نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی طلب آمرزش - صادق هدایت
4.5
429 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان تکان دهندهای بود. حتی با اینکه از دل فرهنگ خودمون بود و بارها نمونههای دیگرش را شاهد بودیم ولی باز هم مسحور و غافلگیرم کرد.
متاسفانه در بسیاری از سخنرانیهای مذهبی و احادیثی که نقل میشود هم میتوان مضمون این کتاب را به وضوح دید.
اینکه فردی در زندگی هرچه بدی خواست بکند و در آخر با رفتن به اماکن مذهبی و قبور متبرکه بار گناه خود را زمین بگذارد و مال حرامش را به وسیله بخشیدن قسمتی از آن حلال کند و این آخری که دقیقا مثل همان اعتراف گیری و بخشش گناهان توسط کلیسا و کشیش در دین مسیحیت است.
آنچه بیش از همه دردآور بود این بود که هیچ کدام از شخصیتهای داستان از کرده خود به خاطر زشتی آن و آسیبی که به دیگران رسانده بود بیزار و پشیمان نبودند و تنها از سرازیری قبر و سوال و جواب نکیر منکر و پل سراط و چاه ویل میترسیدند و این یعنی اوج پستی و از بیخ و بن راه را غلط رفتن.
روایت خوب بود ولی موسیقی هیچ تناسبی با داستان نداشت و بی جهت شاد بود.
با سپاس از کتابراه.
متاسفانه در بسیاری از سخنرانیهای مذهبی و احادیثی که نقل میشود هم میتوان مضمون این کتاب را به وضوح دید.
اینکه فردی در زندگی هرچه بدی خواست بکند و در آخر با رفتن به اماکن مذهبی و قبور متبرکه بار گناه خود را زمین بگذارد و مال حرامش را به وسیله بخشیدن قسمتی از آن حلال کند و این آخری که دقیقا مثل همان اعتراف گیری و بخشش گناهان توسط کلیسا و کشیش در دین مسیحیت است.
آنچه بیش از همه دردآور بود این بود که هیچ کدام از شخصیتهای داستان از کرده خود به خاطر زشتی آن و آسیبی که به دیگران رسانده بود بیزار و پشیمان نبودند و تنها از سرازیری قبر و سوال و جواب نکیر منکر و پل سراط و چاه ویل میترسیدند و این یعنی اوج پستی و از بیخ و بن راه را غلط رفتن.
روایت خوب بود ولی موسیقی هیچ تناسبی با داستان نداشت و بی جهت شاد بود.
با سپاس از کتابراه.
در مورد نقد این کتاب باید عرض کنم که: صادق هدایت که او را به عنوان یک نهیلیست می شناسند و آثار او را مروج پوچ گرایی می دانند و اکثر داستان های او در آخر به نیستی و مرگ می انجامد اما در این داستان از مجموعه سه قطره خون، صادق هدایت از یکی از رذائل اخلاقی داستان نوشته است، حسادت عنصر اصلی داستان میباشد و با همین احساس (حسادت) سیر داستان پیش میرود، اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است، پایان داستان است که حس عذاب وجدان با رخدادی شاید مضحک به کل از بین میرود، که شاید مصداق ضرب المثلی عربی یا ترکی باشد که میگوید: مصیبت اگر عمومی باشد مانند عروسی است، "عزیز آقا" احتمالا اشتباه چاپی بوده باشد چون لفظ آقا برای آقایان کاربرد دارد نه زنان، اینجا باید "آغا" استفاده شود که برای زنان سیده استفاده می شده است. باید بگویم که با تمام احترامی که به قلم قوی استاد صادق هدایت دارم اما باید بگویم که در تعداد زیادی از آثار او به قشر مذهبی کنایه و طعنه وارد میکند، و گاها شخصیت ها مثل همین عزیز آغا یه خانم سیده تشریف دارد، با توجه به اینکه ما در زمان هدایت زندگی نکرده ایم نمی توان به قطعیت در مورد این چنین انتخاب هایی در شخصیت های داستانی اش نظر داد. از نظر بنده که میتوان گفت تمام آثار ایشان را خوانده ام: آثار هدایت قلم بسیار قوی ای دارند اما برای کسانی چون من و نوجوانان و کسانی که روحیه حساسی دارند گزینه مناسبی نیست
صوتی بودن کتاب تاثیر گذاری بیشتری داره به ویژه با اجرای توانمند گوینده، در مورد خط فکری جناب هدایت همگان دانند و گفتهاند. طنز سیاه و تلخی در بطن داستان وجود داره به تصویر کشیدن اعراب با بدترین توصیفات، دین و اعتقاد فقط در حد لقلقه زبان و تظاهر، سیاهی گناه و کینه و قتل در بطن انسانهای مذهبی با ظاهری سپید و فرشته گونه. دنیاپرستی و نفس خواهی تا حد حذف نوزادان و هوو و خواهر و همسفران بیگناه و پناه از سویی پیروان شیطان صفت و نفس پرست و شمرذات در برابر رهبران و امامانی طیب و طاهر و ملزم به بخشیدن اینان به زعمشان. غافل از آن که تمام این ها حق الناسند و هیچ بخششی وجود نخواهد داشت. این جریان فکری در نثر مکتوب آن زمان عامل مهمی در دین ستیزی و مکتب گریزی جوانان باسواد داشته که هدایت با سحر ِقلمش زیبایی ظاهر را میآراست و تحسین کنندگان به این جو دامن میزدند. ای کاش هدایت با افسون قلمش جوانان این سرزمین را به تلاش و ساختن ترغیب میکرد سپاس کتابراه عزیز
🍁مگه میشه کتابی که به قلم صادق هدایته، بد باشه ویا ادم بعد از خوندنش به فکر فرو نره؟! راستش این کتاب برای من خیلی درد داشت. پیر زن داستان، که توی جوونی به بچههای شوهرش به عنوان نامادری، و به حوو هاش اون همه بد کرده (حووش خدیجه، و دو پسر حووشو کشته!)، چرا فکر میکنه که حالا که آفتاب لب گوره میتونه برا زیارت و توبه کنه؟!! این سوال فکر کنم سوالی هست که ذهن هر کسی رو درگیر میکنه! و اون با پسر سوم حووش به این زیارت به قصد توبه وطلب آمرزش اومده!
