معرفی و دانلود کتاب صوتی اندوه و سعادت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی اندوه و سعادت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی اندوه و سعادت
عشق قویتر است یا افسردگی؟ مگ میسون، در کتاب صوتی اندوه و سعادت، این تقابل را به بهترین شکل به نمایش درمیآورد، داستانی که درنهایت توانست نامزدی جایزهی زنان سال 2023 را برای خود کند. «مارتا» تصور میکرد عشق میتواند مرهمی بر خوی افسرده و بیمارش باشد، شاید بیش از او، «پاتریک» یعنی همسرش به این موضوع اعتقاد داشت. مارتا چیزی در زندگی کم ندارد، اما در آپارتمان زیبایش در آکسفورد و در کنار همسر فداکار و دلسوزش احساس خوشحالی نمیکند. مشکلی وجود دارد؛ اما کسی نمیداند از کجا؟ شاید هم کسی نمیخواهد باور کند که اصلاً مشکلی هست.
دربارهی کتاب صوتی اندوه و سعادت
«همه مشکل دارند، این فقط تو نیستی که رنج میبری.» این اولین جملهایست که پاتریک در برابر اندوه بیپایان همسر خود مارتا به زبان میآورد. اما مشکل مارتا عمیقتر از این حرفهاست. او نمیتواند درد خود را توصیف کند یا شاید حتی به درستی نمیداند این درد از کجا ریشه گرفته. قهرمان کتاب صوتی اندوه و سعادت (Sorrow and Bliss) هیچگاه شادی را بیشتر از دیگران تجربه نکرده بود، حتی مادرش که سالی یکبار خود را در کارگاه نقاشی حبس میکرد نیز همین وضع را داشت. این رمان روانشناسانه از مگ میسون (Meg Mason) یک نکتهی طلایی دارد، و آن کنار گذاشتن کلیشههای مرسوم و نمایش چهرهای متفاوت و نزدیک به واقعیت از افسردگیست.
مارتا دختری معمولی نبود و پاتریک این را به خوبی میدانست، حتی در دیدار اول و در آن مهمانی شلوغ، زمانی که پاتریک هنوز نوجوان بود، خبر داشت دختری که روبهرویش ایستاده با دیگرانی که تا به آن روز دیده فرق دارد. اما این تفاوت چه بود؟ هرچه که بود شعلهی عشق را تا سالها در دل پاتریک زنده نگه داشت، حتی زمانی که مارتا با شخص دیگری ازدواج کرد و با یک جدایی غمانگیز دوباره به خانهی پدری بازگشت؛ حتی وقتی فهمید مارتا هرگز بچهای در زندگی نمیخواهد.
اندوه و سعادت: اینجا یک چیز عادی نیست!
بیایید به گذشتهی مارتا نگاهی بیندازیم. او در روزهای کودکی هم آن سایهی تیره و نحس را بر سر خود احساس میکرد، اما شاید اولین باری که آن حس و حال موهوم از پا درش آورد، مربوط به میانههای نوجوانی بود. اضطراب امتحان زبان به فاجعه و بحرانی عمیق برای دختر تبدیل شد. پدر و مادر مارتا او را در حالی پیدا کردند که زیر میز قایم شده و حاضر نبود از آنجا بیرون بیاید. این وضع به مدت یک ماه ادامه داشت و دختری که بالاخره از زیر میز بیرون آمد، دیگر آن دختر قبل نبود. از این جا به بعد، خط داستان صوتی اندوه و سعادت، به گرهای حلنشدنی تبدیل میشود.
افسردگی و حال بد مارتا گاه میآمد و میرفت اما هیچوقت دست از سرش برنمیداشت؛ حتی وقتی برای رهایی از شکست ازدواج ناموفقش به پاریس رفت. شاید تنها چیزی که قدری احساس آرامش را به وجود مارتا باز میگرداند، تماشای چهرهی پاتریک بود. پس از بازگشت مارتا از پاریس، خط سرنوشت آن دو دوباره به هم گره خورد، اینبار محکمتر. عشق پاتریک به وجود مارتا نیز سرایت کرد، اما این به معنی پایان حال بد و رهایی او از سایهی افسردگی نبود.
ناخوشاحوالیهای مارتا بعضاً اوج میگرفت، گاه در قالب تنش، فریاد و شکستن اشیاء و گاه هم گریه و پشیمانی. پاتریک نمیدانست مشکل از کجاست، شاید هم نمیخواست قبول کند که محبوب همیشه خواستنیاش با مشکلی دستوپنجه نرم میکند. اما مارتا از یک چیز مطمئن بود، این که هرگز دلش فرزندی نمیخواهد. راوی داستان روانشناختی اندوه و سعادت، انعکاس چهرهی بیرمق مادر و مادربزرگش را در صورت خود میدید؛ او نمیخواست حلقهی تازهای از این زنجیرهی افسردگی باشد. آیا مادرش نیز این را میدانست و با این وجود او را به دنیای سراسر تاریکی آورده بود؟
چارهی نهایی چیست؟ قرص و دارو؟ معنویتدرمانی و هیپنوتیزم؟ یا خواندن کتابهای موفقیت؟ مارتا که روزی در مجلهی ووگ مقاله مینوشت، اکنون نه تنها بیکار بود، بلکه حتی در اینترنت نیز مخاطبی برای نوشتههای بیسروته خود نداشت. چهاردیواری خانهی مشترک او با پاتریک در نظرش به زندان کوچک خفهکنندهای میمانست و خود پاتریک؟ شاید او نیز نگهبان این زندان بود! اما هیچیک از اینها به پای نقطهی اوج فلاکت مارتا نمیرسید. زندگی زن زمانی سیاه شد که پاتریک به او گفت: راهحل پایان دادن به این غم، بچهدار شدن است.
