برشی تلللخخخ از زندگی که آدمها با اندیشههای نادرست و غیرواقعی و در پی رد کردن خطوط قرمز در زندگی آن را اینگونه رقم میزنند؛ سمفونی مردگان روایت این برش از زندگی است. داستان خانوادهای که سردمدار آن میتوانست با تصمیمهایی مبتنی بر واقعبینی، مهربانی و احترام آن را به تجسم خوشبختی بدل کند، اما با خرافهگرایی، خودخواهی، غرور و تعصب نابجا و ستم، آن را پاره پاره کرد و بر باد داد.
سکوت و انفعال مادر خانواده (آنگونه که در دهه ۲۰ شاید رایج بوده است)، ناخواسته با پدر در بر باد دادن شیرازه خانواده همیاری میکند. از خواستههای به حق آیدین (به ویژه در غیاب او) دفاع نمیکند، برای آیدا در برابر ستمی که بر او روا داشته میشود دادخواهی فعالانه نمیکند، جلوی ستمهایی که اورهان به تقلید از پدر و با مجوز وی روا میدارد نمیایستد و کینه و نفرتی در دل افراد خانواده نسبت به هم شکل میگیرد که دودمان همه را بر باد میدهد.
سمفونی مردگان را بخوانید، نه فقط یکبار، دستکم دوبار آن را بخوانید و از شیوه نگارش و جایابی مطالب و رفت و برگشتهای معنیدار و زیبا لذت ببرید. حتی میتوان از ابهامهای داستان نیز لذت برد.
صدا و اجرای آقای پاکدل هم عاااالیییی بود.
سکوت و انفعال مادر خانواده (آنگونه که در دهه ۲۰ شاید رایج بوده است)، ناخواسته با پدر در بر باد دادن شیرازه خانواده همیاری میکند. از خواستههای به حق آیدین (به ویژه در غیاب او) دفاع نمیکند، برای آیدا در برابر ستمی که بر او روا داشته میشود دادخواهی فعالانه نمیکند، جلوی ستمهایی که اورهان به تقلید از پدر و با مجوز وی روا میدارد نمیایستد و کینه و نفرتی در دل افراد خانواده نسبت به هم شکل میگیرد که دودمان همه را بر باد میدهد.
سمفونی مردگان را بخوانید، نه فقط یکبار، دستکم دوبار آن را بخوانید و از شیوه نگارش و جایابی مطالب و رفت و برگشتهای معنیدار و زیبا لذت ببرید. حتی میتوان از ابهامهای داستان نیز لذت برد.
صدا و اجرای آقای پاکدل هم عاااالیییی بود.