با مطالعه هر داستان از صادق هدایت ارادت بیشتری نسبت به ایشان و دیدگاهشان پیدا میکنم.
در زمانی که ایشان زندگی میکردند و ایرانیان سرشار از تعصب نسبت به اعتقادات دینی بودند نگاه به مباحث دینی از این زاویه فوق العاده هست.
در مورد آمرزش توسط امامان من هم چنین دیدگاهی دارم و اعتقاد دارم امکان چنین چیزی وجود ندارد و مطابق عدالت جاری در هستی هر کس باید تاوان گناهانش را بدهد و حقا هم میدهد و با گریه بر امامی انصاف نیست بر گناهانی که در زمان خودش آگاهانه هم انجام گرفته قلم عفو کشیده شود.
برخی موارد وقتی کسی کاری انجام میدهد در آن زمان نسبت به بدی رفتارش چندان آگاه نیست ولی بعد با افزایش سطح آگاهی پی عمق فاجعه میبرد ولی انسانی که تا این حد تابع نفس خود بوده و تمام تعلیمات دینی خود را در رابطه با کاری که انجام میدهد نادیده میگیرد لایق هیچ بخششی نیست.
البته از طرفی به کارما هم اعتقاد دارم این موضوع کمی مرا سردرگم هم میکند😇 نمیدانم دقیقا بین این افراد (دو زن و بچهها در داستان) چه کارمایی جریان داشته که باعث شد چنین تجربههایی را باهم داشته باشند.
خدا عالم هست و بس
در زمانی که ایشان زندگی میکردند و ایرانیان سرشار از تعصب نسبت به اعتقادات دینی بودند نگاه به مباحث دینی از این زاویه فوق العاده هست.
در مورد آمرزش توسط امامان من هم چنین دیدگاهی دارم و اعتقاد دارم امکان چنین چیزی وجود ندارد و مطابق عدالت جاری در هستی هر کس باید تاوان گناهانش را بدهد و حقا هم میدهد و با گریه بر امامی انصاف نیست بر گناهانی که در زمان خودش آگاهانه هم انجام گرفته قلم عفو کشیده شود.
برخی موارد وقتی کسی کاری انجام میدهد در آن زمان نسبت به بدی رفتارش چندان آگاه نیست ولی بعد با افزایش سطح آگاهی پی عمق فاجعه میبرد ولی انسانی که تا این حد تابع نفس خود بوده و تمام تعلیمات دینی خود را در رابطه با کاری که انجام میدهد نادیده میگیرد لایق هیچ بخششی نیست.
البته از طرفی به کارما هم اعتقاد دارم این موضوع کمی مرا سردرگم هم میکند😇 نمیدانم دقیقا بین این افراد (دو زن و بچهها در داستان) چه کارمایی جریان داشته که باعث شد چنین تجربههایی را باهم داشته باشند.
خدا عالم هست و بس