نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سمفونی مردگان - عباس معروفی
4.5
1384 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان بسیار غم انگیزی که هربار کتابش رو خوندم متوجه نشدم تا اینکه با نسخه صوتی تازه متوجه شدم که داستان چی هست و چی میخواد بگه، در هر خط داستان رد پای شوم مذهب رو دیدم که فرقی نمیکنه مسافر چه ایامی باشی، این مذهب و تقلید کورکوزانه هست که از تو یه انسان بی اندیشه و بی تدبیر میسازه که نه تنها خودت رو بلکه ممکنه حتی عزیزانت رو به نافرجامیو ناکامی و سیاهی بکشونه. دقیقن مثل پدر داستان که میبینیم چجوری باعث متلاشی شدن خانوادش میشه. گاهی بعضی صحنههای داستان رو زندگی کردیم، گاهی چقدر شبیه آیدین بودیم و هستیم و گاهی حتی دلم برای اورهان سوخت و وقتی خودم و جای اون میذاشتم چقدر بهش حق میدادم، دنیای سیاه کینه و نفرت و انتقام و زیاده خواهی که تخم اونها رو پدر و مادر در کودکی کاشته بودند و طبیعی بود که در بزرگسالی از اورهان این شخص رو بسازه. چیزی که به من شاهکار بودن داستان رو ثابت کرد، قسمتهای آخر داستانه که از زبان اورهان روایت میشه، اورهانی که باعث میشه تا خواننده تا اونجا ازش متنفر باشه و اورا قضاوت کند، اینجاست که آروم میشه و میبینه او از همه گویا بدبخت تر بوده و قربانی اصلی داستان اونه، و یک جنگی توی وجودت به پا میشه که میخوای کارهاشو توجیح کنی اما نمیتونی، خصوصن اونجایی که میگه آیدین همیشه ایدین مادر بود اما من …
سلام من این کتاب و ساعت ٢شب تموم کردم و شدت اندوهگین شدم. به حدی تحت تاثیر قرار گرفتم که قابل توصیف نیست تا به حال این چنین ذهنم درگیر داستانی نشده بود. غم رفتاری که با آیدین شد و اونو از شاعری پر آوازه به دیوانهای ویرانه تبدیل کرد قابل وصف نیست. قلبم مچاله میشه وقتی به دور و برم نگاه میکنم و میبینمای داد بیداد هنوزم در این دنیای به اصطلاح پیشرفت کرده چقدر آیدین و آیداها داریم که به سمت نابودی و تباهی سوق داده میشن. تعصبات پدر خانواده باعث شد که مادر هم ناخودآگاه به دفاع از آیدین از اورهان متنفر بشه و این تفاوت بین بچهها و تعصبات پدر و ناتوانی مادر در ایجاد تعادل بین بروز محبت با فرزندانش کل خانواده رو به نابودی کشید؟ آیا هنوز هم این افکار ویرانگر در جامعه هست؟ بله هست.. آیدای عزیزم به عنوان یک زن چقدر غصهی مظلومیتت رو خوردم….. رمان عالی و شاهکار بی بدیلی بود بهتون پیشنهاد میکنم حتما این کتب معرکه رو بخونیدمطمئنا اون کتابی که باعث میشه من کم حوصله بشینم هفت ساعت آزگار بدون توقف بخونمش و بیشتر از هر چیزی باهاش زندگی کنم، یه کتاب معمولی نیس:) چقدررر خوب بود موومان اول با اون فضاسازی محشرش و روایت نابش، چقدررر خوب بود موومان دوم و ادامه داستان آیدین و اون پایانش که ساعت چهار صبح من خرس گنده اشک ریختم سرش، چقدررررر محشر بود موومان سوم (بخش مورد علاقم) با اون روایت عاشقانه و شاعرانه با اون پایان لعنتیش و چقدر خوب بود سورمه.. سورملینای عزیز:))) چقدر من دوست داشتم سورمه رو و اون طرز نگاهش رو و اون دلدادگیاش به آیدین. چقدر خوب بود این سمفونی مردگان!
داستان یک فروپاشی که درنهایت به بیداری خواننده منجر میشه:) تا به حال با هیچ کاراکتری مثل آیدین اینقدر همذات پنداری نکرده بودم
داستان یک فروپاشی که درنهایت به بیداری خواننده منجر میشه:) تا به حال با هیچ کاراکتری مثل آیدین اینقدر همذات پنداری نکرده بودم
سلام و دورود فراوان به دوستان پر تلاش گروه آوا نامه کتاب سمفونی مردگان اثر زنده یاد استاد عباس معروفی. به واقعا یک اثر بسیار زیبا بود. که نشانگر نسلها بود نسلهای از قدیم و جدید. نشانگر سنتها؛ روشن فکر ها؛ مردم و نسل سوخته بودپدر خونواده نشانگر سنتها بود که به هیچ انوان حاظر نبود از سنت و حرف خودش کوتاه بیاد این قدر که حاظر بود یک روشن فکر را تا مرز جنون بکشانت. اورهان؛ نشانگر مردومی که فقط نون به نرخ روز میخورن و بخاطر منافع خود دست به هر کاری میزنن آیدا؛ نسل سوخته بود نسلی که نزاشتن حرفی بزنه تا اومد حرف بزنه ساکتش کردنآیدین؛ که روشن فکر جامعه بود همه دست به دست هم دادن که بتونن جلوی پیشرفت و نو آوری را بگیرن با این که مسمومش کردن خرابش کردن دیوانه جلوش دادن اما آیدین با گذاشتن نسلی جدید از خودش توانست بر باورهای غلط و سنتهای غلط پیروز کردد. مادر خونواده هم مردمی بود که هیچ نظری نداشت فقط کار میکرد. سمفونی مردگان نشانگر مردمی دل مرده که فقط کار میکنن و به هیچ چیزی حاظر نیستن حتی فکر کنن. این نظر بنده بود با سپاس فراوان
راستش گیج کننده است من اولش خیلی مشتاق بودم همشو گوش بدم ولی هرچی جلو میرفتم ذهنم درگیر میشد اول اینکه خیلی ناگهانی پرش زمانی اتفاق میافته توی داستان من خیلی جاها نمیتونستم تشخیص بدم زمان حاله یا گذشته یا اصلا اورهان داره روایت میکنه یا آیدین، دیگه اینکه تو قسمت زیادی از داستان اورهان خیلی شخصیت رنج دیده و قربانی بنظر میرسید اصلا بنظر نمیومد که اشتباهی کرده باشه جز اینکه دنباله رو پدرش بوده و به اون بدجنسی که توقع داشتم نبود، خیلی از مسائل حل نشده باقی موندن مثلا عامل مرگ سورمه یا خودکشی آیدا چی بوده موسیقی که بین متن پخش میشد مخصوصا توی قسمتهای اول واقعا خیلی بد بود من با هندزفری گوش میدم یعنی گوش درد گرفتم خیلی بی جا و با صدای گوش خراش و اصلا مناسب متن و داستان نبود در کل اسمش بهش میاد سمفونی مرگ و مردهها یه تراژدی تلخ و متاسفانه حقیقی که هنوز هم تکرار میشه تعصب، اختلاف عقاید، تفاوت قائل شدن بین بچهها، پسرسالاری، و فضای سرد و تاریک و خشک یه خانواده که هرچی توش بچهها بزرگتر میشن محبت و صمیمیت بین اعضا کمتر میشه و خاطرات خوب بچگی براشون دست نیافتنی میشه
کتاب را دو بار خوانده ام. یک بار ده سال پیش و یک بار همین هفته. بعد از مرگ عباس معروفی. هر دو بار دوستش داشتم، یادم است که زمانی که بار اول خو. ندمش عباس معروفی جزو نویسندگان محبوبم شد.
