معرفی و دانلود کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند
برای دانلود قانونی کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند
مراقب باشید! اگر در مهمانی خانوادگی کانینگهام به شوخیهای شوهرعمهتان نخندید، ممکن است به لیست طویل قربانیان این خانواده بپیوندید! بنجامین استیونسن در کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند که برندهی جایزهی کتاب جنایی سال مجلهی ساندی تایمز شده است، داستان خانوادهای را تعریف میکند که همگی از یک مشکل موروثی رنج میبرند و آن، ناتوانی در برابر میل به کشتن آدمهاست! این رمان جنایی که طنز و معما و وحشت را در هم آمیخته، اثری در ژانر فراداستان است و بارها در طی روایت خود، دیوار چهارم را میشکند...
دربارهی کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند
دعوا و درگیری در هر خانوادهای پیدا میشود! شاید از بابت اینکه خواهرتان جواب سلامتان را سرد داده از او برنجید، یا در سناریوهای بدتر با برادرتان که سهمالارثتان را بالا کشیده قطع رابطه کنید. شاید هم مانند خانوادهی کانینگهام، درگیر دعوا و عاق والدین شوید، چرا که برادرتان را که چند سال قبل قتلی مرتکب شده را به پلیس لو دادهاید. مسئله این نیست که شما با لو دادن برادرتان به خانواده خیانت کردهاید، موضوع این است که در خانوادهای مثل خانوادهی کانینگهام، کشتن یک نفر آنقدرها هم شنیع و وحشتناک نیست که به خاطرش برادرتان را روانهی زندان کنید. بههرحال، اینجا همه در طول زندگیشان، حداقل یکی دو نفری را روانهی آن دنیا کردهاند...

بنجامین استیونسن (Benjamin Stevenson) در کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند (Everyone in My Family Has Killed Someone) داستان خانوادهی آشفتهی کانینگهام را روایت میکند؛ خانوادهای که مثل همهی خانوادهها، با چند مشکل «کوچک» دستوپنجه نرم میکند که از قضا همگی به قتل و کشتن آدمها مربوطاند. اینکه چه کسی، چه کسی را کشته بحثی طولانی است که حقیقتاً در این مقال نمیگنجد، اما برای شروع، میتوانیم سری به یکی از قتلهای اخیر خانواده بزنیم که به نقطهی آغازین داستان تبدیل میشود.
کتابی برای عاشقان طنز سیاه و داستانهای جنایی متفاوت
روایت کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند از یک صبح نهچندان دلانگیز آغاز میشود؛ خورشید هنوز بالا نیامده و در گرگومیش سحر، مردی منتظر و درمانده و نیمهبیدار روی کاناپه نشسته است. او ارنست است که بعد از تماس تلفنی برادر بزرگترش مایکل، اینطور در خواب و بیداری رو کاناپه چمباتمه زده تا برادرش بیاید و توضیح بدهد باز چه خرابکاریای کرده که به خاطرش به او «بیدارباش» داده است. بعد از افتادن نور چراغ ماشین مایکل از پنجره، روی پلکهای بستهی ارنست، او متوجه میشود که برادر خرابکارش سر رسیده؛ اما فرورفتگیهای جلو و عقب ماشین و رد خونی که روی چراغ جلو مانده، خبر از یک خرابکاری اساسی میدهد...
همانطور که از خانوادهی کانینگهام انتظار میرود، مایکل یک نفر را با ماشین زیرگرفته. حالا هم ارنست بینوا را از خواب بیدار کرده تا با هم برای جنازه، که روی صندلی عقب ماشین افتاده، فکری کنند. مایکل ادعا میکند که حالت طبیعی نداشته و او را زیر گرفته، اما بعد میگوید کسی پیش از تصادف به مرد شلیک کرده، و حالا هم تلاشش برای احیای قلبی مرد که به نظر هنوز اندک جانی در تنش باقی مانده، شبیه به تلاش برای خفه کردن او به نظر میرسد! همهی این اظهارات ضدونقیض در نهایت ارنست را وادار میکند تا جرم برادرش را گزارش بدهد و بعد، قصه از سه سال بعد که مایکل به تازگی از زندان آزاد شده، ادامه پیدا میکند...
