نقد، بررسی و نظرات کتاب هشت داستان - جلال آل احمد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Mojgan Hatai
۱۴۰۲/۰۹/۰۳
داستان اناربانو... چه دلهره‌ی شیرینی در این داستان من داشتم در سطر سطرش دلم قنج قنج میشد گویی در آن رخت می‌شویند... لاکن اضطرابش مانند لحظه ایست که می‌خواهی مادر شویی... درد شیرین... اضطراب دوست داشتنی. ‌.. داستانی از مهاجرت.. برای ساختن فردایی بهتر، اما برخی مفهوم زندگی را گم کرده‌اند و حتی در آنسوی دنیا هم پیدایش نمی‌کنند.. آیا پسران اناربانو آن بهایی را که داده بودند به اندازه‌اش امید و عشق و آزادی گرفته بودند... بهای دوری از مادری شیرین بهای غربتی شدن...
داستان دوم یک درام شبه واقعی از مردی که خودش را گم کرده... اگر خودت، خود را نشناسی چگونه باید انتظار داشت نانوا و بقال و... تو را بشناسند
درد گمگشتگی و فنا در خود... در پایان داستان که جسم مرد آرام آرام تجزیه می‌شود گویی فرصتی که برای بازیابی و خودشناسی دوباره را که به او داده شده از دست داده (بخاطر انتخاب هویت یک مرده) و اینگونه به فنا می‌رود. درس استفاده از فرصت‌های زندگی.. (چقدر نظرم اینبار فرق داره با سری قبل که این داستان خواندم)
داستان سوم... حال و هوای داستان دوست دارم. اما واقعیت بگم سبک نوشتن نویسنده من را گیج میکنه و خیلی متوجه‌ی خوب یا بد بودن اتفاقات نمیشم... انگار مال‌ی فرهنگ بیگانه است
داستان زیبای عالیجناب... داستانی از تعصبات اعتقادی خشک و تقلید‌های کورکورانه... خانواده از هم گسیخته، زن و شوهری‌های ظاهری...
دلم بدجوری برای بابای افسانه سوخت.. مردی که در خانه و خانواده‌اش بیگانه است تنهاست...
داستان گدا برایم ترسناک و تعجب آور بود... اعتقاد راسخ یک پیرزن به گدایی... که گدایی ثواب دارد؟!!!! آخر این چگونه تفکری است؟ بیماریست
سید ایمان شاددل
۱۴۰۳/۰۹/۲۱
کتاب هشت داستان، از نظر من دارای داستان‌های با سبک‌های متفاوت بود، که داستان انار بانو که اولین داستان این کتاب بود، به نظر داستان خوبی بود اما به نظر می‌تونست تصمیمات درست تری گرفته بشه تا انار بانو در کشور دیگر گم نشود، مثلا فرزندان انار بانو می‌توانستند، از کشور سوئد به فرانسه بیایند و در فرودگاه فرانسه، منتظر مادرشان باشند، اما با وجود این اشکال در داستان، این نکته در داستان جالب بود که برای رسیدن به هدف، در اولین قدم باید از منطقه‌ی امن خود خارج شد، ولی برای رسیدن به مقصد باید در مرحله‌ی دوم، برنامه مناسبی داشت (حداقل برداشت من از این داستان به این صورت بود. ) مابقی داستان‌ها، مثل داستان آینه، که هویت خود را گم کرده بود، نتیجه‌ی یک عمر ارتباط نداشتن با اجتماع، را در آینه منعکس می‌کنند. داستان «گدا» فکر کردم در انتهای داستان مشخص شود، که چرا آن پیرزن گدایی می‌کند، و آیا به دنبال هدف خاصی از گدایی می‌باشد، یا اینکه می‌خواهد پیامی را به اطرافیانش منتقل کند، ولی از دید من پایان جالبی نداشت. در داستان عالیجناب من این معنی رو برداشت کردم که هر کار متفاوتی، اسمش خلاقیت نیستمابقی داستان‌ها نیز، من زیاد نتونستم معنی شو بفهم، در کل تمام معانی که از این داستان‌ها درک کردم، برداشت خود من از این داستان‌ها بوده، و شاید نویسندگان داستان‌ها منظور دیگه‌ای داشتن.
