معرفی و دانلود کتاب سیذارتا

معرفی کتاب سیذارتا

کتاب سیذارتا، خواننده را با داستانی معنوی همراه می‌‌کند. هرمان هسه، نویسنده‌ی کتاب و برنده‌ی نوبل ادبیات، با الهام از فلسفه‌ی شرق و آیین بودا، سفر معنویِ شخصیت اصلی را برای دستیابی به حقیقت هستی و خودشناسی، به شکلی عمیق و تمثیلی توصیف کرده است. این داستان پرفروش آمازون ماجرای سیر و سلوک پسری هندی و بِرهمنی با همین نام است که رفاه زندگی را کنار می‌‌گذارد و برای پیدا کردن معنای زندگی، راهی سفری معنوی می‌شود.

درباره‌ی کتاب سیذارتا

کتاب سیذارتا (Siddhartha)، داستانی معنوی و الهام‌بخش را پیش روی خواننده قرار می‌دهد. هرمان هسه (Hermann Hesse)، نویسنده‌ی کتاب، داستان سیذارتا را با الهام از فلسفه‌ی شرق و به‌خصوص آیین بودا نگاشته است. نویسنده در این رمان به‌جای ارائه‌ی پاسخ‌های مستقیم، مسیرهای متضاد زندگی از جمله زهد، لذت‌های مادی و آموختن از طبیعت را به تصویر کشیده تا نشان دهد که حکمت حقیقی از طریق تجربه‌ی کامل و بی‌واسطه‌ی هستی حاصل می‌شود. هسته‌ی اصلی داستان بر این باور استوار است که همه‌ی اجزای هستی برای درک معنای کل ضروری هستند.

داستان سیذارتا، خواننده را در جریان سرگذشت معنوی پسری برهمن با نام سیذارتا قرار می‌دهد. این پسر با وجود داشتن یک زندگی مرفه و محترم در کنار پدر برهمن و دوست صمیمی‌اش، گوویندا، در اعماق وجودش احساس نارضایتی می‌کند. سیذارتا پی برده که حکمت جامعه‌ی سنتی و آیین‌های مذهبی، پاسخگوی سؤالات بنیادی او نیست.

این عطش برای فراتر رفتن از آموخته‌ها، سیذارتا را وامی‌دارد که همراه با گوویندا، پدر و زندگی مادی خود را ترک کرده و به جمع زاهدان دوره‌گردی که ریاضت‌کشی و انکارِ نفس را مسیر روشنایی می‌دانند، بپیوندد. سیذارتا به‌سرعت در این مسیر پیشرفت کرده و تمام تعلقات جسمانی و مادی را نفی می‌کند. اما پس از مدتی درمی‌یابد که این راه نیز صرفاً یک فرار موقتی است و نمی‌تواند آرامش و حقیقت پایدار را برای او به ارمغان آورد.

روایت هرمان هسه از پوچیِ ثروت و بیداری معنوی

هرمان هسه، سیذارتا و گوویندا را در ادامه‌ی کتاب با راهبان بودایی آشنا می‌کند. در پی این آشنایی، گوویندا به آموزه‌های بودا ایمان می‌آورد و به راهبان می‌پیوندد، اما سیذارتا به دلیل تناقضاتی که در تعالیم بودا می‌بیند، آن را ترک می‌کند. سیذارتا معتقد است حقیقت نهایی را نمی‌توان با کلمات آموخت، بلکه باید آن را تجربه کرد.

در پی این تصمیم، سیذارتا مسیر خود را به‌طور کامل تغییر داده و به زندگی مادی و لذت‌های دنیوی روی می‌آورد. او مجذوب کامالا، روسپی زیبا و دانا، می‌شود و برای ماندن در کنار او، قدم در دنیای تجارت و ثروت می‌گذارد. سیذارتا با سال‌ها تلاش، به تاجری متمول تبدیل می‌شود و تمامی لذت‌های ناشی از ثروت، از جمله قمار و عیش‌ونوش را تجربه می‌کند. با این حال، با گذشت زمان، درمی‌یابد که این زندگی نیز سرشار از پوچی و ناخشنودی است. در نهایت، سیذارتا به آغوش طبیعت پناه می‌برد و با آموختن از رودخانه، حکمت هستی را درک می‌کند.