داستان به شرایط خانوادهای در زمان بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از استعفای رضا شاه میپردازد. فضای داستان بسیار غمناک و سرد است و روحی ملال و افسرده دل در تمام سطرهای کتاب حضور دارد. روایات و توصیفات بسیار متناسب و گویا بیان شدهاند به گونهای که انگار دارین با خانواده اورخانی زندگی میکنید.
از عباس معروفی کتاب فریدون سه پسر داشت را خیلی بیشتر از این دوست داشتم ولی سمفونی مردگان هم شاهکار بزرگی در ادبیات معاصر است.
ولی یه موضوعی در رابطه با راوی و صداگذاری وجود داره. آقای حسین پاکدل، هنرمند محترم و دوست داشتنی، منتهی ایشون واقعا برای روایت این کتاب مناسب نبودن. برای من اصلا صداشون دل نشین نبود و چند فصل اول را واقعا به سختی گوش دادم تا تونستم باهاشون خو بگیرم و ادامه بدم. به نظر من صرف اینکه شخصیتی شناخته شده و معروف هست دلیلی بر اینکه راوی خوبی هم برای کتاب میتونه باشه نیست. البته بعضی هاشون هم واقعاااااا بی نظیرن. من هنوز اجرایی مثل اجرای خانم آزاده صمدی در کتاب " زندگی پیش رو " نشنیدم.
موضوع دیگه هم اینکه افکتها و موسیقی متنی که در کتاب قرار داده شده صحنهها را هزار برابر تراژیک و دردناک کرده، جوری که بعضی جاها دیگه غیر قابل تحمله، مثل جیغهای وحشتناکی که توی بعضی فصلها هست و واقعا روی اعصابم بود.
داستان به شرایط خانوادهای در زمان بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از استعفای رضا شاه میپردازد. فضای داستان بسیار غمناک و سرد است و روحی ملال و افسرده دل در تمام سطرهای کتاب حضور دارد. روایات و توصیفات بسیار متناسب و گویا بیان شدهاند به گونهای که انگار دارین با خانواده اورخانی زندگی میکنید.
از عباس معروفی کتاب فریدون سه پسر داشت را خیلی بیشتر از این دوست داشتم ولی سمفونی مردگان هم شاهکار بزرگی در ادبیات معاصر است.
ولی یه موضوعی در رابطه با راوی و صداگذاری وجود داره. آقای حسین پاکدل، هنرمند محترم و دوست داشتنی، منتهی ایشون واقعا برای روایت این کتاب مناسب نبودن. برای من اصلا صداشون دل نشین نبود و چند فصل اول را واقعا به سختی گوش دادم تا تونستم باهاشون خو بگیرم و ادامه بدم. به نظر من صرف اینکه شخصیتی شناخته شده و معروف هست دلیلی بر اینکه راوی خوبی هم برای کتاب میتونه باشه نیست. البته بعضی هاشون هم واقعاااااا بی نظیرن. من هنوز اجرایی مثل اجرای خانم آزاده صمدی در کتاب " زندگی پیش رو " نشنیدم.
موضوع دیگه هم اینکه افکتها و موسیقی متنی که در کتاب قرار داده شده صحنهها را هزار برابر تراژیک و دردناک کرده، جوری که بعضی جاها دیگه غیر قابل تحمله، مثل جیغهای وحشتناکی که توی بعضی فصلها هست و واقعا روی اعصابم بود.
برشی تلللخخخ از زندگی که آدمها با اندیشههای نادرست و غیرواقعی و در پی رد کردن خطوط قرمز در زندگی آن را اینگونه رقم میزنند؛ سمفونی مردگان روایت این برش از زندگی است. داستان خانوادهای که سردمدار آن میتوانست با تصمیمهایی مبتنی بر واقعبینی، مهربانی و احترام آن را به تجسم خوشبختی بدل کند، اما با خرافهگرایی، خودخواهی، غرور و تعصب نابجا و ستم، آن را پاره پاره کرد و بر باد داد.
سکوت و انفعال مادر خانواده (آنگونه که در دهه ۲۰ شاید رایج بوده است)، ناخواسته با پدر در بر باد دادن شیرازه خانواده همیاری میکند. از خواستههای به حق آیدین (به ویژه در غیاب او) دفاع نمیکند، برای آیدا در برابر ستمی که بر او روا داشته میشود دادخواهی فعالانه نمیکند، جلوی ستمهایی که اورهان به تقلید از پدر و با مجوز وی روا میدارد نمیایستد و کینه و نفرتی در دل افراد خانواده نسبت به هم شکل میگیرد که دودمان همه را بر باد میدهد.
سمفونی مردگان را بخوانید، نه فقط یکبار، دستکم دوبار آن را بخوانید و از شیوه نگارش و جایابی مطالب و رفت و برگشتهای معنیدار و زیبا لذت ببرید. حتی میتوان از ابهامهای داستان نیز لذت برد.
صدا و اجرای آقای پاکدل هم عاااالیییی بود.
سکوت و انفعال مادر خانواده (آنگونه که در دهه ۲۰ شاید رایج بوده است)، ناخواسته با پدر در بر باد دادن شیرازه خانواده همیاری میکند. از خواستههای به حق آیدین (به ویژه در غیاب او) دفاع نمیکند، برای آیدا در برابر ستمی که بر او روا داشته میشود دادخواهی فعالانه نمیکند، جلوی ستمهایی که اورهان به تقلید از پدر و با مجوز وی روا میدارد نمیایستد و کینه و نفرتی در دل افراد خانواده نسبت به هم شکل میگیرد که دودمان همه را بر باد میدهد.
سمفونی مردگان را بخوانید، نه فقط یکبار، دستکم دوبار آن را بخوانید و از شیوه نگارش و جایابی مطالب و رفت و برگشتهای معنیدار و زیبا لذت ببرید. حتی میتوان از ابهامهای داستان نیز لذت برد.
صدا و اجرای آقای پاکدل هم عاااالیییی بود.
داستان یک تراژدی مطلق و این از ابتدای داستان و نامش بخوبی مشخص است وروایتگر اوج تباهی ورنج مضاعف است زیرا نویسنده میخواهد اینگونه خلق کند وموفق میشود. در تجسم ذهن رنگی بجز سیاه وخاکستری گاهی هم رنگهای دیگر در غالب گلهای یخ زده شکل نمیگیرد زمین یخ زده آسمان ابری سرخ دارد میخواهد برفی مدام ببارد اگرچه سرزمین اشغال است وسهم مردم قحطی غرور جمعی زیر بار سلطه واستعمار لگد مال شده است وافزون بر آن پدر خانواده دچار تعصب کورکورانه است وپدر مادر همان محبت ابراز نشده شان دو گانه است اگرچه اجاق خانه گرم ولی کانون محبت و نوازش سرد سرد است، ولی در فرهنگ ما شادی وغم به هم در است اگر چه در زمان داستان شادی عمق ندارد تولد هست ازدواج هست دورهمی خانوادگی هست تفریح هست ولی نویسنده اینها را مسکوت میگذارد زیرا داستان از لابلای ذهنهای مشوش تعریف میشود شبحی از عشق روایت میشود زیرا عشق اسیر تردید است صدای خندهای نمیآید ونه گریهای که بیان احساس باشد وشورابی در بستری از مرگ توصیف میشود قلب مچاله شده و روزنه امیدی هم باز نمیشود بنا بر این اگرچه داستان میتواند عبرت آموز باشد ولی راهکاری خودمانی وارادهای برای تغییر مشاهده نمیشود پدر مخالف سر سخت تغییر است چون ورای آن را تاریک میبیند وکسی وچیزی نیست که او را از تاریکی برهاند در باره گوینده نظرم ممتنع است.