داستان با توصیف شرایط ومحیط کاروان این پیرزن توی بیابون شروع میشه (توصیف خیلی هنرمندانی بود؛ باد سوزانی که میوزید، خاک و شن داغ را مخلوط میکرد و بصورت مسافران میپاشید. آفتاب میسوزاند و میگداخت. آهنگ یکنواخت زنگهای آهنین و برنجی شنیده میشد که گامهای شتران با آنها مرتب شده بود). هدایت هر از گاه هم گریزی میزنه به زائرهای دیگه که هرکدوم از اونها برای یه هدفی وجبران اشتباهی راهی زیارت شدن و قصد طلب آمرزش از امام رضا دارن. اما سنگین ترینش همین داستان این پیرزن راوی (عزیزآقا زنِ اولِ گداعلی)، هستش که مو به تن آدم سیخ میکنه!
داستان با توصیف شرایط ومحیط کاروان این پیرزن توی بیابون شروع میشه (توصیف خیلی هنرمندانی بود؛ باد سوزانی که میوزید، خاک و شن داغ را مخلوط میکرد و بصورت مسافران میپاشید. آفتاب میسوزاند و میگداخت. آهنگ یکنواخت زنگهای آهنین و برنجی شنیده میشد که گامهای شتران با آنها مرتب شده بود). هدایت هر از گاه هم گریزی میزنه به زائرهای دیگه که هرکدوم از اونها برای یه هدفی وجبران اشتباهی راهی زیارت شدن و قصد طلب آمرزش از امام رضا دارن. اما سنگین ترینش همین داستان این پیرزن راوی (عزیزآقا زنِ اولِ گداعلی)، هستش که مو به تن آدم سیخ میکنه!
زنده یاد صادق هدایت یک قرن ازنظر طرز فکر از مردم زمان خود جلوتر بود وی در این کتاب سعی دارد مردم را متوجه عاقبت کارهای عامدانه و آگاهانه شان کندو اینکه ظلم و اشتباه ممکنه غیرقابل جبران باشد و سالهای زیادی عقوبت آن اشتباه و ظلم دامان جامعه، کشور و ملتی را تا ابد سیاه کند مثل ظلمی که به سرخپوستان بومی آمریکایی شد، بمب اتمی که سالها برای هیروشیما عاقبتی وحشتناک و جگرسوز رقم زد، جنگهای جهانی وامثالهم، حتی در قرآن اشاره شده اگر کسی نفسی را بکشد انگار همهی مردم زمین را به قتل رسانده است. در عجبم که چگونه مردم ما و عالمان مذهبی ما قرآن را نادیده گرفتند و توجیه کردند که با توسل به امامان معصوم و اظهار گناه در حرم آن معصومین گناه ما پاک خواهد شد؟ ای کاش امثال صادق هدایت در آن زمان بسیار بود و حرفشان خریدار داشت و مردم کشورم سالها به عقب رانده نمیشدند
در داستانهای هدایت همیشه موج نا امیدی و یاس دیده میشودافراد داخل داستانهای این نویسنده توانمند اغلب یا در اوج ظلم پذیری یا در اوج ناامیدی و ستمگری هستند دوران غرب زدگی عصر پسا قاجار نویسنده را برای دریافت مجوز نشر و بودجه فرهنگی وقت به دین گریزی و دین ستیز علاقه سوق میدهددر تمامی داستانهای این نویسنده زوار و یا حاجیان یا افراد شناس و پرشهرت و هیئت دار و ظاهر ساز، آدمهای بدی هستند که طبعا دولت وقت برای چنین ایدئولوژی هزینه خوبی هم میکردوگرنه آثار نویسندگان زیادی در آن دوران هم رده هدایت بودند اما حکومت وقت و جریان روشنفکری غربگرا طبعا به دلیل در اختیار داشتن شبکه و محافل تبلیغاتی در صنعت کتاب این نویسنده را مشهور کرد اما قطعا در تبحر و لیاقت نویسنده و داستان هایش شکی نیستو این داستان هم در فضای داستانهای هدایت هست اما محتوا و سبک داستان هایش اغلب تکراری هستو بعد از چند کتاب قابل پیش بینی هست مثلا جلال آل احمد این پیش بینی را ناممکن میکرد
اولش از صادق هدایت و کتابهایش و سبک نگارش کتابهایش فراری بودم که نگید!!!
اما، چنان در کتابراه کلی از آثار این نویسنده را خواندم البته بیشتر شنیدم که طمع این فرار از یادم رفت و تقریبا مرور آثارش دیگر دارد به انتها میرسد!
کتاب صوتی طلب آمرزش روایتی از خطاهای جامعه انسانی است که برخی تا آخر به دوش میکشند و خدایی که میگوید صدبار اگر توبه شکستی باز آی را فراموش میکنند.
البته در انتهای داستان آن جا که گفت شما هم آره، این نکته را نیز تایید میکند که هیچ انسانی بی خطا و اشتباه نیست و در پیشانی هیچ فردی کارهایش و اعمالش نوشته نشده است که حتی اجازه ممنوعه قضاوت را به خودمان جایز کنیم.
کوتاهی نقل داستان و شنیداری بودن داستان، خوانش آن را راحتتر کرده است.
اصطلاحاتی که از زبان کاراکتر زن و مرد این داستان شنیده میشود قدرت صادق هدایت در بیان به روز و حتی فراتر از روزگار خودش را حکایت میکند و برای من این تکههای قشنگ از بیان موضوعات و اطراف بامزه و جالب و قوی بود.
اما، چنان در کتابراه کلی از آثار این نویسنده را خواندم البته بیشتر شنیدم که طمع این فرار از یادم رفت و تقریبا مرور آثارش دیگر دارد به انتها میرسد!
کتاب صوتی طلب آمرزش روایتی از خطاهای جامعه انسانی است که برخی تا آخر به دوش میکشند و خدایی که میگوید صدبار اگر توبه شکستی باز آی را فراموش میکنند.