اعظم آقامحمدی
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
سلام کتاب هشت داستان در مجموع خوب بود مخصوصا در قسمتی از داستان ها که برای گذشته بود یک جور معرفی مردم شناسی و انسان شناختی هم بود مثل داستان حاج بارک الله یا جشن فرخنده که نویسنده وقایع داستان را از نگاه یک نوجوان نوشته است. در داستان اناربانو احساس کردم خود راوی دچار بی هویتی، از خودبیگانگی، اضطراب و پریشانی است. یک داستان و اتفاق مدرن بود. راوی یک دید فوق العاده منفی نسبت به وطن خود دارد به عنوان مثال هر اتفاقی که توسط پرسنل فرودگاه ایران رقم می خورد را به گونه ای بیان می کند که گویی آن ها دشمن اول و آخرش هستند اما وقایع فرودگاه پاریس را مدرن و متجدد و عالی به تصویر می کشد. در خصوص کتاب آینه هدف از نوشتن متن را نفهمیدم که چه بود لذت نبردم. جشن داستان یک نوشته عالی بود اما هم آخر داستان را نفهمیدم وهم این همه برخوردهای پر از ناسزا و فحش در یک خانواده آن هم روحانی چه معنی داشت. مکالمه عادی اعضای خانواده همه با فحش شروع می شد. در داستان عالی جناب در مورد یک مسلک می خواست صحبت کند ولی نفهمیدم کدام مسلک. از نظر من ناقص بود. داستان گدا خیلی حرفها برای گفتن در خصوص احترام به والدین به خصوص برای نسل جدید دارد. چه می شود که با ۸ فرزند مادر خانواده تنها رها می شود تا مجبور شود به گدایی بیفتد. داستان تامل برانگیز و برگرفته از واقعیت بود. دو داستان آخر رازیاد نپسندیدم مخصوصا محتوای چند روایت معتبر درباره برزخ. راوی در برزخ انتخاب همسر آن هم با عشق بود اما واقعا مگر دل آدم دروازه است که هر جنس مخالفی را ببیند تمنا کند و اسم آن را عشق بگذارد؟ همه ۸ داستان پر بود از غلط املایی انگار تایپ کننده محترم، فقط می نویسد بدون اینکه یکبار برگردد و ویراش کند. با تشکر
Ahmad
۱۴۰۲/۰۵/۱۴
با سلام
این کتاب چون از چند نویسنده مختلف است برای دارای سطح یکسانی نیست بعضی قصه‌ها بسیار زیبا و بعضی‌ها بسیار ضعیف هستند..
داستان اول داستان انار بانو داستان یک پیرزن است که بعد از فوت همسرش بچه‌ها را با کارگری بزرگ می‌کند و با خودش همیشه فکر می‌کنید که بچه هایش عصای پیری می‌شوند ولی اول یکی از بچه هایش به خارج از کشور می‌رود و بعد دومی را هم بردارش با خودش می‌برد و سالها پیرزن تنها با خیال بچه هایش زندگی می‌کنند تا اینکه یکی از. بچه هایش نامه می‌دهد که به پیش. او برود او که سواد ندارد نامه‌ها را به معلم روستا می‌دهد تا برایش بخواند و بعد از درس و جوی فراوان متوجه می‌شود که آن‌ها خیلی از او دور هستند و هر جا که می‌رود کیانی به او کمک می‌کنند تا راهش را گم نکند و در راه می‌خواهد از ایران خارج شود با خانمی همراه می‌شود که به او کمک می‌کند ولی مقصد آن‌ها با هم دقیقا یکی نیست و در کشور فکر کنم فرانسه بود که‌ام خانم مجبور می‌شود راه خودش را برود و او باید به سوئد برود و در این جا پیرزن روی زمین می‌نشیند و از جایش تکان نمی‌خورد که آن خانم دوباره دلش به رحم می‌آید و پیش او می‌رود تا به او کمک کند که پاسپورت پیرزن در دست او می‌ماند و از هم جدا می‌شوند که متاسفانه نویسنده که تا قبل از این به ریزترین جزییات پرداخته بود ناگهان داستان را در تعلیق و بی خبری تمام می‌کند که خواننده را مثل یک طفل یتیم در طوفان رها می‌کند. داستان دوم یک پیرمردی است که شناسنامه‌اش را گم کرده است که داستان بسیار ضعیفی است.
