نظر فاطمه برای کتاب صوتی سمفونی مردگان

سمفونی مردگان
فاطمه
۱۴۰۱/۰۹/۰۱
41
داستان یک تراژدی مطلق و این از ابتدای داستان و نامش بخوبی مشخص است وروایتگر اوج تباهی ورنج مضاعف است زیرا نویسنده میخواهد اینگونه خلق کند وموفق میشود. در تجسم ذهن رنگی بجز سیاه وخاکستری گاهی هم رنگهای دیگر در غالب گلهای یخ زده شکل نمیگیرد زمین یخ زده آسمان ابری سرخ دارد میخواهد برفی مدام ببارد اگرچه سرزمین اشغال است وسهم مردم قحطی غرور جمعی زیر بار سلطه واستعمار لگد مال شده است وافزون بر آن پدر خانواده دچار تعصب کورکورانه است وپدر مادر همان محبت ابراز نشده شان دو گانه است اگرچه اجاق خانه گرم ولی کانون محبت و نوازش سرد سرد است، ولی در فرهنگ ما شادی وغم به هم در است اگر چه در زمان داستان شادی عمق ندارد تولد هست ازدواج هست دورهمی خانوادگی هست تفریح هست ولی نویسنده اینها را مسکوت میگذارد زیرا داستان از لابلای ذهنهای مشوش تعریف میشود شبحی از عشق روایت میشود زیرا عشق اسیر تردید است صدای خندهای نمیآید ونه گریهای که بیان احساس باشد وشورابی در بستری از مرگ توصیف میشود قلب مچاله شده و روزنه امیدی هم باز نمیشود بنا بر این اگرچه داستان میتواند عبرت آموز باشد ولی راهکاری خودمانی وارادهای برای تغییر مشاهده نمیشود پدر مخالف سر سخت تغییر است چون ورای آن را تاریک میبیند وکسی وچیزی نیست که او را از تاریکی برهاند در باره گوینده نظرم ممتنع است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.