البته در انتهای داستان آن جا که گفت شما هم آره، این نکته را نیز تایید میکند که هیچ انسانی بی خطا و اشتباه نیست و در پیشانی هیچ فردی کارهایش و اعمالش نوشته نشده است که حتی اجازه ممنوعه قضاوت را به خودمان جایز کنیم.
کوتاهی نقل داستان و شنیداری بودن داستان، خوانش آن را راحتتر کرده است.
اصطلاحاتی که از زبان کاراکتر زن و مرد این داستان شنیده میشود قدرت صادق هدایت در بیان به روز و حتی فراتر از روزگار خودش را حکایت میکند و برای من این تکههای قشنگ از بیان موضوعات و اطراف بامزه و جالب و قوی بود.
صادق هدایت یک روان شناس بزرگو تواناست اگرچه تحلیلهای روانشناختی وی مبتنی بر پژوهش و دستاوردهای علمی نیست و به نحوی برخاسته از قوه شهود و عقل سلیم وی میباشد اما نظریههای جدید روانشناسی تا حد زیادی آموزههای وی را تایید میکنند.
پی بردن به این امر با مطالعه یکی از داستانهای کوتاه وی تحت عنوان 《زنی که مردش را گم کرده بود》 تا حد زیادی به اطمینان نزدیک میشود.
داستانی که مطالعه ان شاید ۱ ساعت هم زمان نبرد اما حقایق تلخ و شگفتی از تجربیات تلخ دوران کودکی و پیامدهای ان در بزرگسالی را به نمایش میگذارد.
اونی که مخاطب رو در فضا و زمان غرق کرد به طوری که در گذشته و آینده گم شود و شخصیتها را از یکدیگر تمیز ندهد نه نولان بود نه داستایوفسکی و نه اسکورسیزی تنها صادق هدایت بود که این توانایی منحصر به فرد را داشت و اتفاقاً به همین دلیل شناخته نشد.
پی بردن به این امر با مطالعه یکی از داستانهای کوتاه وی تحت عنوان 《زنی که مردش را گم کرده بود》 تا حد زیادی به اطمینان نزدیک میشود.
داستانی که مطالعه ان شاید ۱ ساعت هم زمان نبرد اما حقایق تلخ و شگفتی از تجربیات تلخ دوران کودکی و پیامدهای ان در بزرگسالی را به نمایش میگذارد.
اونی که مخاطب رو در فضا و زمان غرق کرد به طوری که در گذشته و آینده گم شود و شخصیتها را از یکدیگر تمیز ندهد نه نولان بود نه داستایوفسکی و نه اسکورسیزی تنها صادق هدایت بود که این توانایی منحصر به فرد را داشت و اتفاقاً به همین دلیل شناخته نشد.
کتاب خیلی خوبی بود
دیدگاه متفاوتی داشت
صادق هدایت نویسندهای بسیار توانمندیه
در دورانی که صادق هدایت زندگی میکرده سبک افکار بسیار قدیمی و پایبند بودن
ولی صادق هدایت دیدگاه متفاوت تری نسبت به بقیه افراد جامعه داشته در اون زمان
کتاب دربارهی افرادی بود که به بهانه ی. بخشش گناهان هرکاری میخواستن کرده بودن و حالا امده بودن زیارت برایه طلب بخشش
یکی ۳ نفرو کشته بود بخاطر خودخواهی و حسادت
یکی مال کسی و بالا کشیده بود و یکی هم خواهر خودشو کشته بود
برایه هم تعریف کردن داستان هاشونو و بعد گفت اشکالی ندارد وقتی نیت سفرزیارتی کردیم تمام گناهانمون بخشیده شده
افکار اشتباه که ادم هرکاری خواست بکنه بعد فکر کنه بخشیده میشه هرکاری میکنی تاوانی داره و باید تاوانشو بدی و هیچ جوری بخشیده نخواهی شد
ممنون از کتابراه بخاطر این کتاب عالی
دیدگاه متفاوتی داشت
صادق هدایت نویسندهای بسیار توانمندیه
در دورانی که صادق هدایت زندگی میکرده سبک افکار بسیار قدیمی و پایبند بودن
ولی صادق هدایت دیدگاه متفاوت تری نسبت به بقیه افراد جامعه داشته در اون زمان
کتاب دربارهی افرادی بود که به بهانه ی. بخشش گناهان هرکاری میخواستن کرده بودن و حالا امده بودن زیارت برایه طلب بخشش
یکی ۳ نفرو کشته بود بخاطر خودخواهی و حسادت
یکی مال کسی و بالا کشیده بود و یکی هم خواهر خودشو کشته بود
برایه هم تعریف کردن داستان هاشونو و بعد گفت اشکالی ندارد وقتی نیت سفرزیارتی کردیم تمام گناهانمون بخشیده شده
افکار اشتباه که ادم هرکاری خواست بکنه بعد فکر کنه بخشیده میشه هرکاری میکنی تاوانی داره و باید تاوانشو بدی و هیچ جوری بخشیده نخواهی شد
ممنون از کتابراه بخاطر این کتاب عالی
بعد از مدتی شیفته نوشتههای صادق هدایت بودن حالم از کتابهایش به هم میخورد و توصیه میکنم هر جا اسم او را دیدید پا به فرار بگذارید..
علی رغم مهارتش در چزاندن آدم و قلم جادویی، مسهور کننده و تاثیرگذارشان، محتوای داستانها به شدت روح آدم را شکنجه میکند تمام خاطرات هولناکش را جلوی چشمانش زنده میکند، آدم یاد دیوانهسازها در داستان هری پاتر میافتد، افسوس که استعداد نویسندگی ایشان در این مسیر رفت، چه بسا اگر کمی با ملاطفت با ایشان برخورد میشد با ملاطفت بیشتری به جهان نگاه میکردند و کتابشان را کمی لطیف تر مینوشتند... برایم دردناک است که چنین نویسنده متبحری خودکشی کردند😭 و چنین سرنوشت دردناکی داشتند.
من بعد از خواند کتاب بوف کور دیگر جرات نمیکنم هیچ کتابی از ایشان بخوانم.