مارتا؛ تنی گسسته میان روشنی و تاریکی
رمان صوتی اندوه و سعادت، یک ماجرای روانشناختی بکر با بیانی ظریف و هوشمندانه است که از قلم مگ میسون برمیآید ؛ نمایش جهانی پرتناقض که تیرگی و روشناییهایش در قالب شخصیت طناز و در عین حال تند و تیز مارتا جلوه میکند. قهرمان داستان صوتی اندوه و سعادت، اغلب بیتاب و غمگین است، اما کسی نمیخواهد نام وضعیت او را سر زبان بیاورد: «افسردگی». مارتا در تجربهی این حس مطلقاً تنهاست و نه پدر و مادر، نه خواهر و نه حتی نزدیکترین شخص زندگیاش یعنی همسرش نمیتوانند او را در این مسیر همراهی کند. آیا دختری که روزی آرزو داشت رمان خود را بنویسد، میتواند اینبار به تنهایی راهی به روشنایی باز کند؟ پیشنهاد میکنیم با شنیدن این داستان تجربهی تازهای از مرور ادبیات روز دنیا برای خود بسازید.
این کتاب صوتی با تلاش نشر صوتی آوانامه و همکاری انتشارات آموت تهیه شده. روایتی که میشنوید با گویندگی مریم پاک ذات به ثمر رسیده و ترجمهی اثر نیز کاری از مریم مفتاحی است.
جوایز و افتخارات کتاب اندوه و سعادت
- برندهی جایزهی کتاب بریتانیا در بخش داستان، سال 2022
- نامزد جایزهی زنان، سال 2022
- نامزد جایزهی کتاب اوکهام نیوزیلند، سال 2021
- نامزد فهرست خواندنیهای RUSA CODES
نکوداشتهای کتاب اندوه و سعادت
- کتابی با زوایای درخشان و بسیار شوخطبع درباره افسردگی. این داستان من را به همان شکلی که همیشه آرزو دارم کتابها مرا درگیر کنند، در خود غرق کرد. وقتی آن را میخواندم، فهرستی از همهی افرادی که میخواستم کتاب را برایشان بفرستم درست میکردم، تا اینکه فهمیدم دلم میخواهد آن را برای همه کسانی که میشناسم بفرستم. (آن پچت، داستاننویس)
- داستان مگ میسون کندوکاوی عمیق در دشواریهای چندوجهی بیماری روانی و ناکارآمدیهای آزاردهندهی تشخیصها، داروها و درمانها است، با طنزی سیاه و لحنی عمیقاً صمیمی. مارتا شخصیتی صریح، شوخ و ناپخته دارد. (بوک لیست)
- یک داستان عاشقانهی آرام و روحانگیز، شیفتهاش شدم. اثری قدرتمند که استادانه نوشته شده. (الین هیلدربرند، داستاننویس)
- به شکل غیرمنتظرهای پرکشش است، خندههایی به لبانتان میآورد و باعث میشود جملاتی از کتاب را بلند بخوانید. (مجلهی پیپل)
کتاب صوتی اندوه و سعادت برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای روانشناختی، با پیرنگ درام عاشقانه علاقه دارید.
- از دنبالکنندگان آثار داستانی تحسینشدهی سالهای اخیر، بهویژه در ادبیات انگلستان هستید.
در بخشی از کتاب صوتی اندوه و سعادت میشنویم
صبح روزی که امتحان فرانسه داشتم، وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دست و پایم بیحس هستند. طاقباز خوابیده بودم و اشک از گوشه چشمانم جاری بود و از شقیقه به موهایم میریخت.
بلند شدم و به دستشویی رفتم. از توی آینه دیدم که لک ارغوانی سیری شبیه به کبودی دور دهانم هست. همینطور بدنم میلرزید. سر امتحان قادر به خواندن سؤالات نبودم. نشستم و به ورقه امتحانی زل زدم تا وقت تمام شد. یک کلمه هم ننوشته بودم.
همین که به خانه رسیدم به طبقه بالا رفتم و زیر میز تحریرم پناه گرفتم. عین حیوان کوچکی که از روی غریزه میداند موعد مرگش فراسیده است، همانجا بیحرکت نشستم. روزها همانجا نشستم، فقط برای خوردن غذا و رفتن به دستشویی بیرون میآمدم. بعد هم فقط برای رفتن به دستشویی.
شبها نمیتوانستم بخوابم و روزها قادر نبودم مانع خوابیدنم شبم. مو بر تنم سیخ میشد و نمیدانستم چرا. اینگرید مدام میآمد و التماس میکرد دست از این کارهای عجیب و غریب بردارم. من به او میگفتم: «لطفاً، لطفاً برو» بعد صدایش را میشنیدم که از توی راهرو داد میزد: «مامی، مارتا دوباره رفته زیر میز.»
اوایل مادرم از خودش دلسوزی نشان میداد. برایم لیوانلیوان آب میآورد و به شکلهای مختلف سعی میکرد ترغیبم کند که به طبقه پایین بروم. بعد رفتهرفته انگار موجب آزارش شدم و هر بار که اینگرید صدایش میکرد، جواب میداد که «مارتا هر وقت خودش بخواهد میآید پایین.» دیگر به اتاقم نیامد، مگر یک بار که آمد اتاق را جاروبرقی بکشد. وانمود میکرد هیچ توجهی به من ندارد، ولی لولهی جاروبرقی را تا جلوی پایم آورد. تنها خاطرهایست که از تمیزکاری مادرم در ذهن دارم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی اندوه و سعادت |
نویسنده | مگ میسون |
مترجم | مریم مفتاحی |
راوی | مریم پاک ذات |
ناشر چاپی | انتشارات آموت |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۱ ساعت و ۴۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان روانشناسی خارجی |