معرفی و دانلود کتاب گربه

معرفی کتاب گربه

صدای میومیوی گربه تمام خانه را پر کرده است. الیز که با ظاهری آشفته کنج خانه زانوی غم بغل گرفته، تازه متوجه می‌شود که باید برخیزد، به گربه غذا بدهد، او را نوازش کند و زندگی کردن را از سر بگیرد. کتاب گربه نوشته‌ی ادیت رول روایتی از یک تجربه‌ی سوگ است؛ مادری که کودک خود را در یک سانحه‌ی رانندگی از دست داده و حالا باید بتواند با وجود این رنج و درد، به زندگی ادامه دهد.

درباره‌ی کتاب گربه

آن گربه‌ی راه‌راه که معلوم نیست دقیقاً چه رنگی است و چرا خال‌های زرد رنگ روی پوزه‌اش آن‌قدر بزرگ هستند، ترسیده و وحشت‌زده پشت قفس گربه‌ی دیگری قایم شده است. او از صدای باز شدن در ترسیده است. هراسان و گیج به دور خود می‌دود و نمی‌داند این دو موجود دو پا که بالای سرش ایستاده‌اند چه کسانی هستند. یکی از آن دو نفر که در نگاه گربه، از دیگری کوتاه‌تر و بانمک‌تر است، جلو آمد و زیر گلوی گربه را نوازش کرد. صدای خرخر گربه آن دو انسان را به یقین رساند که گربه‌ی محبوبشان را پیدا کرده‌اند و باید همین موجودی را که از شش هفته قبل در مرکز نگهداری از حیوانات بی‌سرپرست تنها مانده، با خود به خانه ببرند؛ گربه‌ای که قرار است پس از مرگ پسرک، جای خالی او را برای الیز پر کند.

کتاب گربه (The Cat) روایت یک سوگ است؛ دورانی که عبور از آن برای بسیاری از افراد ناممکن است اما الیز نمی‌خواهد یکی از آن‌ها باشد. او مهم‌ترین داشته‌ی زندگی خود و عزیزترین فردی که می‌شناسد را از دست داده، اما باید بتواند بهانه‌ای پیدا کند و به‌خاطر آن بهانه هم که شده، زنده بماند؛ آن بهانه حالا یک گربه است. الیز به‌خاطر این موجود پشمالو هم شده، باید بتواند خود را زنده نگه‌دارد. ادیت رول (Edeet Ravel) ما را با این زن و گربه‌ای که محرکه‌ی او برای ادامه دادن به زندگی است، آشنا می‌کند و نشانمان می‌دهد گذر از دوران سوگ هر چند سخت و طاقت‌فرساست، اما کاری محال نیست و باید شیوه‌ی پیمودن مسیر سوگواری را پیدا کنیم.

سوگواری جهنمی میان کابوس و تخیل

الیز شب‌های هولناک تنهایی‌اش را به دیدن انیمیشن‌هایی می‌گذراند که پسر 11 ساله‌اش عاشق آن‌ها بود. تا چشم‌هایش را روی هم می‌گذارد تصویر اجساد حیوانات و مرگ و خون، پیش چشمش نمایان می‌شوند. در کابوس‌هایی که او را رها نمی‌کنند، پسرش به یک گربه تبدیل شده و این اوهام الیز را می‌ترساند. زندگی او چرخه‌ای است میان بُهت، شوک و قرص‌های خواب‌آور.

فرزندش در یک تصادف دلخراش کشته شده؛ راننده‌ای که با پسرک او تصادف کرده، روان‌پزشک کودکان است! چه تناقض مضحکی! کسی که باید کودکان را درمان کند، در شب تصادف، تحت‌تأثیر مصرف یک قرص محرک بوده و حالت عادی نداشته. الیز نمی‌تواند او را ببخشد. البته بیشتر از اینکه نتواند او را مورد بخشش قرار دهد، از همسر سابقش، نیل، عصبانی و دلگیر است. نیل، الیز و پسرش را رها کرد و به‌سراغ زنی بسیار عجیب و غریب به‌نام شری رفت. زنی که دو فرزند و سبک زندگی غیرعادی دارد. البته نیل در تمام این دوران ارتباطش با الیز و فرزندشان را هم حفظ کرده، اما او در کل شخصیتی بسیار ضعیف است و نمی‌تواند تصمیم بگیرد برای زندگی‌اش به چه چیز و چه کسی نیاز دارد! داستان گربه نوشته‌ی ادیت رول تمام وقایع را از زمانی روایت می‌کند که پسرک دیگر زنده نیست، اما با عقب‌گردهایی به گذشته، ناگفته‌های بسیاری را برای ما شرح می‌دهد.