علی رغم مهارتش در چزاندن آدم و قلم جادویی، مسهور کننده و تاثیرگذارشان، محتوای داستانها به شدت روح آدم را شکنجه میکند تمام خاطرات هولناکش را جلوی چشمانش زنده میکند، آدم یاد دیوانهسازها در داستان هری پاتر میافتد، افسوس که استعداد نویسندگی ایشان در این مسیر رفت، چه بسا اگر کمی با ملاطفت با ایشان برخورد میشد با ملاطفت بیشتری به جهان نگاه میکردند و کتابشان را کمی لطیف تر مینوشتند... برایم دردناک است که چنین نویسنده متبحری خودکشی کردند😭 و چنین سرنوشت دردناکی داشتند.
من بعد از خواند کتاب بوف کور دیگر جرات نمیکنم هیچ کتابی از ایشان بخوانم.
این اولین کتاب از صادق هدایت بود که من مطالعه کردم و الان دارم فکر میکنم داستانی که سالهای پیش اقای هدایت خلق کرده برای بیان یک مشکل فرهنگی یا یک سبک زندگی... و ماهمچنان با گذشت زمان این داستان را در محیط پیرامون خودمان مشاهده میکنیم، راه حل این داستان چیست؟ سوالی که دارم: آیا من و شمای که این کتاب رو خواندیم و یک صفحه هم نظر نوشته ایم در مسیر حل این مشکل هستیم؟ یا نه ما هم میخواهیم کارهای خودمان را پشت کتاب خواندن مخفی کنیم؛ چون اهل کتاب خواندن هستیم پس شاید یه چیزای میدنیم و کارهای که انجام میدیم درست هستند؟؟؟
موضوع بعدی که ذهنم رو قلقلک میده ایا ما هم مثل صادق هدایت دیدگاه ما به مسائل دینی و مذهبی... با مردم زمان خودمان متفاوت هست؟
و...
باتشکر از کتابراه
موضوع بعدی که ذهنم رو قلقلک میده ایا ما هم مثل صادق هدایت دیدگاه ما به مسائل دینی و مذهبی... با مردم زمان خودمان متفاوت هست؟
و...
باتشکر از کتابراه
باوجود اینکه طرفدار و علاقمند به قلم صادق هدایت نیستم از این کتاب خوشم اومد. داستان کوتاهی راجع به چندنفر که راهی زیارت شدن و یکی از اونها اتفاقات زندگی گذشته ش رو برای بقیه تعریف میکنه و بقیه هم به خطاهایی که مرتکب شدن اعتراف میکنن و همگی معتقدند چون قصد کردن زیارت برن همه گناهانشون بخشیده شده! در حقیقت هدایت با سبک طنزگونه از طرز فکر مردم اون زمان که فکرمیکردند مجازند هر اشتباه و ظلمی در حق دیگری انجام بدن و بعد با یه زیارت یا بخشیدن پولی به آدم محتاج یا این قبیل کارها همه چی درست میشه و به حالت قبل برمیگرده، انتقاد میکنه. متاسفانه هنوز هم بعضی آدمها چنین باورهایی دارند ولی خیلی خیلی کمتر از گذشته، و همین جای امیدواری داره.
زنده یاد صادق هدایت به قدری زیبا و روان و در واقع عمق فاجعه را در قالب داستان چند نفر زائر نوشته و قابل تصور گردانیده، چیزی که بسیار محسوس و ملموس است از حمله اعراب به ایران یعنی از گذشته تا اکنون. بسیار جالب این جمله جاویدنام احمد کسروی را داستان کرده است: جهل نرمترین بالشی است که بشر میتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد. و جایی خواندم از زنده یاد صادق هدایت: خیلی از دین نگو بگذار آن را در اخلاقت ببینم. کدام مذهب است که توانسته باشد پنج دقیقه از شرارت بشر بکاهد؟ حتما" این کتاب صوتی را گوش کنید و گوش و ذهن خود را نجات دهید، آثار زنده یا صادق هدایت بسیار ارزنده هستند و خواندنشان واحب است.
در صورت گوش کردن به داستان در نظر بگیرید که مسائل مطرح شده توسط کاراکترهای «مذهبی» ساخته شده توسط صادق هدایت کاملا بر خلاف عقاید دینی مطرح شده در قرآن هست، و بدون توجه به کاراکترها، نحوهی توصیف فضای داستان کاملا نشان دهندهی سوگیری ضد دینی این نویسنده است. صادق هدایت قلم قویای داره، در این شکی نیست، اما اکثر نوشته هاش خالی از محتواست، مطرح کردن مشکلات جامعه فقط نیاز به چشم فیزیکی داره و حاکی از عقل تحلیلی نیست. از همه بدتر اینکه متاسفانه در کامنتها دیده میشه بعضیا چنان این داستان ساختگی رو جدی گرفتن که به اعتقادات و اشارات ارائه شده استناد میکنن! اینکه در گذشته تعصبات غلطی وجود داشته درسته اما اینطور وصف عقاید دینی و القای اون به مخاطب به دور از اخلاق و شرافته.
با درود خدمت دوستان گرامی. صادق هدایت جز اون دسته از نویسندههای جنجالی و خوبی هست که سعی بر آن شده بود که نوشته هایش خوانده نشه. در این کتاب کوتاه خودش اوج نمیدونم چه لغتی استفاده کنم آخه اینجا که مناسب باشه، اینکه گناه کبیرهای بکنی و ولی با یه زیارت با نمیدونم صدقه دادت پاک بشی. داستان بسیار غمگینی بود ولی در عین حال واقعیت درست و تلخی که خیلی جاها شاهدش هستیم. در مورد اندیشهی نویسنده میتونم بگم بسیار متفاوت عمل میکرده همیشه و قلمی خاص داره لا مخاطبهای خاص خودش. موسیقی هم میشه گفت اگر انتخاب دیگری بود بهتر بود و خوانش خوب بود. سپاس از تیم خوب کتابراه برای این کتاب خوب.
