معرفی و دانلود کتاب جیب بری

معرفی کتاب جیب بری

کتاب جیب بری، نمایشنامه‌ای در ژانر کمدی سیاه وکمدی فارس نوشته‌ی جو اورتن است. او در این اثر که برنده‌ی بهترین نمایشنامه‌ی سال 1966 از سوی نشریه‌ی ایونینگ استاندارد بوده، با طنزی کنایه‌آمیز، جامعه‌ی سنتی و نهاد‌های قدرت را هجو کرده است. خواننده در داستان جیب بری با ماجرای دو سارق همراه می‌شود که پس از سرقتی موفقیت‌آمیز، با مشکلاتی برای پنهان کردن پول‌ها روبه‌رو می‌شوند.

درباره‌ی کتاب جیب بری

کتاب جیب بری (Loot)، نمایشنامه‌ای انتقادی در سبک کمدی سیاه است. جو اورتن (Joe Orton)، چهره‌ای سرشناس در تئاتر انگلستان، در طول عمر ادبی کوتاه خود، نمایشنامه‌های درخشانی نوشته که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، جیب بری است. جو اورتن، برای نگارش این نمایشنامه از سبک کمدی سیاه و فارس بهره گرفته است. نویسنده در این اثر به نقد فساد اخلاقی، خشونت، نهادهای سیاسی و دینی، پرداخته است. منظور از سبک فارس در نمایشنامه‌نویسی، ایجاد موقعیت‌های اغراق‌آمیز و کمدی‌های فیزیکی است. جو اورتون با این سبک، توانسته فساد مفرط در نهادهای دولتی بریتانیا را به سخره بگیرد.

نمایشنامه‌ی جیب بری با تصمیم دو سارق با نام‌های هَل و دنیس برای سرقت از بانک آغاز می‌شود. این دو سارق، تصمیم می‌گیرند به بانکی در نزدیکی محل کار دنیس، دستبرد بزنند. نقشه‌ی هَل و دنیس برای سرقت از این بانک با موفقیت انجام می‌شود. این دو سارق، پول هنگفتی را از بانک سرقت می‌کنند. سارقین به دنبال جایی می‌گردند که پول‌ها را مخفی کنند. جو اورتن، در ادامه‌ی نمایشنامه‌ی جیب بری، مخاطب را با اتفاقی جالب روبه‌رو می‌کند. سارقین تصمیم می‌گیرند تا پول‌ها را به خانه‌ی هَل ببرند. مادر هَل، به تازگی فوت شده است. جسد وی همچنان در خانه‌ی هَل قرار دارد و درون تابوت است.

در این حیص و بیص، ترسکات، بازرس پلیس، ردِ سارقان را می‌گیرد و به دنبال آن‌ها می‌افتد. هَل و دنیس، از سر استیصال، پول‌های دزدیده شده را داخل تابوت پنهان می‌کنند. این تصمیم، پیامد‌های عجیبی را در ادامه‌ی نمایشنامه‌ی کمدی جیب بری به همراه دارد. جو اورتن، در ادامه‌، حضور شخصیت‌های دیگری را در این نمایشنامه پررنگ می‌کند. فِی، پرستار خانوادگی آن‌ها، زنی است پول دوست و فرصت طلب. پدر هَل نیز از فوت همسرش خشنود است و به ازدواج مجدد فکر می‌کند. با این حال، هل و دنیس فقط به یک چیز فکر می‌کنند، گیر نیفتادن در چنگ ماموران پلیس.

هجوی کوبنده بر بی‌عدالتی اجتماعی از نگاه جو اورتن

در ادامه‌ی نمایشنامه‌ی جیب بری، دو سارق که پول‌ها را در تابوت مخفی کرده‌اند، رفتار عجیب و جالبی انجام می‌دهند تا کسی متوجه پول‌ها نشود. رفتار آن‌ها با تابوت، رویدادهای کمدی و بامزه‌ای را در این نمایشنامه رقم می‌زند. پلیس نیز وارد ماجرا می‌شود و سعی می‌کند با رفتارهای ناشایست، پول‌ها را پیدا کند و سارقان را دستگیر. شخصیت‌های نمایشنامه، در حالی که رفتارشان فقط از حفظ منافع شخصی حکایت دارد؛ نطق‌های پرطمطراقی درباره‌ی فضیلت و درستکاری سر می‌دهند. جو اورتن، با این رویکرد سعی کرده تا دورویی نهادهای دولتی بریتانیا را برملا کند.

