معرفی و دانلود کتاب آخرین دختر
برای دانلود قانونی کتاب آخرین دختر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آخرین دختر
یک اتوبیوگرافی بینظیر که توجه جامعهی جهانی را به سوی فاجعهای فراموششده جلب کرد! کتاب آخرین دختر، روایت زندگی نادیا مراد است؛ دختر جوان ایزدی که آرزوهای سادهاش با یورش داعش به خاک و خون کشیده شد. او با نگارش خاطراتش، صدای خاموش هزاران زن و دختر ایزدی را به گوش جهان رساند و با شجاعتش جایزهی صلح نوبل را از آن خود کرد. این زندگینامه، که با همکاری جنا کراجسکی، روزنامهنگار نیویورکی تدوین شده، خواننده را با عمق فاجعهای انسانی روبهرو میکند که فراتر از آمار و تیترهای خبری است.
دربارهی کتاب آخرین دختر
ارادهی تسخیرناپذیر نادیا مراد (Nadia Murad)، نه تنها او را از تاریکی اسارت به روشنایی آزادی رساند، بلکه جهان را وادار کرد تا صدای قربانیان نسلکشی را بشنود. شرح زندگی و اسارت نادیا را در کتاب آخرین دختر (The Last Girl: My Story of Captivity, and My Fight Against the Islamic State) میخوانیم. نادیا در روستای کوچو، واقع در شمال عراق، در دل جامعهای ایزدی و صلحطلب به دنیا آمد و بزرگ شد. او دختری بود با آرزوهایی ساده اما روشن؛ میخواست معلم تاریخ شود یا شاید روزی آرایشگاه خودش را راه بیندازد. اما در تابستان 2014 با یورش نیروهای داعش، همه چیز در یک لحظه فرو ریخت.
آخرین دختر؛ روایتی زنده از مرگ و تباهی یک نسل
در آن تابستان سیاه، مردان روستا به جرم وفاداری به باورهایشان اعدام و دختران جوان، از جمله نادیا مراد، به بردگی جنسی گرفته شدند. نادیا به شکلی معجزهآسا زنده ماند؛ اما با زخمهایی که تا پایان عمر با او خواهد ماند. جنا کراجسکی (Jenna Krajeski) بارها در مصاحبهها و نوشتههایش تأکید کرده است که کتاب آخرین دختر نه تنها یک روایت شخصی، بلکه سندی تاریخی از جنایتی علیه بشریت است.
نادیا مراد خاطرات تلخ تجاوز و شکنجهاش به دست شبهنظامیان داعش را روایت میکند و از لحظهای میگوید که با جسارت، از چنگال نیروهای تاریکی گریخت. خانوادهای سنی با از خودگذشتگی بسیار به نادیا مراد پناه دادند و جان خود را برای نجات او به خطر انداختند. نادیا نیز پس از رهایی تصمیم گرفت سکوت نکند. او با نگارش خودزندگینامهی آخرین دختر، از رنج پلی ساخت برای آگاهی جهانی، تا صدای خاموش هزاران زن و دختر ایزدی شود. در این مسیر، جنا کراجسکی، روزنامهنگار نیویورکی، همراه و همصدای او شد تا این روایت را به گوش جهانیان برساند.

زینب کاظمخواه، یکی از بهترین ترجمهها را از اتوبیوگرافی آخرین دختر ارائه داده است. این داستان واقعی و تلخ، توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده و در دسترس شما عزیزان قرار گرفته است.