در کل کتابهای صادق هدایت عالی و تامل بر انگیز است. این کتاب در مورد خرافاتهایی است که در طول تاریخ به نام دین وارد فرهنگ مردم کردهاند افرادی که هر کدام کسی یا کسانی را کشتهاند که از گناهان کبیره است و به طلب بخشش از صاحبان خون و آن مردگان که حقشان ضایع شده است آمدهاند حرم امام حسین و از او طلب آمرزش میکنند. در حالی که اگر قرار بر آمرزش باشد باید کسی بخشش کند که حقش ضایع شده است نه امام حسین که گناهان این افراد هیچ ربطی به او ندارد. در کل صادق هدایت در کتابهایش با جهل و خرافات مردم مبارزه میکند البته من همه کتابهای صادق هدایت را نخواندهام ولی بیشتر کتابهای صادق هدایت حول همین موضوع است.
مثل بیشتر آثار صادق هدایت گوشهای از دنیای دینداری که کم و بیش دیده میشود زیارت خانه خدا در حالیکه حق بندگان خدا برگردن شان سنگینی میکند و به امید بخشش نزد خدا میروند تا باری سبک کنند غافل ازینکه خدا خق بندگانش را نمیبخشد. عدهای ظاهرا دیندار که در گذشته از سر غفلت و احساسات ادمی دست به ناحق کردن حقی کرده بودند و به زعم خودسنگینی آن را در خانه خدازمین میگذارند و با بار سبک به زندگی باز میگردند غافل ازینکه این دینداری نیست و خدا قولی برای بخشش نداده،
بیشتر کارهای آقای هدایت رنگ و بوی حقیقت دارد آگاهی بدور از تعصبات سخت مذهبی
ممنون از کتابراه بابت امکاناتی که در اختیار خوانندگان قرار میدهد
بیشتر کارهای آقای هدایت رنگ و بوی حقیقت دارد آگاهی بدور از تعصبات سخت مذهبی
ممنون از کتابراه بابت امکاناتی که در اختیار خوانندگان قرار میدهد
کتاب در مورد زنی است که در سن پیری راهی سفر کربلا میشه و در اونجا برای هم کاروانیهای خودش علت حال بد و ضجه و گریه هاش در حرم رو تعریف میکنه که با چه نامردی دو فرزند پسر هووی خودشو میکشه و در آخر هم هوو رو میکشه و پسر سوم هوو رو بزرگ میکنه و در کمال نا باوری اومده کربلا تا توبه کنه، جالب تر اینه که همسفر هاشم هر کدوم گناهان بزرگی کردن و بهش میگن نگران نباش ما هم گناه بزرگی کردیم و اومدیم زیارت تا پاک بشیم، جلال آل احمد در این کتاب از آدمهایی تو جامعه میگه که به ظاهر مومن هستن و گناهان بزرگی انجام میدن و با خرافه پرستی احساس میکنن با یه زیارت و توبه همه چیز پاک میشه
کتاب فوق العاده از صادق هدایت که البته جز این هم نمیشه توقع داشت... واقعا خیلی قشنگ یک قسمت از باور اشتباه اعتقادات را به تصویر کشیده و هر کسی را مخصوصا کسانی که اعتقاداتی دارن به فکر وا میداره... و به این میرسیم که چند در صد از آدمای اطرافمون واقعا دیندار هستن؟؟ یا فقط اسم اهل بیت را یدک میکشند.... با آشنایی که از اعتقادات صادق هدایت دارم همیشه منتظر یک مویی هستنم که از ماست اعتقاد و دین بیرون بیاورد ولی واقعا تلنگری میشه برایم که نگاهی به رفتار و کردارم داشته باشم تا بتونم معتقد و متعهد بمانم...
سلام
برای تجربهی نویسندگی با اصطلاحات و توصیفهای خاص هدایت کتاب خوبی است.
امااگر ما همهی دین و دینداران را اینگونه تصور کنیم، در حق خودمان و علمای مسلمان و دینداران واقعی ظلمی بزرگ مرتکب شده ایم.
اسلام را هدایت شاید از اطرافیانش خیلی بد فهمید.
اسلامی که نمازت را قبول ندارد اگر نخ غصبی در مالت باشد باید بروی و به او پس بدهی این سخنان جایی در آن ندارد. هرکس اینطور اسلام را شناخته سخت در اشتباه است و در واقع خواسته اسم دین و نه حقیقت آن را به نوکری خود درآورد.
برای تجربهی نویسندگی با اصطلاحات و توصیفهای خاص هدایت کتاب خوبی است.
امااگر ما همهی دین و دینداران را اینگونه تصور کنیم، در حق خودمان و علمای مسلمان و دینداران واقعی ظلمی بزرگ مرتکب شده ایم.
اسلام را هدایت شاید از اطرافیانش خیلی بد فهمید.
اسلامی که نمازت را قبول ندارد اگر نخ غصبی در مالت باشد باید بروی و به او پس بدهی این سخنان جایی در آن ندارد. هرکس اینطور اسلام را شناخته سخت در اشتباه است و در واقع خواسته اسم دین و نه حقیقت آن را به نوکری خود درآورد.
عالی مثل تمام اثار هدایت
زیبا و خودمانی و با کنایه تلخی به عقاید و رسومات مذهبی و اجتماعی این بر و بوم...
هیچوقت این مسایل و تعصبات و اعتقادات ازین مردم و ازین کشور رخت بر نمیبندد و مدام تاریخ تکرار میشود و فقط رنگ و روی ان عوض میشود. باری، هر از چند گاهی کسی مثل هدایت پیدا میشود و نقادانه این اعتقادات و رسوم بی مایه را به باد نقد و خنده میگیرد و افراد انگشت شماری را به تفکر وا میدارد ولی حکایت همچنان باقیست مخصوصا در دیار ما......
زیبا و خودمانی و با کنایه تلخی به عقاید و رسومات مذهبی و اجتماعی این بر و بوم...
هیچوقت این مسایل و تعصبات و اعتقادات ازین مردم و ازین کشور رخت بر نمیبندد و مدام تاریخ تکرار میشود و فقط رنگ و روی ان عوض میشود. باری، هر از چند گاهی کسی مثل هدایت پیدا میشود و نقادانه این اعتقادات و رسوم بی مایه را به باد نقد و خنده میگیرد و افراد انگشت شماری را به تفکر وا میدارد ولی حکایت همچنان باقیست مخصوصا در دیار ما......