این کتاب بسیار دلنشین مسایل. مربوط به وقایع جنگ جهانی دوم را بیان کرده. هر چند گوشهای از صدمات و آسیبهای جنگ را عنوان نموده اما در بیان آن بسیار موفق بوده در وصف عاشقانههای آیدین و سورمه بسیار موفق بوده هر چند از زندگی آیدا و عاقبت سورمه کم عنوان کرده. اما واقعا دربارهی برداشت عده ای. ناآگاه از مذهب و سیاست آقای معروفی واقعا بی نظیر قلم زده. در بسیار از قسمتهای داستان مخصوصا وقتی از محل فروش خشکبار یا خانهی آقای آور هانیان صحبت میکند. خواننده خود را به واقع در آن مکان احساس میکند محلهها و کوچههای اردبیل. و روخانهی شور آبی در آن زیبا وصف شده. هر چند تا مدتها از سرنوشت افراد غمگین هستی و به آنها فکر میکنی. من نحوهی خواندن راوی و موسیقی متن را بسیار پسندیدم. توانایی استاد معروفی در نویسندگی بی نظیر است. هر چند شهر تاریخی اردبیل مسایل مهم دیگری برای وصف و شرح دارد که بر زندگی مردم تاثیر میگذارد.
اول بگم که این کتاب جز معدود رمان های ایرانیه که توی دنیا به زبانهای دیگه (انگلیسی، آلمانی، عربی و …) هم ترجمه شده و توی سال ۲۰۰۱ برنده جایزه ادبی سورکامپ شده. داستان داره توی اردبیل اتفاق میافته، زمان خفگان و پراسترس واگذاری حکومت رضا شاه به پسرش و جنگ جهانی دومه که سربازهای روس ریخته بودن توی ایران. عباس معروفی توی این کتاب با یه خانواده شش نفره، نمادی از کل جامعه رو به تصویر میشکه؛ پدر یه شخص مستبد با دانش کم و اعتقاد زیاده (نماد افراد سنتی ایرانی). مادر نماد یه زن بدون تفکر و مطیع شوهر و پسرانشه و کاری جز اطاعت نمیکنه! آیدین و آیدا خواهر برادر دوقلویی هستن که دختر فقط راهش ازدواج و بچه دار شدنه. و آیدین نماد روشنفکریه، کتاب میخونه و خودش شعر میگه و میخواد مسیر خودشو پیدا کنه و زندگیشو بسازه. بین باورهای قدیمی خانواده و باورهای امروزی روشنفکری گیر کرده. اون نهایتا همرنگ جماعت نشد. اوج ظلم به آیدین اونجایی بود که پدرش همه کتابها و نوشته هاش رو آتیش میزنه! توی این خانواده برادر دیگه ای به اسم یوسف هس که از پشت بوم میافته و بدون اکت زمینگیر میشه و نماد بدبختی های آدم توی زندگیه. و پسر ته تغاری اورهانه که خیلی مثل باباشه و سقف آرزوهاش خیلی کوتاهه! راستشو بگم خطی نبودن داستان و تغییر راوی های مختلف طول کتاب کمی اذیتم کرد و باید با حصوله و دقت میخوندم تا درکش کنم. کتاب به خاطر اسم سمفونی توی کتاب، به جای فصل، مومان داره، که توی موسیقی موومان بخشی هست که تنهایی معنی داره. ولی کنار بقیه موومانها کامل میشه. کتاب خیلی خوبی بود. فضای دردناک، تیره و واقعیه داشت.
کتاب در یک کلام فوق العاده بود شنیدم کتاب را غمناک دونستند و برای آدمهای افسرده نخوندن آن را تجویز کردند اما چنین نیست کتاب حقیقت خالص دنیای واقعی است دنیایی که امیدهای واهی، انتظار برای معجزه بیشتر به سراب شبیه هستند و توانایی پذیرش واقعیات زندگی در کمتر فردی دیده میشه باید آموخت که دنیا در واقعیت چگونه هست باید بی رحمیش را شناخت تا توانایی پذیرش را پیدا کنیم اینکه همه کتابها با پایان خوش تمام بشه که فایده نداره چندتا زندگی در اطرافمون میشناسیم که با خوشبختی تام سمری بشوند اگر در این کتابها یاد نگیریم که همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست پس کی و کجا بیاموزیم. ایا پدرهایی چون پدر آیدین در جامعه کم میبینیم، اگر فرزندان چنین پدرانی نتوانند یاد بگیرند که در عین حال که دنیا با بدترین وضع به اونها شلاق میزنه اونها باید وضعیتی که نمیتوانند عوض کنند را بپذیرند امابه زندگی ادامه دهند، اوضاع بدتری پیدا میکنند تلخی را باید پذیرفت تلخی که قابل تغییر نیست نباید دنبال معجزه برای تغییرش بود پدر سخت گیر و تعصبی و موضوعات مشابه تلخی هست که قابل تغییر نیست باید پذیرفت باید راهی برای ادامه زندگی پیدا کرد کتاب به هیچ عنوان غمگین نیست روایت زندگی خیلی از فرزندان ایران با پدران متعصب هست اگر نام غمگین ب این کتاب بگذاریم برای خیلی زندگیها باید نام غم بگذاریم و این ممکن نیست
اولین اثر مهم عباس معروفی هست و من هم اولین اثری بود که ازین نویسنده میخوندم. اول کتاب فکر میکردم که با گویش حسین پاکدل عزیز که کمی اهسته روایت میکند خسته کننده میشود اما وقتی به گویش عادت میکنی ووارد داستان میشوی خیلی هم جذاب میشود. داستان غم انگیز سمفونی مردگان که در سالهای دهه بیست و در زمان جنگ جهانی دوم رخ میدهد داستان خانواده متمول و مرد سالاری را نشان میدهد که بنا به تعصبات و رسم ورسومات مزخرف ولی قدرتمند آن روزگار درگیر میباشد. پسر فرهیخته خانواده آیدین، چندین بار در داستان میشکند، خرد میشود و در انتها دیگر توانی برای ادامه دادن نمییابد. پسر اخر که نماد ادم خود شیرین و نون به نرخ روز خور است اما به هر وسیلهای خود را در دل پدر جا میکند و پس از فوت او بدنبال تصاحب همه ثروت پدر است. وقایع این داستان وضعیت خانوادههای متعصب روزگار قدیم ایران و البته گاها در زمان حال را به شیوهای عالی بیان میکند و از دل خون فرزندان و زنان اسیر در بند توهمات مرد خانواده میگوید. و در انتها کتاب بسیار جذاب و گیرایی میباشد ولی ایکاش باصدای دو نفر موجود میبود این اثر
کتاب حزن انگیزی هست که نویسنده با دیدی موشکافانه و دقیق، به عمق اختلاف در نوع نگاه به زندگی و انتخابهای فردی، در بستر یک خانواده پرداخته و این اختلافات خانوادگی رو تا حدی هم به سطح وقایع اجتماع اطراف شخصیتهای داستان، بسط داده.
نویسنده تا حد مطلوبی پیامدهای زیر سقف یک خانه، در مقابل هم قرار گرفتن رو تا از هم پاشیده شدن شیرزاهی خانواده، با جزییات و ذره ذره به تصویر کشیده.
نویسنده تسلط خوبی به بافت خانوادههای مردسالار و سلطهگر داره و جرقههای اساسی از هم گسیختگی یک خانواده و دلایل گسترده و عمیقتر شدن گسلهای عاطفی درونیش رو در چگونگی برگزار شدن جشن عروسی آیدا و یا در به آتش کشیده شدن اشعار و مدارک تحصیلی آیدین توسط پدرش و برادرش اورهان، بسیار موفق به تصویر کشیده.