داستان سوم درباره کشف حجاب در زمان رضاخان است که از خانواده‌های معروف وکارمندان ادارات خواسته می‌شود که با همسرانشان بدون حجاب در مجالس رسمی شرکت کنند که مشکلاتی در این بین به وجود می‌اید
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۱/۰۲/۱۴
این مجموعه داستان از بزرگان کار را برای نوشتن نظر و نقد سخت میکند و محدودیت نوشتن برای همه داستانها دارم. الان با داستان گلی ترقی شروع میکنم..
مادرانه‌ای غم‌انگیز بود که امشب برای بار دوم خواندمش و دلم برای مهربانی‌های اناربانو پر کشید. اگر داستان فرامتنی دارد و در پسِ آن مضامین دیگری است نمی‌دانم، اما متن داستان و پایان آن خیلی به دلم نشست. قلم گیرایی داشت و دلم را با خودش همراه کرد؛ آن‌قدر که انگار اناربانو "انار محبت" را به دست خودم داده و رفته است... این داستانی کوتاه از مجموعه "جایی دیگر" است. امیدوارم روزی آثار دیگر خانم "گلی ترقی" را هم اینجا بخوانم و این تنها کتابش در کتابراه نباشد.
Ali Fattahi
۱۳۹۹/۰۵/۱۵
گدا، بعضی از گداها طلب مادیات می‌کنند، اما گداهایی هم وجود دارند که برای اندکی محبت، عشق، اندکی نگاه دست طلب دراز میکنند. ما انسان‌ها همه بی چیز و فقیریم، نه از نظر سیم و زر، نه زیرا وقتی می‌خوابیم صدای مچاله شدن اسکناسهای کاغذی را درون بالشتمان می‌شنویم و از برای وجود آن است که خوابمان میبرد. اما، لباس ذهنمان پاره است و کاسه اندیشه مان سوراخ. ما نمی‌توانیم تعویضشان کنیم، اما می‌توانیم با نخ تفکر و اندیشه و آموختن، تاروپود‌های محکم و نا گسستنی برایش وصله و پینه کنیم...
مهناز قاسمی نژاد
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
هشت کتاب از هشت نویسنده، من داستان اناربانو و داستان آخر را دوست داشتم. داستان جشن فرخنده و زنی که به خاطر ثواب گدایی میکرد، چیزی دستگیرم نشد. هرچند که داستان کوتاه بود اما نتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم. در کل ۸ تا داستان کوتاه از ۸ نویسنده خوب، ارزش یک بار خوندن را داره. زندگی کردن با قهرمان هر داستان، برای ساعتی هم شده آدم را از دست روزمرگی های زندگی نجات میده. گاهی با یه داستان قلبت پر از رنگ و حس میشه. گاهی هم با برخی داستان ها گیج و منگ میمونی که واقعا هستند آدمهایی چنین و چنان؟
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۰
داستان‌هایی که شخصیتهای آشنایی دارند، یعنی مشابه آن‌ها را در اطرافیان یا کوچه و خیابان میبینیم، بسیار باورپذیرترند. زیرا احساس همذات پنداری که خواننده با شخصیتها پیدا میکند اورا در داستان غرق میکنند و انگار دارد همان زندگی یا ماجرا را تجربه میکند. همچنین اتفاقات روزمره و لوکیشنهای معمولی نیز همین تاثیر را دارند. از دیدگاه من، تقریبا همه داستانهای کتاب، این ویژگیها را دارند. ضمنا به عزیزانی که به تازگی داستان نویسی را آغاز کرده اند، مطالعه این کتاب توصیه میشود.