جالب بود چ دنیای عجیبی برای صادق هدایت😐
ولی من نمیدونستم تو شیعهها رفتن به کربلا و امام رضا هم حج محسوب میشه😕😮
حتما میشه!
باید کمی منطقی باشیم وقتی بحث دین میشه فکر میکنیم بی عیب و نقصه ولی خوب این طور نیست تازه آدمها دارن برای خودشون تفسیر میکنن پس حتما جهالت هست
تازه اسلام مال هزار و چهارصد سال پیشه منطقی بعضی چیزها کاملا درست نیست بخصوص وقتی با باورهامون ترکیب شدن پس یک کم تعصبی نباشیم و به قول کتاب قرآن تعادل داشته باشیم و افراط تفریط و بزاریم کنار☺
ممنون از انتخاب کتاب راه برای هدیهی زیباشون😊
ولی من نمیدونستم تو شیعهها رفتن به کربلا و امام رضا هم حج محسوب میشه😕😮
حتما میشه!
باید کمی منطقی باشیم وقتی بحث دین میشه فکر میکنیم بی عیب و نقصه ولی خوب این طور نیست تازه آدمها دارن برای خودشون تفسیر میکنن پس حتما جهالت هست
تازه اسلام مال هزار و چهارصد سال پیشه منطقی بعضی چیزها کاملا درست نیست بخصوص وقتی با باورهامون ترکیب شدن پس یک کم تعصبی نباشیم و به قول کتاب قرآن تعادل داشته باشیم و افراط تفریط و بزاریم کنار☺
ممنون از انتخاب کتاب راه برای هدیهی زیباشون😊
خانمی بچه دار نمیشه وهمسرش به بهانهای همسر دوم میگیره که بچه دار بشه وبعد زن رو طلاق بده و با بچه وهمسر اول زندگی کنه که مرد اینکار ونمیکنه وزن اول دو بچه اول مرد رو میکشه ودر نهایت به زیارت امام حسین میره وطلب بخشش میکنه وآخرش میگه اخی حالا راحت شدم🤨🤨داستان بسیار عالی وراوی هم عالی امیدوارم هر چه زودتر از دوران نادانی گذر کنیم نه زنی همسر دوم مردی بشه نه زنی برای همسرش زن بگیره نه مردی به خاط بچه هوو بیاره سر زنش و... خدا خودش عاقبت همه رو به خیر کنه
باید قبول کنیم آدمها بیشتر از دین به رفتار آدمهای پیرو دین نگاه میکنند.
بخاطر همینه که افراد ریاکار به دین آسیب بیشتری میزنن تا کافرین که اون رو نقد میکنند. رسالت صادق هدایت هم همینه که نشون میده چقدررررر این افراد ریاکار پست و حقیر هستند. ولی اگر توجه میکردید، پستی خانم قصه از اولین لحظه که به گداعلی میگه بچه تو نیست مشخص میشه. بنظرم یک نکتهی جالبیه این قصه میتونه اینم باشه. ستم پذیری باعث افزایش ظلم ظالم میشه.
بخاطر همینه که افراد ریاکار به دین آسیب بیشتری میزنن تا کافرین که اون رو نقد میکنند. رسالت صادق هدایت هم همینه که نشون میده چقدررررر این افراد ریاکار پست و حقیر هستند. ولی اگر توجه میکردید، پستی خانم قصه از اولین لحظه که به گداعلی میگه بچه تو نیست مشخص میشه. بنظرم یک نکتهی جالبیه این قصه میتونه اینم باشه. ستم پذیری باعث افزایش ظلم ظالم میشه.
سلام و درود خدمت عزیزان این کتاب داستانی رو روایت میکنه انسانهای گناه کار سعی دارند با استفاده از ابزارهای دینی و اعتقادی مثل زیارت توبه و صدقه وجدان خودشون آروم کنن و گناهان و جنایتهای خودشون توجیح کنن! بنظرم بسیار جرات میخواست تا در اون زمان و در اون جو مذهبی و متعصب چنین داستانی نوشته بشه قصه روان و به سبک محاوره سالهای ۱۳۲۰ نوشته شده و گوینده با لحن دلنشین و شمرده کتاب رو اجرا کرده من که لذت بردم
داستان جالبی بود، انگار کلید اسرار زمان قدیم هستش، نویسنده به طرز زیرکانهای گناه کردن عمدی به امید توبه در اینده را نقد کرده است و نتیجه جالبی داشته
خلاصه داستان: در زندگی با خیال راحت گناه و خطا بکنید، و با یک سفر زیارتی و توبه (نه از روی پشیمانی بلکه از روی ترس و عذاب اخرت) گناه خود را پاک کنید و اخرت خود را بیمه ائمه اطهار کنید (ائمه اطهار بزنه به کمرت با این توبه کردنت)
جالبه، خییییلی جالبه
خلاصه داستان: در زندگی با خیال راحت گناه و خطا بکنید، و با یک سفر زیارتی و توبه (نه از روی پشیمانی بلکه از روی ترس و عذاب اخرت) گناه خود را پاک کنید و اخرت خود را بیمه ائمه اطهار کنید (ائمه اطهار بزنه به کمرت با این توبه کردنت)
جالبه، خییییلی جالبه
صادق هدایت چی رو میخواد به خواننده برسونه؟
اینکه با توبه هرگناهی بخشیده میشه؟ اینکه با توبه کردن میتونیم از زیر تاوان قسر در بریم؟ ببینید بحث توبه رو قبول دارم اما چنین چیزی رو نه. شخصیت داستان چند تا قتل کرده و نمیتونه با یک توبه ساده خودش رو راحت کنه.
اگه آقای هدایت داره میگه که با توبه و گریه زاری حتی قتل و... هم بخشیده میشه، من اصلا نه مفهوم داستان رو قبول ندارم و نه خود کتابِ ایشون رو
اینکه با توبه هرگناهی بخشیده میشه؟ اینکه با توبه کردن میتونیم از زیر تاوان قسر در بریم؟ ببینید بحث توبه رو قبول دارم اما چنین چیزی رو نه. شخصیت داستان چند تا قتل کرده و نمیتونه با یک توبه ساده خودش رو راحت کنه.