بطور کلی درون مایهی این داستان، به سبک زندگی سنتی، نگرش متعصبانه و اثرش بر زندگی افراد تا پیامدهای غیرقابل جبران کنترل فرزندان و جلوگیری از دنبال کردن علایقشون و سلطهگری، خلاصه میشه.
مثالهایی از چنین زندگیهایی در سریالهایی مانند پدرسالار، با رویکرد مثبتتری به نمایش در اومده و احتمالا بسیاری از وقایع این کتاب، مشابه خاطرات کسانی هست که با وجود مخالفت خانواده، به دنبال شعر، موسیقی و... رفتند.
کتاب ارزشمندی از جهت روانشناختی خانوادههای سنتی و کنترلگر به منظور درک پیچیدگیهای درونیش هست. در فضای این داستان، این وقایع، ماهرانه، به شیوهی اثرگذار و برانگیزانندهی عقل و احساس به رشتهی تحریر در اومده. مطالعهی این کتاب از منظر روانشناسی به منظور شناخت طرحواره کلی از شرایط زندگی شخصیتهای داستان، درک فشارهای روحی و روانی که تحمل کردند، مفید هست و شاید بتوونه راه حلهای بومیتری رو برای فرار از تلههای زند
نویسنده تا حد مطلوبی پیامدهای زیر سقف یک خانه، در مقابل هم قرار گرفتن رو تا از هم پاشیده شدن شیرزاهی خانواده، با جزییات و ذره ذره به تصویر کشیده.
نویسنده تسلط خوبی به بافت خانوادههای مردسالار و سلطهگر داره و جرقههای اساسی از هم گسیختگی یک خانواده و دلایل گسترده و عمیقتر شدن گسلهای عاطفی درونیش رو در چگونگی برگزار شدن جشن عروسی آیدا و یا در به آتش کشیده شدن اشعار و مدارک تحصیلی آیدین توسط پدرش و برادرش اورهان، بسیار موفق به تصویر کشیده.
بطور کلی درون مایهی این داستان، به سبک زندگی سنتی، نگرش متعصبانه و اثرش بر زندگی افراد تا پیامدهای غیرقابل جبران کنترل فرزندان و جلوگیری از دنبال کردن علایقشون و سلطهگری، خلاصه میشه.
مثالهایی از چنین زندگیهایی در سریالهایی مانند پدرسالار، با رویکرد مثبتتری به نمایش در اومده و احتمالا بسیاری از وقایع این کتاب، مشابه خاطرات کسانی هست که با وجود مخالفت خانواده، به دنبال شعر، موسیقی و... رفتند.
کتاب ارزشمندی از جهت روانشناختی خانوادههای سنتی و کنترلگر به منظور درک پیچیدگیهای درونیش هست. در فضای این داستان، این وقایع، ماهرانه، به شیوهی اثرگذار و برانگیزانندهی عقل و احساس به رشتهی تحریر در اومده. مطالعهی این کتاب از منظر روانشناسی به منظور شناخت طرحواره کلی از شرایط زندگی شخصیتهای داستان، درک فشارهای روحی و روانی که تحمل کردند، مفید هست و شاید بتوونه راه حلهای بومیتری رو برای فرار از تلههای زند
حقیقتا نظر آنچنان واضحی درباره کتاب ندارم!!! به نظرم کتاب، مدیوم اشتباهی برای درک هرچه تمامتر این داستانه! داستانش از یه جایی بسیار قابل پیشبینیه و از همون ابتدا داستان تا حدی قابل حدس زدنه و در ادامه هم چیز خاصی برای ارائه در زمینه قصهگویی نداره و بیشتر داستان از یه جایی فقط به کامل کردن قوس شخصیتی کاراکترها اختصاص پیدا میکنه. به همین دلیل هم شخصیت پردازی برخی از کاراکترها که محبوب خود نویسنده هم هستند، به طرز اعجاب انگیزی مریض و میشه گفت بینقصه و لحظه لحظه -با اینکه لزوما شاید تجربهی مشابهی با اتفاقات نداشته باشیم- احساس همذات پندری میکنیم. اما بقیه کاراکترها که زیاد محبوب نویسنده نیستند گویا، بیسر و ته وارد قصه میشن و بعد غیب میشن و مورد جفای قلم قرار میگیرن. اما آقای معروفی در زمینه فضاسازی و موتیفنگاری به طرز قابل تحسینی سنجیده عمل میکنن. فرم کلی داستان به گونهای است که گاهی تصور میشه که انگار نویسنده به جای قلم در دست، دوربین بر شانه دارد و در صحنه میرقصد و طنازی میکند! به همین دلیل در ابتدا گفتم که نوشته و کتاب، آنچنان حق داستان را ادا نمیکند و فیلم و تصویر، در دستان یک فیلمساز خلاق، نتیجه بهتری میآفرید. اما این خود، تحسین نویسنده را باز به دنبال دارد؛ چراکه آفرینش صحنه به واسطه نوشتن، کاری به مراتب سختتر است و بسته به ذهن و قوه تخیل مخاطب، تأثیرات مختلفی به همراه دارد.
داستان خیلی طولانی و بعضی جاها که تکرار مکررات از جانب گویندگان مختلف بود خسته کننده مینمود. صدای آقای پاکدل اگرچه دلنشین بود اما به نظرم مناسب این داستان نبود. خیلی از سوالات با توجه به اینکه بارها تکرار شد اما بی جواب ماند. صدای موسیقی فوق العاده زیاد بود هیچ سنخیتی با صدای آقای پاکدل نداشت. گاهی اینقدر صدای موسیقی بلند بود که صدای آقای پاکدل اصلا شنیده نمیشد. با اینکه داستان در مجموع خیلی خوب بود و خوب روایت شده بود ایرادهای جزئی این چنینی هم داشت. شاید مرور دوباره داستان ابهامات را برطرف کند چیزهایی که از اول داستان گفته شد و چون شنونده ذهنیتی در موردش نداشت بی تفاوت از کنارش رد میشد. داستان خوب و آموزندهای بود و در کل به خوبی نشان میداد که جهل و حماقت تا چه حد میتواند انسان و اطرافیان را به نابودی بکشاند. روح استاد قرین آرامش ابدی.
وای و صد وای از این آقای معروفی جان بی نظیر بنظرم اگر دلتون میخواد کتابی بخونید که هر لحظه اش براتون شوکه کننده باشه و هر لحظه نتونید حدس بزنید در عین معمولی بودن زندگی روایت شده، چه اتفاق غیر منتظره ای رخ داده؛ حتما این کتاب بینظیر و تلخ رو بخونید و اگه به شدت احساساتی و تاثیر پذیر هستید توجه کتید که کتاب و پایانش و تمام روندش بی نهایت غمگین کننده و تلخ هست و ممکنه تا مدت ها توی اون فضای سیاه کتاب باقی بمونید اما برای کسایی که دنبال یه نوع روایت و داستان جدید در عین آشنا بودن، هستن؛ حتما این کتاب رو بخونن و البته پدر مادرهایی که فکر میکنن سخت گیری برای بچه ها و ادامه ی مسیر خودشون برای فرزندانشون عاقبت بخیری هست، حتما این کتاب رو بخونن تا متوجه بشن نتیجه ی والدین سمی و زور گو بودن، میشه چه جور فرزندانی
این کتاب بی نهایت غم انگیز راجع به خانوادهای نسبتا مرفه با اشارهای صریح به مذهب، عقاید مندرس، جنگ، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، و نادیده گرفتن احساس و عقیده آدمی است. گویی وارد شهر مردگان میشوی و چه اسم برازنده ای. این قصه به حدی جذاب است که شنونده را ترقیب به سریعتر یافتن پایانش میکند. از نظر نحوه نقل داستان، مثل پازلی است که در ذهن شنونده باید چیده شود. صحنههایی از حال و گذشته که با هم جوری مخلوط شدهاند که تا حدودی آن را هیجان انگیز مینماید طوری که جواب سوالهایمان را در جایی که انتظار نداریم میگیریم. با این وجود دلیل بعضی چیزها برایم مشخص نشد از جمله مرگ سورمه یا خودکشی آیدا. نقدهایی به صدای گوینده و موسیقی متن دارم. ولی در کل داستان زیبایی است.