زمانی که عرصه بر کاراکترهای نمایشنامه‌ی کمدی جیب بری تنگ می‌شود، آن‌ها به یکدیگر خیانت می‌کنند. شخصیت‌ها، برای فرار از چنگ قانون، تمامی اصول اخلاقی را زیر پا می‌گذارند. جو اورتن در پایان نمایشنامه‌ی جیب بری خواننده را با بی‌عدالتی و فسادِ جامعه و نهادهای دولتی بریتانیا روبه‌رو می‌کند.

نمایشنامه‌ی بلک کمدی جیب بری را انتشارات قطره با ترجمه‌ی امیرحسین بیات، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

نکوداشت‌های کتاب جیب بری

• نمایشنامه‌ای حیرت‌انگیز. یک کمدی فارس که در آن تمام چیزهایی که نباید به آن‌ها خندید یا نباید مسخره کرد را به سخره می‌گیرد. بروید آن را بخوانید و لذت ببرید. (کاربر گودریدز)
• نمایشنامه‌ی جو اورتن از یک طرف به طرز شگفت‌انگیزی مضحک است و از طرف دیگر به طرز شگفت‌انگیزی جدی. او به طرز باورنکردنی این تعادل را حفظ می‌کند (کاربر گودریدز)

اقتباس سینمایی از کتاب جیب بری

• فیلم سینمایی جیب بری، به کارگردانی سیلویو ناریتزانو، محصول 1970

کتاب جیب بری برای شما مناسب است اگر

• به مطالعه‌ی نمایشنامه‌های کمدی سیاه علاقه دارید.
• می‌خواهید با ژانر کمدی فارس در نمایشنامه‌نویسی آشنا شوید و به دنبال نمونه‌ای ارزشمند می‌گردید.

در بخشی از کتاب جیب بری می‌خوانیم

فی: باید یکی رو پیدا کنی جای همسرت رو پر کنه. فرشته که نبود.

مک‌لیوی: دیگه از لحاظ فیزیکی نمی‌تونم.

فی: اصلاً این‌طور نیست. شوهر آخر من تو شصت‌سالگی مثل جوون‌های بیست‌ساله بود. سه روز بعد عروسی‌مون سخت‌ترین کارها رو انجام می‌داد.

چوب‌لباسی‌ را به‌سوی کمد می‌برد. سعی دارد در کمد را باز کند، اخم می‌کند، چوب‌لباسی‌ را کنار دمپایی‌های راحتی قرار می‌دهد.

باید با یه دختر جوون و سرزنده ازدواج کنی. کسی که تکلیفش با دینش مشخصه. این خیلی مهمه. همسرت تا دم مرگ داشت اعتبار انجیل رو زیر سؤال می‌برد. این چه همسریه آخه؟ تا چهل مایلی این اطراف کاتولیک ناشی مثل اون پیدا نمی‌کنی. چطوری با همچین زنی آشنا شدی؟

مک‌لیوی: تو یه مهمونی غیررسمی که یه راهب بندیکت اون رو ترتیب داده بود.

فی گل را از دست مک‌لیوی می‌گیرد و آن را روی کت او می‌چسباند.

فی: ادای کاتولیک‌ها رو درمی‌آورد؟

مک‌لیوی: آره.

فی: ذات متقلبی داشت. مثل روز روشنه. نباید اجازه بدیم دوباره این اتفاق بیفته. من یه زن جوون مؤدب پیدا می‌کنم. می‌آرمش اینجا. تو رو بهش معرفی می‌کنم. ظاهرش همین الان تو ذهنمه... قد متوسط، لاغر، موهای زیبا. اهل جاهای مذهبی. از اعضای سابق پیروان مریم.