معرفی و دانلود کتاب سیدارتها
برای دانلود قانونی کتاب سیدارتها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سیدارتها
کتاب سیدارتها اثر جاودانهی هرمان هسه، سفری است از جنس جستوجوی درون، عرفان شرقی و تقابل جاودان میان دانایی و تجربه. این داستان، که در اوج بلوغ فکری هسه و در تأمل او بر آموزههای بودایی، هندو و عرفان مسیحی نگاشته شده، بیش از آنکه داستانی باشد دربارهی مردی بهدنبال رستگاری، تأملی است در ماهیت خود آگاهی و حدود فهم بشری از حقیقت. سیدارتها روایتی است از انسانی که میخواهد خدا را جایی بیرون از کتابها و تعالیم موجود، در جوشوخروش زندهی هستی بیابد.
دربارهی کتاب سیدارتها
سپیده هنوز درست ندمیده بود. هوای روستا بوی خاک خیس و دود آتشهای شبمانده میداد. سیدارتها کنار پنجره ایستاد و نگاهش به شاخههای انجیر گره خورد. باد آرامی از رودخانه میوزید و برگهای خستهی انجیر را میلرزاند. همه چیز مثل همیشه مینمود، اما در درون سیدارتها چیزی شکسته بود و مثل نخی که ناگهان از دست میلغزد و بادبادکی که رها میشود، در آسمان گم شده بود... در کتاب سیدارتها (Siddhartha) اثر هرمان هسه (Hermann Hesse)، سیدارتها، جوانی از طبقهی برهمنان، در میانهی جهانی که پر از مناسک، آیین، سنتها و تکرار است، احساس میکند دانشی که قصد یادگیریاش را دارد، او را به روشنیای که میخواهد، نمیرساند.

پس در جستوجوی حقیقت راهی میشود و به سفری درونی و بیرونی دست میزند؛ از ریاضتکشی و زهد آگاهانه میگذرد، از لذت و شهوت و ثروت عبور میکند، تا سرانجام در کنار رودخانه، در سکوت و تداوم جریان آب، به وحدتی میرسد که از جنس بودن است و حقیقتی را درمییابد که در تاروپود هستی نهفته و در خودِ زیستن جریان دارد.
از ریاضت تا رهایی در مکاشفهی زیستن
هرمان هسه در این رمان، زبان ساده و شفاف شرق را با پیچیدگیهای فلسفی درهم میآمیزد. روند روایت، به شکلی آگاهانه، آرام و مراقبهوار است؛ گویی خواننده نیز همراه با سیدارتها در جریان رودخانهی آگاهی شناور میشود. او با ساختاری دورانی، بازگشت ابدی و تجربهی وحدت را بازتاب میدهد.
سیدارتها بیش از یک روایت ادبی، نوعی مکاشفهی متافیزیکی دربارهی ماهیت انسان، رنج و رستگاری است. در جهانی که انسان مدرن پیوسته از خویش جدا میشود، این کتاب دعوتی است به بازگشت، به سکوت و شنیدن صدای درون. هرمان هسه با نگاهی شاعرانه و فلسفی، نشان میدهد که مسیر حقیقت از میان تضادها میگذرد؛ و عشق، درد و اشتباه نه موانع، که خود پلههای تعالیاند.
در نهایت، سیدارتها ما را به پرسشی ازلی میکشاند؛ اینکه آیا حقیقت را میتوان آموخت، یا تنها میتوان آن را زیست؟ پاسخی که هسه به ما میدهد، در سکوتی است که پس از پایان کتاب در جان خواننده باقی میماند... سکوتی از جنس آگاهی که شبیه صدای آرام یک رودخانه است. بیانتها، زنده و همیشه در جریان.
کتاب سیدارتها را با ترجمهی سروش حبیبی از نشر ماهی بخوانید.
اقتباس سینمایی از کتاب سیدارتها
- فیلم سیدارتا، ساختهی کنراد روکس در سال 1972، بازآفرینی سینماییایست از رمان تأملبرانگیز هرمان هسه که به کاوش در سفر درونی انسان میپردازد.