با سلام و عرض ادب
ممنون از زنده یاد عباس معروفی و آقای پاکدل که باعث ایجاد این اثر صوتی شدند.
داستان از نظر من سراسر غم و تلخی بود. آنچنان تیره و تار بود که روح آدم مکدر میشد. خیلی از لحاظ ادبیاتی قوی و قابل تحسین هست. اما خیلی از جاهاش خلاهایی وجود داشت که تا آخر پر نشد و سوالات بی جواب موند. چرا آیدا خودسوزی کرد؟ چطور سورملینا مرد؟ چرا آیدین نمیدونست یه دختر داره؟ چی شد که بعد از مرگ جابر آیدین یهو شیفته پدرش شد و خودش رو مجبور کرد که به وصیتش گوش کنه و نرفت سراغ علاقه خودش؟ اینها همه سوالاتی هستند که در طی داستان ایجاد شدند و متاسفانه بهشون پرداخته نشد. خوشحالم که این کتاب معروف و سنگین رو خوندم اما فکر نکنم به کسی توصیه کنم بخونه.
ممنون از زنده یاد عباس معروفی و آقای پاکدل که باعث ایجاد این اثر صوتی شدند.
داستان از نظر من سراسر غم و تلخی بود. آنچنان تیره و تار بود که روح آدم مکدر میشد. خیلی از لحاظ ادبیاتی قوی و قابل تحسین هست. اما خیلی از جاهاش خلاهایی وجود داشت که تا آخر پر نشد و سوالات بی جواب موند. چرا آیدا خودسوزی کرد؟ چطور سورملینا مرد؟ چرا آیدین نمیدونست یه دختر داره؟ چی شد که بعد از مرگ جابر آیدین یهو شیفته پدرش شد و خودش رو مجبور کرد که به وصیتش گوش کنه و نرفت سراغ علاقه خودش؟ اینها همه سوالاتی هستند که در طی داستان ایجاد شدند و متاسفانه بهشون پرداخته نشد. خوشحالم که این کتاب معروف و سنگین رو خوندم اما فکر نکنم به کسی توصیه کنم بخونه.
سمفونی مردگان روایتی تلخ از ثمره نادانیهای یک خانواده است. تبعیض بین فرزندان و اختلاف سلیقه و عقیده فاجعه به بار آورده. گوش دادن به این قصه برای همه پدرها و مادرها لازمه. ممکنه روایت داستان با صدای حسین پاکدل در ابتدا کمی کسل کننده باشه خصوصا برای کسانی که سال بلوا از همین نویسنده رو با صدای زیبا و دلنشین خانم رضوی شنیدن ولی مطمئناَ خیلی زود با شیوه روایت آقای پاکدل هم ارتباط برقرار میکنید. پس بشنوید و بیاموزید.
سمفونی مردگان جز معدود کتاب هاییه که بعد از دومین بار خواندن تازه متوجه بسیاری از اتفاقات میشی که بار اول متوجه نشده بودی... کتاب پر از کلیدها و حرف هاییه که در دفعات بعدی متوجه اون میشی... به نظرم اونقدر جذاب بود برام که حتی برای سومین بار بخوام بخونمش...
خلاصه داستان: داستان در مورد یک خانواده بسیار سنتی و مذهبی با فرزند کوچکتری که کاملا با اعتقادات مذهبی و سنتی خانواده در تضاده (بخصوص با پدرش) عنوان میکنه. داستان یک خط سیر مستقیم نداره بلکه زمانهای متفاوت رو در کنار هم میچینه و از دید چند نفر (پدر و برادر و خود آیدین) بیان میکنه که یکی از جذابیت هاش هم همینه
در کل میتوان گفت یک اثر عالی... حتما بخونید
خلاصه داستان: داستان در مورد یک خانواده بسیار سنتی و مذهبی با فرزند کوچکتری که کاملا با اعتقادات مذهبی و سنتی خانواده در تضاده (بخصوص با پدرش) عنوان میکنه. داستان یک خط سیر مستقیم نداره بلکه زمانهای متفاوت رو در کنار هم میچینه و از دید چند نفر (پدر و برادر و خود آیدین) بیان میکنه که یکی از جذابیت هاش هم همینه
در کل میتوان گفت یک اثر عالی... حتما بخونید
این کتاب صوتی رو بعد از شنیدن خبر درگذشت استاد عباس معروفی خریدم. داستان جذاب، تاثیرگذار، عجیب، و بسیار غم انگیزه و به سبک داستانهای ویرجینیا وولف داستان حدود سی سال زندگی شخصیتها رو بدون توالی زمانی روایت میکنه و همین باعث ایجاد حس معماگونه در داستان میشه. داستان عمیقا به بیان معضلات اجتماعی جامعه در ابعاد مختلف مخصوصا شکاف فکری و مذهبی بین نسلها و فجایعی که ایجاد کنه میپردازه. در انتهای کتاب اما بارقهای از امید در قلب خواننده نسبت به آینده ایجاد میشه. ابتدای کتاب ممکنه گیج کننده باشه ولی اگر به خوندن ادامه بدید قطعا براتون جذاب میشه. احرای صوتی داستان هم به نظر من بسیار خوب و تاثیرگذار بود. تشکر از کتابراه
داستان باز داستان ایران بعد از قاجار و جنگ جهانی و آشوب و قطعی آن زمان هست
گویی که همه نویسندگان فقط مجاز هستند در آن زمان چیزی بنویسند.
و باز دو گانگی و بی هویتی مردم ایران که روز رو به عذا و شب رو به دور هفت سین
ولی یک موضوع جالب این بود که تربیت و مردسالاری و سنتی و باورهای غلط همیشگی پدرها که باز ریشه از پدران قبل خود داشتتند اجازه رشد و نمو بچهها را گرفته و پدر و مادر در خانه یارکشی میکنند
و موضوع ارث و میراث و حق به جانب دانستن بچهها
در آخر هم سردرگمی داستان نویس که خود را جای همه میگذاشت و از آن سخن میگفت.
داستان بدی نیست ولی بهتر از اینها میتوانست باشد.
از راوی و کتاب راه تشکر میکنم.
گویی که همه نویسندگان فقط مجاز هستند در آن زمان چیزی بنویسند.
و باز دو گانگی و بی هویتی مردم ایران که روز رو به عذا و شب رو به دور هفت سین
ولی یک موضوع جالب این بود که تربیت و مردسالاری و سنتی و باورهای غلط همیشگی پدرها که باز ریشه از پدران قبل خود داشتتند اجازه رشد و نمو بچهها را گرفته و پدر و مادر در خانه یارکشی میکنند
و موضوع ارث و میراث و حق به جانب دانستن بچهها
در آخر هم سردرگمی داستان نویس که خود را جای همه میگذاشت و از آن سخن میگفت.
داستان بدی نیست ولی بهتر از اینها میتوانست باشد.
از راوی و کتاب راه تشکر میکنم.
از کتاب لذت بردم و برای همیشه در ذهنم میماند.