کتاب سیذارتا را انتشارات فردوس با ترجمه‌ی امیرفریدون گرگانی، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

در نکوداشت کتاب سیذارتا

• کتاب سیذارتا همچون رودخانه، ثابت و بی‌تغییر باقی خواهد ماند؛ این ما هستیم که دگرگون می‌شویم. این تحول ما است که هر بار تجربه‌ای نو و عمقی بیشتر خلق می‌نماید. بی‌صبرانه منتظرم که طی سال‌های آینده دوباره آن را بخوانم. (کاربر آمازون)

اقتباس‌ سینمایی از کتاب سیذارتا

• فیلم سینمایی سیذارتا به کارگردانی کُنراد روکس (Conrad Rooks)، محصول 1972 از این رمان هرمان هسه اقتباس شده است.

کتاب سیذارتا برای شما مناسب است اگر

• قصد دارید در قالب یک داستان فلسفی و کلاسیک، سفر درونی انسان برای رسیدن به حقیقت هستی و خودشناسی نهایی را دنبال نمایید.
• به ادبیات الهام‌گرفته از فلسفه‌ی شرق، آیین بودا و هندوئیسم علاقه دارید و می‌خواهید کاوشی در مفهوم وحدت وجود و پیوستگی حیات داشته باشید.
• به مطالعه‌ی آثار نویسندگان برنده‌ی نوبل ادبیات به‌ویژه هرمان هسه علاقه دارید.

در بخشی از کتاب سیذارتا می‌خوانیم

در یکی از این روزهای گدایی سدهرتها از دوستش پرسید: «گوویندا! چه به نظرت می‌رسد آیا فکر می‌کنی ما پیشرفتی کرده‌ایم؟ آیا ما به مقصود و هدف خود رسیده‌ایم؟»

گوویندا جواب داد: «ما چیزهایی فراگرفته‌ایم و باز باید فراگیریم. سدهرتها تو یک «سامانای» بزرگ خواهی، شد، زیرا تو به تمرینات بسیار زودآشنا می‌شوی و «سامانا» پیر و مرشد ما تو را تحسین و تمجید می‌کند. ‌ای سدهرتها! تو روزی مردی مقدس خواهی شد.» سدهرتها گفت: «اینها که تو گفتی من خود نمی‌بینم. آنچه ما تاکنون از مرتاضان فراگرفته‌ایم می‌توانستیم خیلی زودتر و بهتر در گوشه‌ی هر میخانه و یا در کلبه‌ی هر فاحشه‌ای میان مکاری‌ها و قماربازان فراگیریم.»

گوویندا گفت: «سدهرتها مزاح می‌کند، چگونه می‌توان آن افکار عالی، بازداشت نفس و انهدام حواس را در گرسنگی و رنج از آن بدبختان فراگرفت؟»
سدهرتها -به‌آهستگی مثل‌اینکه با خود صحبت می‌کرد- گفت: «تفکر چیست؟ ترک بدن چیست؟ روزه‌گرفتن چیست؟ نگاهداری دم چیست؟ همه فراری از نفس‌اند و این رهایی موقتی از شکنجه‌ی نفس و تسکین موقتی رنج‌ها و ناامیدی‌های زندگی است. آن عرابه‌ران نیز وقتی در میخانه ساغری چند از شراب برنج با شیر نارگیل سرمی‌کشد، از این حال تخدیر گذرا بهره‌مند می‌شود. وی نیز دیگر احساس نفس نمی‌کند دیگر رنج زندگی را درک نمی‌کند. وی نیز رهایی و نجات موقتی را درمی‌یابد. هنگامی که پس از شراب‌خواری به‌خواب می‌رود وی نیز بدانچه سدهرتها و گوویندا پس از تمرینات طولانی و دوری از نفس و احساس خویشتن در عالم نابودی نایل شده‌اند دسترسی خواهد یافت.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
بخش اول
پسر برهمن
در محضر مرتاضان
گوتاما
بیداری
بخش دوم
کماله
میان مردم
سانسارا
در کنار رود
قایقران
فرزند
اُم
گوویندا