اگه آقای هدایت داره میگه که با توبه و گریه زاری حتی قتل و... هم بخشیده میشه، من اصلا نه مفهوم داستان رو قبول ندارم و نه خود کتابِ ایشون رو
با سلام و احترام، کتاب حاضر میشه اینگونه بیان نمود که در حال حاضر هر فرد مسلمان بایستی یکبار این کتاب را مطالعه نمائید، تا متوجه شود کاسبان دین چگونه از ساده پنداری این مردم شریف سواستفاده نمودهاند. به امید خداوند متعال ریشه نادانی و جهل از این مملکت برداشته شود، شاید تصور کنید که مملکت بیش از ۸۰درصد آن باسواد است، بله درست میفرمایید، اما بسیاری از این مدرک دارها هم دچار جهل میباشند.
نگرش صادق هدایت در این کتاب بیانگر افرادی بود که باور داشتند خداباورند و در عمل هیچ اعتقادی به باورشان ندارند! افرادی که ظلم و ستم و هر نو بدی خودشان را نمیدیدند و میخواستند به بهانه داشتن محبت اهل بیت از شر آتش حق الناس رهایی یابند بی خبر از اینکه شر عملشان در هر دو دنیا به ایشان باز خواهد گشت حتی اگر کل دور و بری هایشان هم کیش و هم فکر و هم عمل ایشان باشند..
کتاب به یکی از دردهای اجتماع و باورهای نادرست ما اشاره میکنه. اینکه حق الناس رو به اشتباه امری فردی تلقی کرده و طلب آمرزش و اعتراف به گناه رو برای سبک شدن بار عذاب وجدان خود کافی میدانیم... و همین باورهای نادرست هست که بلای خانمان سوز دین و جامعه ما شده و محلل اشتباهات مهلک اجتماعی غافل ازینکه خدا خود شرط آمرزش را طلب حلالیت و جبران مافات دانسته نه فقط طلب آمرزش صرف
در ابتدا کتاب نسبت به اعراب خیلی نژاد پرستانه رفتار شده به گونهای که نژاد پست در نظر گرفته شده بودند. در بدنه داستان به دو تفسیر میرسیم از آنجای که ما در این داستان اغراق داشتیم اگر هدف نویسنده دین ستیزی بوده کار شایستی نیست و اما اگر هدف نویسنده از این اغراق اصلا باورهای اشتباه و پوسیده بگونه محسوس تری بود واقع قابل ستایشه.
قضاوت با شما
قضاوت با شما
باسلام.
اینکه جناب هدایت چه تجربه، و روزگاری رو گذراندن یا با چه تفکری با چنین ذهنیت تاریک و نازیبا به وصف مردم سرزمین عرب و دین و دینداران پرداخته نمیدانم...
ولی هر شخص حتی اگر معتقد نباشد بر حسب انسانیت از خیلی کارها دوری میکند..
چطور ممکن است فردی تا این اندازه از قیامت و خدا بترسد و به راحتی سه قتل مرتکب شود... و این بیشتر به طنز و مضحکه میماند..
اینکه جناب هدایت چه تجربه، و روزگاری رو گذراندن یا با چه تفکری با چنین ذهنیت تاریک و نازیبا به وصف مردم سرزمین عرب و دین و دینداران پرداخته نمیدانم...
ولی هر شخص حتی اگر معتقد نباشد بر حسب انسانیت از خیلی کارها دوری میکند..
چطور ممکن است فردی تا این اندازه از قیامت و خدا بترسد و به راحتی سه قتل مرتکب شود... و این بیشتر به طنز و مضحکه میماند..
صادق هدایت قلماش رو دوست دارم ولی انگار هم نژاد پرست هم ضد دین گوش کنید از زن و کودک عرب و توصیف از فضا و غیره چقدر منزجر کننده است. کل داستان راجب سه قاتل بی شرف با قباحت از کارهاشون میگن بعداسم امام حسین میارن واقعا حتی صادق هدایت نخواسته نتیجه گیری بذاره تا ادمایی مثل اینا درس عبرت بگیرن یا واسه جوونا پند داشته باشه.
داستانی کوتاه اما تکان دهنده و عمیق از صادق هدایت
شاید هدایت همیشه در نوشتههای خود به دین و دینداری طعنه میزند ولی نکاتی را که مطرح میکند حقیقتی است که در بین عوام وجود داشته و دارد وجهل عدهای از افراد را بیان میکند که زمینه را برای افراد سودجو مهیا میکنند
کسانیکه چشم و گوش بسته هر چیزی را بعنوان دستورات خدا قبول میکنند
شاید هدایت همیشه در نوشتههای خود به دین و دینداری طعنه میزند ولی نکاتی را که مطرح میکند حقیقتی است که در بین عوام وجود داشته و دارد وجهل عدهای از افراد را بیان میکند که زمینه را برای افراد سودجو مهیا میکنند
کسانیکه چشم و گوش بسته هر چیزی را بعنوان دستورات خدا قبول میکنند
متاسفانه هنوز هم همین باور جاهلانه در میان مردمان هست که زائر پاک است مگر می شود خون کرد و حق ناس با یک سفر که به میل خود انسان است تمام گناهان پودر شود و به هوا برودصادق هدایت سال های بسیار دوری این مزخرفات را به سخره گرفت و ما هنوز در این عصر و دوران درگیر این خرافات هستیم جهل را پایانی نیست ممنون از کتابراه و تمامی عوامل
درود به همه این صرفا نظر بنده است مگر میشود تمام عمر هر گناهی خواستیم انجام دهیم بعد سر پیری به ائمه متوسل شویم و آمرزش بخواهیم پس عدالت خدا را زیر سوال بردیم واز انصاف به دور است که ائمه ضمانت اینطور انسانهایی را بکنند (درجوانی راست بودن شیوهی پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار) اما ناامید هم نباید شد
کتاب در مورد خطاکاران است که بدون توجه به گناهی که مرتکب شدهاند در طلب بخشش به زیارت میروند. کتاب سرعت خوبی دارد. حاشیه نمیرود و جمله قابل حذف ندارد. دست بر ایراد و ضعف هولناکی در اعتقادات عامه که به نام دین بین مردم قوت گرفته میگذارد. کتاب تکان دهنده دردناک و تفکر برانگیز است. آیا امام حسین آنها را شفاعت خواهد کرد؟!!!!