کتاب از زبان چند راوی حکایت میشد و این پیچیدگی درک مطلب رو بالا میبرد. زمان و مکان مدام عوض میشد و باید شش دانگ حواست جمع باشد تا چیزی از دستت در نرود! پدر سالاری قدیم، اوضاع فلاکت بار مردم بعد از جنگ و سرمای اردبیل رو به زیبایی توصیف کرده بودند. اما سرنوشت سورمه و اینکه چه مرگی داشت و دلیل خودکشی آیدا، بخوبی به آن پرداخته نشده بود، گویا شخصیتهای محبوب نویسنده نبودند! جا داشت که در مورد فرزند سورمه و آیدین بیشترصحبت میشد ولی پایان کتاب خوب تمام شد و اورهان تقاص بدجنسیهای خودش را داد.
فقط صدای موزیک در جریان داستان بسیار آزار دهنده بود
کتاب از زبان چند راوی حکایت میشد و این پیچیدگی درک مطلب رو بالا میبرد. زمان و مکان مدام عوض میشد و باید شش دانگ حواست جمع باشد تا چیزی از دستت در نرود! پدر سالاری قدیم، اوضاع فلاکت بار مردم بعد از جنگ و سرمای اردبیل رو به زیبایی توصیف کرده بودند. اما سرنوشت سورمه و اینکه چه مرگی داشت و دلیل خودکشی آیدا، بخوبی به آن پرداخته نشده بود، گویا شخصیتهای محبوب نویسنده نبودند! جا داشت که در مورد فرزند سورمه و آیدین بیشترصحبت میشد ولی پایان کتاب خوب تمام شد و اورهان تقاص بدجنسیهای خودش را داد.
فقط صدای موزیک در جریان داستان بسیار آزار دهنده بود
داستان جذابی بود ولی شاهکار نبود. رمانهای فارسی بهتر هم داریم. به نظرم رمانهای محمود دولت آبادی خیلی قوی تر است. ولی در کل بد نبود و مثل بقیه خوانندگان توصیه میکنم کسی که در شرایط روحی مناسبی نیست از این داستان سرتاسر مصیبت پرهیز کند که البته به نظرم خیلی شبیه به زندگی برخی خانوادههای ایرانی است و بخشش از جذابیت داستان هم همین است.
داستان مثل پازل روایت میشود و اگرچه حرف ناگفتهای باقی نمیگذارد، ولی حواس شش دانگ میخواهد که تکهها را سر هم کنید.
روایت آقای پاکدل جاهایی خوب بود و جاهایی نه، در نقل قولها بهتر بود.
در کل سمفونی مردگان داستان ماست داستان خود ما و به همین دلیل جذاب است
داستان مثل پازل روایت میشود و اگرچه حرف ناگفتهای باقی نمیگذارد، ولی حواس شش دانگ میخواهد که تکهها را سر هم کنید.
روایت آقای پاکدل جاهایی خوب بود و جاهایی نه، در نقل قولها بهتر بود.
در کل سمفونی مردگان داستان ماست داستان خود ما و به همین دلیل جذاب است
ضمنا در خصوص موسیقی متن، به عقیده بنده، انتخاب بسیار بجا و شایستهای بود که رنگ و بوی خاصی به داستان میبخشید و اثر انرا دو چندان میکرد. این موزیک جذاب و خلسه آور که اثر کم نظیری از استاد زبیگنف پرایزنر بوده و در حقیقت موسیقی متن فیلم " زندگی دوگانه ورونیکا " میباشد. برای بنده یادآوری این فیلم، بیارتباط با این داستان نبود. همچنین به دوستانی که مانند من، از این داستان بسیار لذت برده اند، پیشنهاد میکنم که کلیپ مصاحبه با جناب عباس معروفی و اظهار نظر ایشان در مورد داستان خودشان را از دست ندهند چرا که به درک بهتر اثر کمک میکند.
عالی.... دو کتاب از عباس معروفی خواندم یکی سال بلوا که سبک خاصی از کارهای معروفی را نشان میداد، فضای مکانی وزمانی قهرمانان داستان ادم را به یه دوران خییییلی خاص میبرد الان، دیروز وایرانی دور دور با تخیلات بسیار خاص. اما سمفونی مردگان که دوبار خواندم ودوبار گوش دادم شاید کمتر داستان معاصر در این سبک و سیاق بتواند با ان به رقابت بپردازد... دو داستان معروفی که ایشان را درزمره بهترینهای نویسندگان معاصر قرار داده است.. گویش ونقالی جناب پاکدل زیبایی کار را صد چندان کرده بود.. بسیار سپاسگزارم از کتابراه که چنین کار فاخری را ارائه داده است...
به قول صادق هدایت انگشت در حلقم کردم و تمام خرافاتی را که به نام اعتقادات به خوردم داده بودن را بالا آوردم، چیزی در من زنده شد به نام ” انسانیت “ چه عذابی میکشند آنان که کور کورانه اعتقادی خشک دارند بدون آنکه مفهومش را بدانند و دردناکتر و عذاب آورتر برای کسانی است که بینا وبیدارند ولی باید کنار آن کوران زندگی کنند، این رنج و عذاب در جوامع دینی و مذهبی مخصوصاً جامعه مسلمانان به وضوح دیده میشود، این کتاب برای هر خوانندهای میتواند بخشی از زندگی خودش باشد. وگریه کند نه برای آیدین یا آیدا بلکه برای خودش.
من این کتاب رو سالها پیش خوانده بودم و از اونجایی که دوستش دارم، صوتی اون رو هم گوش دادم. اما جناب آقای پاکدل واقعا من رو نا امید کردند و بد خواندند. تلفظ بیمعنی نام اسماعیل، نداشتن توقفهای لازم، برخی تلفظهای اشتباه گوش دادن رو خسته کننده کرده بود و البته موسیقی کار هم اصلا و ابدا خوب نبود وای کاش از موسیقیهای زیبا و حزن انگیز آذری استفاده میشد و همینطور در میانه یک موومان از اون موسیقی استفاده نمیشد. به هر حال ممنون از دوستان. و به امید اینکه سایر کتابهای فوق العاده رو با صدا و بازی فوق العاده آقای سلطان زاده بشنویم. ممنون کتابراه❤⚘
کتاب خیلی غمگینی بود نویسنده با خلاقیت و مهارت بالایی مرگ افراد رو به تصویر کشیده ولی بعضی از جاهای اصلی کتاب گنگ موند نویسنده به جزییات مرگ افرادی که هیچ ربطی به داستان نداشتند پرداخته بود ولی از مرگ کاراکترهای اصلی مثل سورمه لینا و آیدا چیز خاصی ننوشته بود اول داستان با آمدن دختر آیدین شروع میشه ولی در داستان اصلا اشارهای به وجود بچه قبل مرگ سورمه لینا نمیکنه در واقع بیشتر اتفاقات مربوط به کاراکترهای اصلی کتاب گنگ موند ولی در آخر رمان نویسنده با مهارت خیلی بالایی توانست مرگی در خور اورهان رقم بزنه واقعا دلم خنک شد
از بین تمام کتابهای ایرانی و خارجی لذت بخشترین کتاب از هر لحاظ نوع نگاه نوشتار موضوع یا نشان دادن اندازهی بزرگی و کوچکی انسانها و تاثیر خانواده بر تمام افراد که زندگی همه افراد سرنوشتی یکسان میآفریند.
مثل کتاب صد سال تنهایی که سرنوشت تلخ متاثر از خانواده از نسلی به نسل بعد به اسم سرنوشت ادامه مییابد.
در یک کلام این کتاب بینظیر است و تنها با کتابهای غیر ایرانی شاید قابل مقایسه بشود.
در آخر با اینکه صدای آقای پاکدل باب سلیقهام نیست ولی شنیدن این کتاب با صدای ایشان برایم لذتی ناگفتنی آفرید.
از ایشان سپاس گزارم.