بانوی ستاره چین
۱۳۹۸/۰۳/۰۱
سلام
نوع نگارش داستان‌ها و تنوع موضوعاتشون خوب بود
ولی چندتاشون بی‌سر و ته بود و این موضوع به شدت توی ذوق میزنه و گویی وقتمون رو تلف کردیم
انار بانو خیلی عالی بود
مردی در آینه (اگر اشتباه نوشتم ببخشید) که شناسنامشو گم کرده بود خیلی وقت تلف کن بود
گدا هم قشنگ بود ولی پایانش معمولی بود
جشن فرخنده خیلی عالی بود
در کل بخونیدش چون ب حال و هوای قدیم می‌بره خوبه
من توصیه میکنم بخونید
با تشکر
ppppp ppppp
۱۳۹۶/۰۸/۲۸
داستان انار بانو، داستانی زیبا از گلی ترقی، فرودگاهی که تقریبا تمام داستان آن جا اتفاق می‌افتد، تقابل دو نگاه، مدرن و قدیم،، سادگی و پیچیدگی، این آن قسمت جذاب داستان است،، بقیه به نظرم میشد حذف هم شوند،،، گیر دادن به تبر، اقای طوطی،، و... انتقاداتی از این دست که انگار یک عادت غلط فرهنگی است که حتی نخبگانمان نیز به آن خو کرده اند، نه در فضاسازی داستان موثر بوده و نه ریتم داستان را تندتر میکند،
نسیم رفیعی
۱۳۹۴/۰۶/۲۸
کتاب عالی بود، چون مجموعه‌ای از بهترین نویسنده‌های ایران رو در خود داشت. فقط نظرات دوستان خیلی عجیبه. من حسم اینه که دوستان تا به حال داستان کوتاه نخوندن و حالا با یک اپلیکیشن مجانی، مجالی دست داده که نگاهی به چند داستان بیاندازند. شاید بشه گفت که داستان کوتاه یک ورق از یک زندگیه. قرار نیست آغاز و پایانی داشته باشه. هدفش انتقال یک فکر یا حسه.
Shaghayegh Sohrabi
۱۳۹۸/۱۱/۱۴
قلم تمام نویسندگان شیوا بود اما بیشتر داستانها تلخ بود. فقط داستان خانم گلی ترقی (انار خانم) و محمود دولت آبادی دوست داشتم، بخصوص داستان خانم گلی ترقی. البته من هیچ وقت با داستانهی کوتاه ارتباط برقرار نکرده‌ام و برام دوست داشتنی نبوده. داستان آخر (دو ماهی) هم نخوندم. در جمع انتهای کتاب غمگین بودم.
sepideh ansarinia
۱۳۹۷/۰۴/۲۱
داستان انار بانو و بیخیالی اون خانومه رو مخم بود: (
داستان آینه برام گنگ بود: |
داستان ماهی و جفتش منو به خنده وا داشت D: اونجا که پسربچه گفت نه عکس ماهیه که تو شیشه است یه حس ضایع شدن خاصی توش نهفته بود =) ) )
و اما داستان آخر و چند خط آخرش: ) ) ) عجب!
ایمان مومنی
۱۴۰۰/۱۱/۱۴
کتاب داستان‌ها‌ی خوبی داره، به جز داستان مصطفی مستور که باورناپذیر و غیر واقعی بود. نثرش کمی ناپخته بود و البته از نظر جایگاه نویسندگی هم از باقی اسم‌ها کتاب پائین تره. از باقی بزرگان بهترین هاشون انتخاب شده به جز مدرس صادقی که میشد داستان دیگری از ایشون برای این مجموعه انتخاب کرد.
پریا مقدم
۱۳۹۴/۰۶/۳۰
کتاب ارزش یکبار خواندن را داشت البته برخی داستان‌ها مانند انارک وپسرهایش، جشن فرخنده، گدا وماهی وجفتش را میتوان بارها خواند و از آن لذت برد. داستان‌ها انسجام خوبی دارند و افت وخیزهایی که در داستان‌ها وبه خصوص نوشته گلی ترقی وجود دارد خواننده را به خواندن ادامه داستان ترغیب می‌کند.
گیتا وهاب زادگان
۱۳۹۷/۰۷/۰۷
داستان‌های کوتاه لذت بخش است انار بانو یا ننه اناری این جملش یادش نمی‌ره دفعه بعدی وجود نداره مبادای من همین امروز و فرداست واقعا و امشب که این داستان رو خوندم دقیقا ۲۹ سپتامبره ننه اناری گمشده چقدر این داستان به واقعیت نزدیک بود فکر می‌کنم خودم گمشدم 😭😭😭
حمیدرضا قاری
۱۳۹۴/۰۶/۳۰
داستان‌ها یک دست نبودند ولی از آثار گلی ترقی و به ویژه غلامحسین ساعدی لذت بردم.... همچنین از داستان حاج بارک اله لذتی نبردم ولی نویسنده استادانه یک فضای عهد قجری را توصیف کرده بود..... داستان جشن فرخنده مانند بقیه داستانهای نویسنده روشنفکرنما تهوع آور و توهین آمیز بود
محمودی
۱۴۰۳/۰۲/۱۹
باید گفت نثر داستان از چند سال پیش تابحال کمی فرق کرده مثل داستان حاج بارک الله که بعضی جاها نامفهوم بود و جشن فرخنده هم چنین بود، در کل بد نبود. آن زمان لغات عربی سخت بود، بعد بهتر شد و حالا لغات زشت خارجی که هم در گفتار و هم نوشتاری از زیبایی زبانمان کاسته است.
منصور مهرانفر
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
این کتاب با هشت داستانی که دارد دقیقا میتوان گفت هشت فیلمنامه کوتاه است که هر کدام یک داستان مجزا دارند که خواننده خود را عضوی از قصه میپندارد و با مطالعه ان لذت برده و مشتاق فهمیدن پایان داستان میشود. هر شب یکی از داستانها را بخوانید و لذت ببرید...
معصومه اکرمی
۱۴۰۱/۱۰/۲۴
توصیه میکنم بخونن هر داستان متنهای مخصوص به خودش رو داره که شاید تا به حال اصلأ بهش فکر نکردیم چون اینا واقعیت‌های زندگی بودن با خوندن قسمت گدا دلم شکست واز روز ناتوانی واقعاً ترسیدم ما همین بلای داستان رو سر پدر و مادرا میاریم وای به حال خودمون
null null
۱۳۹۶/۰۴/۱۹
خوب بود. داستان اناربانو جالب بود اما داستان حاج بارک الله معرکه بود. نثرش، محتواش وشخصیت پردازی عالی بود. دوست داشتم1روز اونجا میبودم و حال و هواشونو درک میکردم. چقدر تفاوت بین زنهای دیروزی و امروزی. دست مریزاد به خانم بهرامی
مستانه موسوی
۱۳۹۸/۰۸/۲۲
برای معرفی این چند داستان خیلی ممنون و سپاسگذارم. داستان گدا منو با داستان اگزیستانسیالیسمی اشنا کرد. از داستان ماهی و جفتش خیلی خوشم اومد، و حسی از داستان انار بانو و پسرهایش بامن همیشه میمونه. داستان مستور برای من طنز بود
فرزان فیاض زاده
۱۳۹۵/۰۲/۲۵
لحن شخصیتای داستان به طرز ناساعدی واری مونوتون و شبیه به هم هستش. ریتمم که بی‌ریتم. دوستان ویرایش این مقال. داداشی ها.. زدین؟ ؟ ساعدی حواسش جمع هستشا. روراست اگه یه حالی به کل اثر دادین بگین فقط روشن شیم
فرزان فیاض زاده
۱۳۹۵/۰۲/۲۵
با گدا به خاطر ساعدی بزرگ کناب و شروع کردم. اولین بارم هست این داستانشودارم میخونم. میگمآره ه ه ه؟؟؟ دست زدین به اصل اثر؟ ؟ خودمونی و داداشی طور برگزارش کنیم. خدایی دیالوگا رو تغییری همچین خلاقانه نمودین؟
تابان احمدی
۱۳۹۴/۰۶/۰۴
سلام، ممنون کتاب نسبتا خوبی بود، اینکه آخرداستان معلوم نبود سبک تازه و جالبی بودو البته به نظر من اگه بخواهیم میتونیم برداشت‌های زیادی از هر یک از داستان‌ها داشته باشیم، و همچنین باعث میشه ذهن انسان به نقات خیلی دورتر پرواز کنه
شایان شکوری
۱۴۰۳/۰۱/۰۷
کتاب جالب و مفیدی است از این نظر که شناخت مختصری از نویسنده‌های مختلف پیدا کردم ولی غلط املایی و تایپی زیاد دارد و از آن جا که بعضی از داستان‌ها ادبی است و اصطلاحات قدیمی زیادی دارند در فهم جملات و درک داستان دچار مشکل شدم
ساحل ایرانی
۱۴۰۲/۰۹/۱۲
سلام. فقط داستان اولش که انار بانو بود شیرین بود هر چند آخرش معلوم نبود چیشد!
بنظرم داستان‌ها هیچکدوم سر و ته ندارن و ارزش خوندن ندارن.
نه آموزنده اس نه هیچی فقط وقتت تلف میشه.
دو سه تا که خوندم بی سروته بودن ادامه ندادم.
مانا
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
مگر میشود داستانهایی که بزرگان ادبیات ایران نوشته‌اند نقد کرد کتاب بسیار جالبی بود کاش کتاب صوتی بود با یک راوی خوش بیان قصه اول خیلی خیلی عالی و دردناک بود و همه قصه را میشه چندین بار خواند و لذت برد. ممنون
نازنین کریمی
۱۴۰۱/۰۵/۰۸
ممنون از گرداورنده عزیز اما به دلم ننشست چراکه پایانشان باز بود مثلا خانوم اناری سرنوشتش چی شد یا مردی ک شناسنامش نبود یهود دید دندوناش میریزه یعنی چی. من سه تا داستان اول رو خوندم دیگ رغبتی ب خوندن بقیه نداشتم
رویا
۱۴۰۲/۰۶/۳۰
داستان هاش بدک نیست البته این رو منی میگم که به قصه‌های زندگی روزمره و عادی دیگران علاقه ندارم و علاقه مند به رمان‌های تخیلی و ماجراجویانه هستم... به هر حال کتاب خوبیه ولی تصویر جلدش اصلا جالب نیست.
محبوبه مرادی
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
کتابی که مجموعه داستان از نویسنده‌های مختلف با سبو‌های مختلف باشه
قطعا برای همه، همش جذاب نیست
بستگی داره به چه دیدی خوندید
میتونه لذت بخش باشه
میتونه برای آشنایی با سبک نویسنده‌های مختلف خوب باشه
Seyed Amir Asad Fatemi
۱۳۹۹/۱۱/۱۲
همه داستان‌ها پایان بازی داشتند و خواننده را ترغیب به خیال پردازی در مورد ادامه داستان می‌کند.
انار بانو از همه جالبتر بود. دقیقا جایی که انتظار نداری تو خلسه فرو می‌برد خواننده رو.
عظیم دوجی
۱۴۰۲/۱۰/۰۴
عالی بود مطالعه، یگانه راهی است برای آشنایی و گفتگو با بزرگان روزگار که قرن‌ها پیش در دنیا به سر برده و اکنون در زیر خاک منزل دارند.
دکارت، ریاضی دان و فیلسوف فرانسوی
❤M❤
۱۴۰۱/۰۹/۲۶
داستانی که در این مجموعه نظر منو جلب کرد جوری که تا چند هفته در فکرم مانده بود داستان انار بانو و پسرهاش بودن خیلی جالب و دوست داشتنی بود ممنون از نویسنده محترم این قصه
مجتبی سلطانی
۱۴۰۱/۰۳/۱۷
مجموعه چند داستان از نویسندگان نامی، که اسم نویسنده‌ها آدم رو ترغیب به خوندن کتاب میکنه. البته به نظرم یکی دو تا از داستانها پایان خوبی نداشت و شاید پایان باز بود.
Elham Ekhtiari
۱۴۰۰/۰۹/۱۲
هشت داستان عالی از نویسندگان عالی. هنوز کنار انار بانو در فرودگاه مانده ام.........
هر یک از داستان‌ها شما را در دنیای خودش میبرد. خواندن این مجموعه را حتما توصیه میکنم.
مریم حجازی
۱۳۹۹/۰۹/۰۳
عالی بود. استاد جلال آل احمد همیشه در نوشته هاش انگار زیبا‌ترین عناصر را کنار هم میچینه و یه تصویر زیبا میسازه تو ذهن خواننده.
گاهی اوقات بوی فضا هم آدم درک میکنه.
Mehrdad ghaffari nik
۱۳۹۵/۱۲/۱۶
داستان‌های خوبی در کنار هم چیده شده بودند من راضی هستم. فقط به خاطر ویرایش و چند غلط چاپی دو ستاره کم میکنم امید وارم در آیند کتابهای بهتر و بیشتری از شما بخوانم.
علی سلیمانی
۱۳۹۴/۱۲/۰۹
دو تا داستانش مونده تا اینجا که خوب بوده، نه عالی بوده انشالله که اون دوتا داستان هم خوب باشه. ممنون از همه کسایی که زحمت کشیدن و این کتاب در اختیار علاقهمندا قرار دادن
ارمان مفاخری
۱۳۹۴/۰۸/۰۲
من در حدی نیستم که بخواهم در مورد اساتید مسلم نظر بدم ولی همینکه تونستم بعد از 4سال دوباره خوندن رو شروع کنم اونم با هشت داستان یه حس نوستالژیک بهم دست داد مرسی
niloufar mohamadi
۱۳۹۴/۰۶/۲۹
فقط داستان انار بانو و پسرهاش برام جذاب بود بقیه‌اش واسه من قابل درک نبود نتونستم با نویسنده و طرز فکرش و این که چیو نی خواد به مخاطبش بگه رو بفهمم بازم ممنون از زحماتتون
رویا قیصر
۱۳۹۴/۰۶/۰۲
ظاهرا کتاب‌های ما هم مثل فیلم‌های ما باز تمام میشه. لطفا بیشتر برای اثر زمان و خلاقیت به خرج بدهید. اگرچه نوشته و هنر شما قابل ستایش هست اما خواننده رو سردرگم نگه میداره
زینب z@a
۱۳۹۴/۰۶/۰۲
:-\
o_O
:-\
o_O
:-\
o_O
:-\
این دیگه چه کتابی بود!!! از هشتا داستان یکیش هم یه پایان درست و حسابی نداشت! فقط من تونستم چندتا فحش جدید یاد بگیرم:-\
والا:-|
نیره السادات سجادی
۱۴۰۳/۰۷/۲۵
داستان اول رو که مطالعه کردم خوب نبود از قلم جلال آل احمد انتظار بیشتری میرفت! و داستان بی سر و ته بود کلا.
بقیه داستان‌ها رو هنوز فرصت مطالعه‌اش رو پیدا نکردم
Yaghmur
۱۴۰۲/۰۶/۱۴
هر داستان ادبیات و زبان خاص خودش رو داشت با بعضی از داستانها نتونستم ارتباط برقرار کنم، اما شاید بشه با مطالعه این کتاب با قلم نویسندگان اون آشنا شد.
عاطفه دائی زاده
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
هشت داستان از هشت نویسنده مختلف
بنظر من داستان گلی ترقی، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و ابراهیم گلستان بهتر از بقیه بودن دوست داشتم و پیشنهاد میدم بخونید
مهتاب
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
داستان اولش رو بیشتر دوست داشتم. اناربانو؛ ساده واقعی و دلهره اور اما پایان بازش که اناربانو توغربت چکار کرد و چه سرنوشتی پیدا کرد آزارم داد
امین نور
۱۴۰۱/۰۲/۰۵
محمود دولت آبادی به خاطر نزدیک بودن تجربه زیسته‌اش به رنج مردم و به ویژه روستاییان به چنین موفقیتی در نویسندگی رسیده است. بسیار کتاب خوبی بود
پریسا سرهنگی
۱۳۹۸/۱۲/۱۳
انار بانو واقعا بی‌نظیر بود. از اون تکونهایی بهم داد که مدتها بود آخر داستان اینجوری شوکه نکرده بود. عالی عالی. بقیه رو هنوز نخوندم. مرسی خانم ترقی
سعید حسینی
۱۳۹۶/۰۸/۱۲
از بین این هشت داستان «چند روایت معتبر از برزخ» به نظرم حرف بیشتری برای گفتن داشت. شرح حال عشق‌های امروزی از نگاه یک مرد.
1 2 3 4 5 6 >>