جالب بود، در واقع یه واقعیت تلخ رو مطرح کرده بود. تلخیای که قسمت زیادی از جامعه ما رو در برگرفته و متاسفانه اینقدر برامون عادی شده که درست و منطقی نمیبینیمش. تو همهی ادیان همیشه از دین سواستفاده میشه. در واقع از دین استفاده میشه برای سرپوشونی رو کارهای غیر انسانی و غیر وجدانی و غلطشون. این کتاب هم خیلی خوب این موضوع رو به تصویر کشیده.
داستان رو خیلی پیشتر تو کتاب سه قطره خون خوانده بودم، اینجا کمی متفاوت بود!!! یا شاید هم حافظه من درست یاری نمیکند.!!
به درستی، صادق هدایت یکی از پرچم داران روشنگری و بازاندیشی در اندیشههای کهنه و پوسیده است که با تاباندن نور بر این افکار پوسیده، ماهیت پلید و زشت آنها را آشکار میسازد. و به رشد اندیشه هایمان کمک میکند.
به درستی، صادق هدایت یکی از پرچم داران روشنگری و بازاندیشی در اندیشههای کهنه و پوسیده است که با تاباندن نور بر این افکار پوسیده، ماهیت پلید و زشت آنها را آشکار میسازد. و به رشد اندیشه هایمان کمک میکند.
شخصیتهای داستان هدایت هنوز هم بین ما هستن افرادی که هر خطا و ظلمی را مرتکب میشوند و به گمان باطل خود با نماز و زیارت و عبادت بخشیده خواهند شد گویی نسل جاهلان و دینداران گناه آلود منقرض نخواهد شد. هدایت جامعه را همانگونه که بوده و هست تصویر کرده بی کم و کاست گویی تمام عمر همنشین این افراد بوده روحش شاد آثار هدایت کهنه نمیشود.
بسیار زیبا بود و صادق هدایت توانست با این داستان کوتاه و زیبا نتیجه بسیار زشت حسادت را تشریح کند.با یک فکر غلط از طرف مرد و همچنین واکنش زن و همچنین ریختن خون سه نفر به دلیل همین حسادت نکته جالب اینکه وقتی عزیز آقا موضوع را با آنها در میان میگذاشت بعدا متوجه شد که آنها خودشان هم دست کمی از ایشان ندارند
داستان رو به خوبی میشد در ذهن تصویر سازی کرد و به خوبی میشه از طریق این کتاب به درک بهتری از فرهنگ و سبک زندگی اعراب و... رسید و همنچنین حس حسادت و کینه و حماقت رو به راحتی میشه درک کرد در این کتاب، در کل برای من فقط جنبه داستانی نداشت و خیلی چیزا ازش تونستم بفهمم و دید تازه تری داشته باشم
واقعیت تلخ مذهبی که از دید عدهای که هرچه گناه کنی در آخر تو با رفتن به زیارتگاهها بخشیده میشوی و چقدر وحشتناک که کشتن کودک را به این راحتی بیان کردن و بعدش با اعتراف گناه دیگری احساس سبکی کنی.. واقعا بسیار خوب صادق هدایت این واقعیت تلخ را بیان کردن و چقدر زیبا تصویر عرب جاهل را برایمان متصور کردن...
طنز تلخی از قلم توانای صادق هدایت که به نگاه سطحی و خرافاتی به عقاید دینی و مذهبی افراد کم سواد و عامی اشاره میکند. نگاهی که متاسفانه هنوز هم بصورت کم و بیش در جامعه مذهبی وجود دارد و علمای دینی خواسته و یا ناخواسته با نپرداختن به این خرافهها به گسترش و تداوم آن دامن زدهاند.
صادق هدایت در این داستان واقعیتی از جامعه رو به قلم آورده که هر گناهی انجام بدی در صورتی که خود را محق بدونی با یک توسل به ائمه و شیون میتونی گناهتو بشوری.
دریغ از اینکه در صدد جبران بر بیای یا مجازات بشی.
داستانی که لبخند تلخی از واقعیت بر لب میاره و قلب هر انسان بیداری رو به درد میاره
دریغ از اینکه در صدد جبران بر بیای یا مجازات بشی.
داستانی که لبخند تلخی از واقعیت بر لب میاره و قلب هر انسان بیداری رو به درد میاره
در زمانی که ایشان زندگی میکردند و ایرانیان سرشار از تعصب نسبت به اعتقادات دینی بودند نگاه به مباحث دینی از این زاویه فوق العاده هست.
در مورد آمرزش توسط امامان من هم چنین دیدگاهی دارم و اعتقاد دارم امکان چنین چیزی وجود ندارد و مطابق عدالت جاری در هستی هر کس باید تاوان گناهانش را بدهد و حقا هم میدهد و با گریه بر امامی انصاف نیست بر گناهانی که در زمان خودش آگاهانه هم انجام گرفته قلم عفو کشیده شود.
برخی موارد وقتی کسی کاری انجام میدهد در آن زمان نسبت به بدی رفتارش چندان آگاه نیست ولی بعد با افزایش سطح آگاهی پی عمق فاجعه میبرد ولی انسانی که تا این حد تابع نفس خود بوده و تمام تعلیمات دینی خود را در رابطه با کاری که انجام میدهد نادیده میگیرد لایق هیچ بخششی نیست.
البته از طرفی به کارما هم اعتقاد دارم این موضوع کمی مرا سردرگم هم میکند😇 نمیدانم دقیقا بین این افراد (دو زن و بچهها در داستان) چه کارمایی جریان داشته که باعث شد چنین تجربههایی را باهم داشته باشند.
خدا عالم هست و بس