مثل کتاب صد سال تنهایی که سرنوشت تلخ متاثر از خانواده از نسلی به نسل بعد به اسم سرنوشت ادامه مییابد.
در یک کلام این کتاب بینظیر است و تنها با کتابهای غیر ایرانی شاید قابل مقایسه بشود.
در آخر با اینکه صدای آقای پاکدل باب سلیقهام نیست ولی شنیدن این کتاب با صدای ایشان برایم لذتی ناگفتنی آفرید.
از ایشان سپاس گزارم.
شاهکارهایی مانند این کتاب، با صدای مسحور کننده استاد پاکدل، جان آدمی را جلا میدهد، امکان ندارد بعد ازینکه در معرض چنین آثاری قرار بگیرید همان آدمی قبلی بمانید. یک چیزی درون انسان جابجا میشود و انگار به حرکتها درمیاید، تا هفتهها جملات کتاب را با خود تکرار خواهید کرد، و به آن خواهید اندیشید تا بتوانید این تجربه زیبا را به ادراک درآوردید. انگار یکجور آیدین در وجود همه ما سر بر میآورد. و آدمی یاد میگیرد که رنجهای زندگیاش را پذیرا شود و از آنها بیاموزد.
چند ماه قبل از خواندن این کتاب، رمان خشم و هیاهوی ویلیام فالکنر رو گوش داده بودم. نوع نگارش داستان، روال داستان و حتی بعضی از شخصیتهای هر دو داستان شباهت زیادی به هم داشت. ولی مرحوم عباس معروفی در حقیقت ورژن ایرانی این داستان و نوشته و شاهکار دیگری خلق کرده که با حال و هوای داستان فالکنر متفاوت میشه.
تا یک هفته بعد از گوش دادن به این کتاب افسرده بودم. مخصوصاً با خوانش بسیار تاثیر گذار حسین پاکدل.
نابودی درخت یک خانواده با تبر تعصب، طمع و استبداد در این داستان روایت شده.
تا یک هفته بعد از گوش دادن به این کتاب افسرده بودم. مخصوصاً با خوانش بسیار تاثیر گذار حسین پاکدل.
نابودی درخت یک خانواده با تبر تعصب، طمع و استبداد در این داستان روایت شده.
سمفونی مردگان انقدر ارزشمند و ستودنی است که نمیشه در توصیف اون جملهای شایسته پیدا کرد. صدا و لحن بیان آقای پاکدل تکمیل کننده زیبایی این اثر هست. بعلاوه موسیقی متن بینظیر و حس گوینده تو هر لحظه از بطن ماجرا باعث میشه با کتاب همراه شی و فراموش کنی تو الان اونجا نیستی...
ممنون از کتابراه برای این شاهکار بینظیر... دیدگاه من بکلی در رابطه با کتاب صوتی و کتابراه تغییر کرد بطوریکه گوش کردن کتاب در کتابراه تقریبا تبدیل به عادت روزمرهی من شده... بهترین آرزوها برای موفقیت روز افزون شما
ممنون از کتابراه برای این شاهکار بینظیر... دیدگاه من بکلی در رابطه با کتاب صوتی و کتابراه تغییر کرد بطوریکه گوش کردن کتاب در کتابراه تقریبا تبدیل به عادت روزمرهی من شده... بهترین آرزوها برای موفقیت روز افزون شما
کتاب واقعا غم انگیزی بود.
پدرخانواده با ذهن و تفکر کهنه باعث نابودی یک جوان نخبه شد.
برادری که از همه توان خود برای ضربه زدن و خوردن حق برادر خود استفاده کرد.
ایکاش کتاب مثل فیلمای ایرانی تموم نمیشد. پس از مردن اورهان تکلیف آیدین و دخترش روشن میشد.
علت مرگ زن آیدین چی بود؟
یه نکته دیگه از کتاب که منو اذیت کرداین بود که صدای کلاغ بهتر بود به همون ترکی تو کتاب ثبت میشد. که صداش به ترکی میشد گار گار (گار به فارسی میشد برف) تو کتاب صدای کلاغو همش عنوان میکرد برف برف
پدرخانواده با ذهن و تفکر کهنه باعث نابودی یک جوان نخبه شد.
برادری که از همه توان خود برای ضربه زدن و خوردن حق برادر خود استفاده کرد.
ایکاش کتاب مثل فیلمای ایرانی تموم نمیشد. پس از مردن اورهان تکلیف آیدین و دخترش روشن میشد.
علت مرگ زن آیدین چی بود؟
یه نکته دیگه از کتاب که منو اذیت کرداین بود که صدای کلاغ بهتر بود به همون ترکی تو کتاب ثبت میشد. که صداش به ترکی میشد گار گار (گار به فارسی میشد برف) تو کتاب صدای کلاغو همش عنوان میکرد برف برف
بسییار غم بار، حزن انگیز، دلخراش، سایه سرد، خشک و بیروح نفاق، بیمهری سراسر داستان پر است. دلم هر چقدر هم شاد بود مبدل به یک سیاهی ترسناک گردید. چندین بار به خودم گفتم چرا شروع به گوش دادنش کردم. تبسم حتی کمرنگ را هم از روی لبانم برداشت. گرچه در برخی جاهای دانستان حقایق گفته میشد اما در خیلی جاها غلو بود و غیر باور. اگر هم به حقیقت نزدیک بود به یک حقیقت زشت و ناامید و مایوس کننده مجاور بود، اصلا خوشحال نیستم این داستان خوندم. هر ثانیه گوش دادنش غم تاریک و سنگینی روم گذاشت
سمفونی مردگان کتابی عاشقانه همراه با پایانی نامشخص و نویسنده به نام میباشد آقای حسین پاکدل نیز در بیان کتاب بسیار عالی عمل نموده یکی از نقاط قوت این کتاب میباشد روایتی از ایران قدیم نحوه تعامل انسانها با یکدیگر و خباثت و بد طینتی آنها به وضوح در این کتاب به رشته تحریر درآمده است همچنین عشق و سرمستی از آن همراه با حجب و حیا به روشنی به تصویر کشیده شده است به کسانی که دنبال رمانهای زیبا همراه با پایانی غم انگیز میباشند پیشنهاد مینمایم.
این کتاب سراسر افسردگی ست، ریتم معمولی زندگی در این کتاب وجود ندارد. خانوادهای غمزده، ماتم، بی روحیه، استبداد پدری، سنتی، سرتاسر مخالفت و عدم تحمل اعضای یک خانواده با یکدیگر. ظالم و مظلوم به زیبایی هر چه تمام و در عین حال دیکتاتوری پدر خانواده که در خانوادههای سنتی ایرانی و البته خیلی از جاها به قشنگی به قلم کشیده شده است. توصیه میشود افرادی که وضعیت روحی خوبی ندارند این کناب را مطالعه نفرمایند. عالی بود و ممنون از راوی
توصیف شخصیتها، انتخاب شهر اردبیل و سرمای واقعی دهه ٦٠ و ٧٠ اونجا عالی بود. تعویض داستان از نگاه شخصیتهای مختلف بسیار جذاب بود و در قسمتهای آخر باید کمی دقت کنید که ترکیب دیدگاها شما را دچار اشتباه نکند. ولی در کل یک داستان هست و شما میتونید با ترکیب صدای عالی اقای پاکدل و ذهن خلاقتون یک داستان جذاب رو تصویر سازی کنید و لذت ببرید اما قرار نیست چیزی بهتون از نظر علمی یا سواد اضافه بشه (همچین انتظاری هم نداشتیم از یک داستان). ممنون جناب معروفی
کتابی بینظیر، داستان یک زندگی که شما از تک تک افراد با زبان خودشان راوی هستید، بعد از شنیدن داستان و قضاوت، داستان از از زبانی دیگر شما را به شدت به فکر فرو میبرد.... پر از درد و رنجهایی ه شاید همهی مارو به تفکر وادارد، نکند روزی یا حرفی هم مارا اینگونه رنجانده باشد و مسیر زندگیامان را تغیبر داده باشد، یا اینکه نکند ما در گذشته و آینده با کسی چنین کنیم که یک عمر زندگیش را نابود کرده باشیم.... در کل بسیار لذت بردم. شاهکار و بسیار آموزنده زندگی
کتاب قشنگی بود، خیلی راحت میشه با یک به یک شخصیت ها همزاد پنداری کرد، خیلی راحت میتونی درکشون کنی چون یجورایی زندگی های توی کتاب با زندگی بیشترمون شباهت داشتند، جالب بود، فقط نمیدونم چرا کسی زیاد طرف اورهانو نمیگیره، به نظر من اورهان و آیدین هر دو سختی های زیادی کشیدند و شکست های عمیقی داشتند ولی حالا آیدین یجور باهاشون کنار اومد اورهانم ی جور دیگ، نمیشه گفت که اورهان بده چون مثل پدرش شده، من که دلم ب حال هردوشون سوخت
این کتاب یکی از ماندگارترین آثار آقای عباس معروفی است و من از شنیدن آن بسیار لذت بردم. نویسنده با شیوه نوشتاری خود انسان را درگیر نوعی تخیل و دوگانگی در فضای اکنون ذشته و آینده میکند. در این کتاب ما تاثیر رفتار یک پدر با تربیتی استبدادی را در نابودی عشق و ویرانی کل نسل او میخوانیم.