کتاب سیدارتها برای شما مناسب است اگر
- به فلسفهی شرق، عرفان آسیایی و آموزههای بودایی و هندو علاقهمندید.
- از روایتهای آرام، تأملبرانگیز و مراقبهوار لذت میبرید.
- جذب داستانهایی میشوید که سفر درونی شخصیتها را محور قرار میدهند.
- به آثار ادبی با زبان شاعرانه و مفاهیم فلسفی گرایش دارید.
- به خواندن آثار هرمان هسه، نویسندهی ژرفاندیش، فیلسوف و کاوشگر، علاقه دارید.
در بخشی از کتاب سیدارتها میخوانیم
مسلم بود که در بسیارى از آیات کتابهاى مقدس، خاصه در اوپانیشادهاى ساماودا، از همین درونىترین و غایىترین چیز سخنرفته بود. چه آیات گرانقدرى! در این آیات آمده بود: “روح تو کل عالم است.” نیز آمده بود که انسان در خواب، در خواب عمیق، به درونىترین کنج ضمیر خویش فرو مىرود و در آتمان جاى مىگزیند. دانشى عجیب در این آیات نهفته بود. تمامى دانش دانندهترین فرزانگان با واژههایى افسونى در این آیات گرد آمده بود، همچون انگبینى که زنبوران عسل مىاندوزند. نه، شایسته نبود معرفت بیکرانى را که تبارهاى بىشمار برهمنان خردمند اینجا فراهم آورده و از زوال حفظ کرده بودند خوار شمرد. اما کجا بودند برهمنان و دینیاران و دانشوران و توّابان و در طلب آمرزش رنجکشیدگانى که توانسته باشند این ژرفترینِ دانشها را نهتنها به دست آورند، بلکه چون شهد زندگانى در وجود خویش جارى سازند. کجا بود آن دانندهى هوشیار که به افسونى الفت خویش با آتمان را از عالم خواب به بیدارى و زندگى، به گام و کلام و کردار خویش، آورده باشد؟ سیدارتها برهمنان گرانقدر بسیارى را مىشناخت و بالاتر از همه پدر خود را که پاک بود و خردمند و بسیار درخور حرمت. پدرش سزاوار ستایش بود. رفتار و کردارش آرام و نجیبانه و زندگىاش پاک و کلامش حکیمانه و پیشانىاش جایگاه اندیشههاى نازک و بلند بود. با اینهمه، آیا او خود که چنین داننده بود، به سعادت راستین دست یافته و صلح را شناخته بود؟ آیا او نیز جوینده و سالکى تشنه نبود؟ سوزندهاى نبود ناگزیر که پیوسته و هر بار از نو از چشمههاى قدسى بنوشد و مطلوب خود را در نثار قربانى و خواندن کتابها و مباحثه با برهمنان بجوید؟ او که از عیب پاک بود چرا مىبایست هر روز خود را از پلیدى گناه واشوید و پیوسته در طلب طهارت باشد و روز بعد همین کار را از سر گیرد؟ مگر آتمان در او نبود؟ مگر چشمهى حیوان در جان او جارى نبود؟ هم آن چشمهى چشمهها را باید یافت. باید آن را در ژرفاى ضمیر خویش به دست آورد. باقى همه سرگردانى و بىحاصلى بود، بیراهه و گمراهى.
فهرست مطالب کتاب
مقدمهاى در احوال هرمان هسه و کارهاى او
بخش اول
پسر برهمن
در سلک شمنان
گوتاما
بیدارى
بخش دوم
کمالا
در میان جاهلان
سانسارا
در کنار رود
رودبان
پسر
اُم
گویندا
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب سیدارتها |
| نویسنده | هرمان هسه |
| مترجم | سروش حبیبی |
| ناشر چاپی | نشر ماهی |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 176 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-964-209-233-8 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |


