بنجامین استیونسن در رمان صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند این داستان جنایی طنز را از جایی پی میگیرد که تمام خانوادهی کانینگهام به زور عمه کاترین در یک استراحتگاه زمستانی دور هم جمع شدهاند تا آزاد شدن مایکل از زندان را جشن بگیرند. وضعیت خیلی هم مطبوع و مطلوب نیست؛ چرا که مادر خانواده هنوز نسبت به ارنست که مایکل را به پلیس معرفی کرده خشم دارد. همه در این خانواده باور دارند که ارنست ید طولایی در خراب کردن چیزهای مختلف دارد؛ چه این خرابکاری لو دادن برادر به پلیس باشد، چه دیر رسیدن به ناهار خانوادگی که عمه کارترین از مدتهای قبل جزئیاتش را در قالب یک فایل اکسل برای مهمانان ایمیل کرده!
از جشن خانوادگی تا قتلهای زنجیرهای؛ داستانی پرتعلیق و غیرمنتظره
با رسیدن مایکل، این جشن بالاخره آغاز میشود. اما مشکل اینجاست که تنها چند متر دورتر از کلبههای زمستانی استراحتگاهشان، یک جنازه روی برفها افتاده است. پلیس از راه میرسد و مشخص میشود که مقتول که هویتی نامشخص دارد، به وسیلهی یک کمربند و مقداری خاکستر خفه شده؛ قتلی که امضای کار قاتل سریالی موسوم به «زبان سیاه» است. افسر پلیس داریوس کرافورد که در محل جرم حاضر است مایکل را به ظن قاتل بودن دستگیر میکند، چرا که به گفتهی او مایکل یک روز زودتر از زندان آزاد شده و در مورد زمان آزادیاش دروغ گفته است. حالا مایکل به صورت موقت در اتاق خشکشویی زندانی شده تا بعد او را به ادارهی پلیس منتقل کنند...

مایکل به دردسر افتاده؛ هنوز کاملاً از زندان آزاد نشده که قتل دیگری را به پای او نوشتهاند. مایکل در اتاق خشکشویی، از برادرش ارنست میخواهد که وکالتش را قبول کند و بعد تمام واقعیت قتل سه سال پیشش را برای برادرش بازگو میکند؛ واقعیتی که پرده از یکی از اسرار خانوادگی کانینگهام برمیدارد. ارنست در تلاش است تا برادرش را از این وضعیت نجات بدهد، اما وقتی برای مدتی از خشکشویی خارج میشود و دوباره به آن برمیگردد، متوجه میشود که مایکل را کشتهاند! سر یک دمندهی قوی از شیشهی شکستهی اتاق به داخل وارد شده و بعد مقدار زیادی خاکستر را وارد اتاق کرده، عملی که در نهایت باعث مرگ مایکل بر اثر خفگی شده است. گرچه وجود رد پای زبانسیاه این قتل را ترسناکتر از آنچه هست کرده، اما وحشتناکتر این است که حالا زبانسیاه در میان آنهاست و کسی هم از هویتش خبر ندارد...
بنجامین استیونسن همان ابتدا در رمان جنایی معمایی در خانواده من همه آدم کشتهاند، سوگند عضویت باشگاه کارآگاهی سال 1930 انجمن سری نویسندگان معمایی شامل آگاتا کریستی، جی.کی. چسترتون و... را به زبان میآورد و بعد 10 فرمان ادبیات کارآگاهی رونالد ناکس را هم ضمیمهی آن میکند تا به شما اطمینان دهد که قرار نیست در انتهای کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند، قصه با کمک جادو و جمبل و برادرهای دوقلوی همسان و شم فراطبیعی کارآگاه - که گاهی نویسندگان در رمانهای جنایی برای جمع کردن داستان به آنها متوسل میشوند - به نتیجه برسد. این یک داستان جنایی تمامعیار است که در آن تنها کسی برنده میشود که باهوشتر و البته سریعتر از بقیه باشد...