خوانش فوق العاده آقای پاکدل جذابیت اثر را برای شنونده دوچندان کرده است. صدای ایشان تمام حس و حال فضای داستان را به مخاطب نتقال میدهد.
سپاسگزارم کتابراه
خوانش فوق العاده آقای پاکدل جذابیت اثر را برای شنونده دوچندان کرده است. صدای ایشان تمام حس و حال فضای داستان را به مخاطب نتقال میدهد.
سپاسگزارم کتابراه
اثر بسیار ارزشمندی است. تراژدی غمباری از زندگی دهی چهل و پنجاه و..... هر آنچه، ما دیده و ندیده و شنیده ایم. زندگی کابوس گونهای که بر ایران گذشت..... آنچه مذهب، اعتقادات و رسوم کورکورانه و زندگی مردسالارانه دههای قبل بر مردم القا داشته است در این اثر قابل لمس است و نکات ارزشمندی از آنچه بایدها و نبایدها و هنجارها و ناهنجاریهای شناخته شدهی ناصحیح میتواند زندگی انسان را اسیر کند، در اختیار ذهن هوشیار امروزی قرار میدهد.
یکی از بهترین شاهکارهایی که تا الان خوندم! عمیق، تاثیرگذار و درگیرکننده. این کتاب اذیتتون میکنه! چون قراره باهاش راه برید، حرف بزنید، خوابشو ببینید، از خواب بیدار بشید و بهش فکر کنید... فضاسازی، شخصیت پردازی، قصه گویی، دیالوگ، خط داستانی، نتیجه اخلاقی و هر چیزی از یک اثر مکتوب میخواید رو چند برابر بهتون میده. روح عباس جان معروفی در آرامش باشه که چنین میراثی برای ما گذاشت... پیشنهاد نمیکنم بلکه اکیدا توصیه میکنم بشنوید یا بخونیدش!
سمفونی مردگان بی تردید یکی از کتابهای است که تا حد خیلی زیادی میتواند با کتابهای نویسنده بزرگ رقابت کند و در بعضی از اوقات حتی با فضاسازی بی نظیر از آنها پیشی گیرد، داستانی پر از فراز و نشیب که ادم یاد داستان نویسندگان مشهور روسی میاندازه، میتوانید ردپای سبک تولستوی و... رو تو بعضی از مقامات کتاب ببینید، به نظر من شما چه بخواید و چه نخواید با داستان همراه خواهید شد و همزاد پنداری جزو مطالعه این کتاب و از لذت هاش...
محتوای کتاب جالب بود، اولین اثر آقای معروفی بود که خوندم. (شنیدم) پدرسالاریهای قدیم که باعث تخریب رویاهای بچهها میشدن و خشمی که تفاوت رفتاری والدین در بچهها نسبت به هم ایجاد میکرد.... خداروشکر که این مقولهها در خونواده امروزی کمرنگتره و به فرزند بها و ارزش داده میشه.
جملات آیدین درباره جامعه، خیلی با امروز ایران همخوانی داره🙁
خوانش کتاب میتونست بهتر باشه و روانتر و صداهای دلنشینتر. صدای موزیکهای بین خوانش یهو بالا میرفت.
جملات آیدین درباره جامعه، خیلی با امروز ایران همخوانی داره🙁
خوانش کتاب میتونست بهتر باشه و روانتر و صداهای دلنشینتر. صدای موزیکهای بین خوانش یهو بالا میرفت.
کتاب صوتی سمفونی مردگان با خوانش زیبای آقای حسین پاکدل چنان تاثیر عمیقی بر روی روح و روان من گذاشت که تا ماهها پس از اتمام آن هنوز به آن فکر میکردم اینکه یک انسان به دلیل متفاوت بودن عقایدش با دیگران اینچنین مورد ظلم و ستم نزدیکترین افراد خانوادهاش قرار بگیرد که در نهایت چنان بلاهایی بر سرش بیاید، انسان را از بودن در این دنیای پلید پشیمان میکند ولی در نهایت ازین لجنزار باز هم جوانهای میروید که امید را در دلمان روشن میسازد.
در ابتدا باید بگم که کتاب بسیار غم انگیزه. ولی از نظر زیبایی ادبی، توصیفات موجز و تاثیرگذار، تصویرسازیهای دقیق بسیار کتاب را پسندیدم. صداگذاری و خوانش راوی هم بسیار خوب بود. خود داستان فوق العاده آگاهی دهنده و بیدارکننده است خیلی دید دقیقی از تاثیرات نوع تربیت بر بچه ها به دست میده و در کل ورود عمیقی است به روان پیچیده بشر. بنده هرچند موقع شنیدن داستان خیلی مضطرب می شدم ولی کتاب به واقع برام ارزش خوندن داشت
انتظار من از داستان خیلی بالا بود، با توجه به معروف بودن نویسنده و نام کتاب و جوایز دریافتی و کلی تعریف که شنیده بودم، از دیدگاه من، داستان زیاد جالب نیست. داستان یک خانواده با تفکر و آداب و رسوم اشتباه و پدرسالاری که باعث از هم گسیختگی خانواده میشه و آیندهی سیاه و غم انگیز هریک از افراد خانواده. و به سرانجام نرسیدن بعضی اتفاقها و شخصیتها در انتهای داستان از نکات منفی کتاب هست و درکل با سلیقهی من جور نبود.
دوشخصیت کاملا متفاوت داره ایدین پسری هست دلسوز و ساده که دوس داره دنبال ادبیات و شعر بره و زندگیشو اونجور که خودش میخواد بسازه در مقابل اورهان شخصیتی فرصت طلب و پول پرست ونسخهی پدرش و شخصیتی که اکثر مخاطبها از رمان واقعاان را حس میکنند بیرحم بودن بسیار این پسر هست وشکنجههای بیرحمانهای که سر ایدین میاره و واقعا من میگم من تا اینجای زندگیم بیرحم تر از اینها ندیدم وقتی برادرش یوسف رو چطور سربنیست میکنه شدت بیرحمیش نمایش داده میشه ومن روحم ازار میرفت وقتی اینها رو میخوندم و بعد اینکه رمان رو تموم کردم چشامو بستم و گفتمای کاش نمیخوندم