نکوداشتهای کتاب آخرین دختر
- کتاب آخرین دختر، نگاهی ژرف به وحشیگریهایی دارد که بر جامعهی ایزدی روا شد؛ در دل این داستان مستند غمانگیز، روزنههایی از فرهنگ عرفانی و غنی این قوم نمایان میشود. این کتاب اثری مهم از زنی شجاع است؛ گواهی تازه بر ظرفیتهای هولناک و غیرقابلتوضیح بشر برای شرارت. (روزنامه تایمز)
- نادیا مراد به یکی از پیچیدهترین و حلنشدنیترین منازعات جهان، چهرهای انسانی بخشیده است. (روزنامهی ساندی بیزنس پست)
- درخشان و پرتنش... روایتی دقیق و بیپرده از بیرحمیهای داعش. (پابلیشرز ویکلی)
- نادیا مراد دریچهای به روی فجایعی میگشاید که خانوادهاش را نابود کرد و جامعهی آسیبپذیرش را تا مرز متلاشی شدن پیش برد. خاطرات شجاعانهی او گامی مهم در جهت پاسخگو ساختن عاملان این جنایات هولناک است. (واشنگتن پست)
کتاب آخرین دختر برای شما مناسب است اگر
- دغدغهی خاورمیانه را دارید و به دنبال کتابهایی دربارهی جنگ، خشونت و ناامنیهای منطقه هستید.
- نام نادیا مراد را شنیدهاید و میخواهید روایت کامل زندگی، اسارت و رهایی او را بخوانید.
- علاقهمندید با خواندن یک خودزندگینامه، با جامعهی ایزدی و رنجهایی که متحمل شدهاند، بیشتر آشنا شوید.
- به دنبال کتابی مستند هستید که هم روایت شخصی باشد و هم سندی تاریخی از نسلکشی و مقاومت.
- دوست دارید یک داستان واقعی بخوانید که به جای ناامیدی، پیام امید، شجاعت و عدالت را منتقل کند.
در بخشی از کتاب آخرین دختر میخوانیم
محاصرۀ کوچو نزدیک دو هفته طول کشید. بعضی روزها در ابهام کامل میگذشتند و تمام لحظات شبیه هم بودند، روزهای دیگر، هر لحظه مانند سوزش گزیدگی بود. صبحها اذان برای نماز از ایستبازرسیهای داعش پخش میشد، صدایی که گرچه برای کوچو غیرعادی بود اما من به واسطۀ خواندن دروس اسلامی در مدرسه و سفر به سنجار، بهخوبی آن را میشناختم. ایزدیهای مسنتر از شنیدن اذان شکایت داشتند. آنها آه میکشیدند که «سنجار دیگر یک شهر ایزدی نیست»، و باور داشتند که همۀ ما به زودی در روستاها و شهرهای کوچکمان محصور خواهیم شد در حالی که بخشهای مطلوبتر مناطق ایزدی برای عربها و کردهای ثروتمندتر و با ارتباطات بهتر باقی میماند. تا وقتی که داعش به سنجار آمد، هیچ وقت از صدای اذان ناراحت نمیشدم. با محاصرۀ ما، بهنظر میرسید آن صدا نوعی تهدید کردن ما است.
اقوام یکییکی روانۀ خانۀ ما شدند. جیلان، همسر حزنی، خانهشان بیرون شهر را رها کرد و به ما ملحق شد، و عمو و عمهزادهها، خاله و داییزادهها و نیمی از خواهر و برادران از تمام روستا با چمدانی کوچک یا خورد و خوراک برای بچههایشان آمدند. شیرین همسر سعود، به تازگی زایمان کرده بود و وقتی که نوزاد صورتی را که گریه میکرد پیش ما آورد، زنان دور بچه را گرفتند، آن نوزاد مثل انعکاسی از امید بود. چند اتاق ما بهسرعت با لباس و پتو، عکسها و چیزهای باارزش، و هر چه میتوانستند با خود بیاورند پر شد. در طول روز، ما دور تلویزیون جمع میشدیم و منتظر داستانهایی دربارۀ قتلعام ایزدیها در سنجار بودیم. شبیه یک کابوس بود. هواپیماها نمیتوانستند پایین پرواز کنند تا بهدرستی کمکهای امدادی توزیع کنند. و بهنظر میرسید که کوههای عظیمالجثه بستههای آب و غذایی که آنها میانداختند میبلعد.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب آخرین دختر |
| نویسنده | نادیا مراد، جنا کراجسکی |
| مترجم | زینب کاظم خواه |
| ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 352 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-600-253-416-3 |
| موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی، کتابهای خاطرات |
