ادیت رول و ابعاد فلسفی و اجتماعی در رمان «گربه»

سوگواری الیز را به آدمی دیگری تبدیل کرده است. او دیگر حوصله‌ی هیچ‌کس را ندارد و از همدلی دیگران و گل‌هایی که همسایه‌ها برایش می فرستند، متنفر است. انگار روح خود را از دست داده و به جسمی بی‌عاطفه و بی‌احساس تبدیل شده، اما از سوی دیگر مهربان نیز شده است. او همیشه از پسرکی به نام الیاس که در محله‌شان زندگی می‌کند، نفرت داشت؛ زیرا خانواده‌ی الیاس عضو یک گروه مذهبی هستند و سبک زندگی خاصی دارند؛ همین موضوع همیشه الیز را نسبت به این کودک بدبین می‌کرد، اما پسرش، الیاس را دوست داشت و اجازه نمی‌داد مادرش با الیاس تندخویی کند؛ مهربانی پسر مرحومش موجب شده تا حالا الیز نیز با الیاس بدرفتاری نکند و کمی مهربان باشد. الیز در حال تغییر و تحول اخلاقی است. باید بتواند با رنج و غم عظیم خود کنار بیاید و برای این‌کار به دگرگونی کامل درونی نیاز دارد. داستان روانشناسی گربه خوانندگان خود را با یک زن رنجیده و داغدار همراه می‌کند تا چگونگی رشد شخصیت او را نظاره کنیم. ادیت رول کوشیده تا به رمان روانشناسی گربه ابعاد فلسفی و اجتماعی نیز ببخشد.

کتاب گربه با ترجمه‌ی معصومه علی‌گل در نشر کتاب پارسه به‌چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب گربه

• من نتوانستم این کتاب را زمین بگذارم. ادیت رول یک شخصیت دچار به غم را به‌طور کامل و دقیق مطالعه و توصیف کرده است. (National Post)
• غم و تنهایی هولناکی که در داستان گربه دیده می‌شود، برای کسانی که آن را تجربه نکرده‌اند، قابل درک نیست. دل‌شکستگی شخصیت کتاب منطقی و متقاعدکننده است. این اثر دلنشین و گیراست. (جویس کارول اوتس)

کتاب گربه برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های روانشناسی که دارای ابعاد اجتماعی، خانوادگی و فلسفی هستند و می‌کوشند تا مخاطب خود را از دوره‌های دشوار زندگی همچون تجربه‌ی سوگ، عبور دهند، علاقه دارید.
• دوست دارید روند رشد و دگرگون شدن شخصیت کتاب گربه را نظاره کنید.
• از خواندن داستان‌هایی که پایان خوشی دارند لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب گربه می‌خوانیم

سه روز گذشته را از نیل مراقبت کردم. او فقط نوشیدنی الکلی می‌خورد و قید غذا را زده بود. انگار می‌خواست خودش را با الکل به کشتن بدهد. قبلاً هیچ‌وقت در خوردن نوشیدنی زیاده‌روی نمی‌کرد، ظاهراً او نوشیدنی الکلی را به قرص‌های سبز فسفری ترجیح داده بود.

خانه را تمیز کردم و با رنگ روی لکه‌های خون را پوشاندم. وان حمام را حسابی سابیدم و از نیل خواستم با آب داغ و جوش‌شیرین حمام بگیرد. الکل را کنار گذاشتم و درعوض از داروهای خودم بهش دادم. پتوهایش را که با فضله‌های طوطی به گند کشیده شده بودند، دور انداختم و چند پتو، ملحفه و حولۀ‌ جدید برایش خریدم. موهایش را با شامپو شستم و کوتاه کردم.

نیل پرسید: «چرا این کارها رو برای من می‌کنی؟» قابلمۀ‌ ماکارونی را روی میز دست‌دوم آشپزخانه گذاشته بودم و با کفگیر مشغول پر کردن بشقاب نیل بودم.

گفتم: «تو نصف دی‌ان‌ای‌های پسرمون رو داری.»

گفت: «می‌دونم که چشم دیدن من رو نداری. الان دیگه اوضاع بدتر هم شده.»

جا خوردم. انگار ناخواسته یکجورهایی به شِری و بچه‌هایش اشاره می‌کرد. «منظورت از "الان" چیه؟»

«تقصیر من بود.»

«دربارۀ چی حرف می‌زنی؟»

«اون روز صبح، قرار بود من با اتومبیل بیام دنبال پسرمون و ببرمش بیرون. یادت نیست؟ اما اِمی کلاس زومبا داشت باید اون رو می‌بردم کلاس و بعد برمی‌گردوندم. شِری هم آنفلوآنزا گرفته بود.»

«ولی برنامه‌های ما که همیشۀ خدا عوض می‌شدند. اصلاً کی تا حالا طبق برنامه پیش رفتیم.»

نیل مدام می‌گفت: «اگه اون روز صبح طبق قراری که گذاشته بودیم خودم می‌اومدم دنبال پسرمون، اگه ما هنوز زن ‌و شوهر بودیم.»

«و اگه من پسرمون رو صدا کرده بودم که بیاد خونه. یا اگه وانمود می‌کردم که اون شب حرف‌هات رو نشنیدم. اگه روانپزشک دمرول مصرف نکرده بود.»