ورث و جیمز بک تولید کرد.
- گاوین میلار (Gavin Millar)، کارگردان اسکاتلندی در سال 1987 با الهام از داستان طنز خبر داغ، یک فیلم تلویزیونی با همین نام ساخت.
کتاب خبر داغ برای شما مناسب است اگر
- به خواندن رمانهای کلاسیک علاقه دارید.
- میخواهید یک رمان طنز سرگرمکننده بخوانید.
- در پی رمانی هستید که به موازات سرگرمکنندگی، با نگاهی نقادانه به مسائل اجتماعی بپردازد.
در بخشی از کتاب خبر داغ میخوانیم
صبح روز بعدِ گپوگفتش با آقای سالتر، چشمهایش را باز کرد و خودش را در تاریکی مطلق یافت، آسوده از شبی که به صد شکلْ آکنده از هول و ولای لرد کوپر بود. اول خیال کرد لابد چند ساعتی تا روشنایی روز مانده. بعد که فصل سال و بازههای طولانیِ خوابوبیداری (در وقفههای دنبالشدن رد پای گورکن توی بالوپر پرنقشونگار کشیم کاکلی بزرگ) را که از سر گذرانده بود به یاد آورد، آن یکی گزینهی هولناکتر را پذیرفت که کور شده؛ بعد هم این را که عقل از سرش پریده، چون انگار در فاصلهی چند سانتیِ گوشَش زنگی یکریز مینواخت. بلند شد توی تخت نشست و دید تا کمر، و بیشتر که وارسی کرد، فهمید سرتاپا، لختِ لخت است. دستش را دراز کرد و تلفن را یافت. گوشی را که برداشت، صدای زنگ افتاد. کسی گفت: «آقای سالتر پشت خطان.» بعد اتفاقات مزخرف شب قبل را به یاد آورد.
آقای سالتر گفت: «صبح بهخیر! فکر کردم بهتره زود سراغ بگیرم. گمونم ساعتهاست بیداری، نه؟ آخه شیردوشیدن و شکار و این چیزها عادتتونه دیگه.»
ویلیام گفت: «نه.»
- نه؟ خب، من زودتر از یازدهدوازده نمیرسم دفتر. نمیدونم همه چیزِ سفرت روشنه یا یه چیزهایی مونده که قبلش بخوای بدونی؟
- مونده.
- همم... حدس میزدم اینجور باشه. خب، هر وقت حاضر شدی بیا دفتر.
ویلیام کورمالکورمال دست رساند به یکی از دهدوازده کلیدی که روشناییِ جاهای مختلف اتاق را تنظیم میکردند. ساعتمچیاش را هم یافت و دید ده صبح است. ردیفی از زنگ هم یافت و زنگِ نظافتچی و مستخدم را نواخت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خبر داغ |
نویسنده | اولین وو |
مترجم | خاطره کردکریمی |
ناشر چاپی | نشر برج |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 256 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5696-08-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |