نظر هاشمی برای کتاب هشت داستان

هشت داستان
هاشمی
۱۴۰۳/۱۰/۲۱
01
کتابی با داستانهایی از نویسندگان نامدار معاصر با پایان باز. تمامی داستان ها نثری روان داشتند و همچنین حاوی جملاتی بودند که شاید بتوان در مورد هر جمله روزها فکر کرد. متن ها پرمفهوم و عمیق هستند، پشت هر مفهوم ساده ای، مفهومی متفاوت و عمیق نهفته است. این کتاب را باید به دقت و به آرامی خواند و شاید بهتر باشد چند بار آن را خواند. داستان انار بانو فوق العاده هست، تصویری بسیار واقعی از تقابل مهربانی و بی تفاوتی و حتی نامهربانی، مسئولیت پذیری و بی مسئولیتی، تفاوت تفکر و تصمیم گیری بین نسلها را ترسیم کرده است. این داستان توانسته است غم و شادی، امید و ناامیدی را به زیبایی در خود جای بدهد. فقط نتوانستم بفهمم که هدف از توصیف شخصیت پسر بزرگ انار خانم چه بوده است. آیا شخصیتی ضد اجتماعی داشته است؟ آیا هدفش در زندگی آسیب رساندن به دیگران بوده و اگر بوده چرا؟ داستان آینه: وقتی کسی خودش را فراموش کند چه توقعی از دیگران میشود داشت؟ جشن فرخنده هم داستان آدم های تزویرکاری که برای رسیدن به خواسته ها و امیالشان بالاخره راهی و تبصره ای پیدا میکنند. عالیجناب هم داستان پیروی کورکورانه از جریانات فکری موهوم است. شخصیت عالیجناب و میزان اعتقاد مریدانش به او چقدر شبیه به رهبر کره شمالی و مردم آن کشور است. آن جایی که دایی می گفت این شکم بزرگ نمی تواند فقط با خوردن سویا ایجاد شود و در مهمانی بعدی کسی او را دعوت نکرد چون شنیدن حقیقت ناخوشایند است و بیشتر اوقات مردم ترجیح می دهند که در نادانی بمانند. داستان گدا حول محور زندگی زنی بود که گذراندن امورات زندگیش وابسته به فرزندانش بود. فقط من نفهمیدم که منظور از بیان جمله گدایی کردن ثواب دارد چیست؟ ماهی و جفتش: تفسیر برحسب منظر ناظر متفاوت است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.