داستان صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند کاری از نشر صوتی موج کتاب و انتشارات کوله پشتی است. این رمان جنایی معمایی را با ترجمهی سبا هاشمی نسب و روایت رامین سلیمی در اختیار دارید.
جوایز و افتخارات کتاب در خانواده من همه آدم کشتهاند
- برندهی جایزهی کتاب جنایی سال مجلهی ساندی تایمز
- نامزد جایزهی صنعت کتاب استرالیا برای داستان عمومی در سال 2023
- کتاب منتخب ویراستاران آمازون
نکوداشتهای کتاب در خانواده من همه آدم کشتهاند
- تغییری هوشمندانه در نسخههای کلاسیک داستانهای معمایی… بنجامین استیونسن نهتنها منصفانه بازی میکند، بلکه بازی معما را بسیار بسیار خوب بلد است. (واشنگتن پست)
- برخی خوانندگان به داستانهای معمایی جذب میشوند چون شیفتهی فرمول و منطق آن هستند؛ این کتاب جنایی طنز مخصوص آنهاست. این کتاب و نویسندهاش از شما باهوشترند و میخواهند این را به شما نشان بدهند. (Kirkus Reviews)
- رمان معمایی پرتعلیقی که بهطرز شگفتانگیزی هوشمندانه است… یکبار باید برای لذت بردن آن بخوانید و بار دیگر برای اینکه ببینید این قصهی معمایی چطور ساخته شده است. (CriminalElement.com)
- روایت پرتعلیق و پرکششی درخشان با هوشی سرشار و شوخطبعی ظریف؛ با شخصیتهایی که هرکدام انگیزههای گوناگون دارند و طرح داستانی چیرهدستانهای که با وجود بازی با کلیشهها، از قابلپیشبینی شدن میگریزد. بنجامین استیونسن در کتاب در خانواده من همه آدم کشتهاند همچنین کاری نزدیک به ناممکن انجام میدهد: او سبکِ سبکبال و صمیمیِ یک داستان معمایی آرام را با شدت و تاریکی یک تریلر خشن درهم میآمیزد. (Shelf Awareness)
کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند برای شما مناسب است اگر
- از موضوعاتی نظیر قتلهای زنجیرهای و دراماهای خانوادگی در رمانهای جنایی استقبال میکنید.
- به دنبال داستانی معمایی و جنایی هستید که در عین ترسناک بودن، ردپای طنز و شوخی هم در آن به چشم بخورد.
در بخشی از کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند میشنویم
به گمانم وقتش رسیده باشد که بگویم بابا چرا مرد.
شش سالم بود. قبل از اینکه از ادارۀ پلیس برای خبر دادنش زنگ بزنند، در اخبار دیدیم. در فیلمها همیشه میآیند دم در و یک طور آهستهای در میزنند – میدانید چطوری – که قبل از باز کردن در، میدانید چه خبر بدی در انتظارتان است. کلاه پلیسها هم سرشان نیست. میدانم احمقانه است، اما یادم هست تلفن زنگ زد و فکر کردم زنگ پرابهتی است. همان زنگی بود که هزاران بار شنیده بودم، اما آن لحظه به اندازۀ یک میلیثانیه آهستهتر و یک دسیبل بلند به گوش میرسید.
بابا همیشه شبها بیرون بود، تعجبی نداشت. من خاطرات خوشی از او دارم، واقعاً دارم؛ اما وقتی به او فکر میکنم، بیش از هر چیز جاهای خالی اوست. دانستن اینکه او کجا بوده آسانتر از دانستن این بود که کجاست. مبل خالی اتاق نشیمن، بشقاب توی فر، تهریش توی سینک حمام، سه جای خالی در بستۀ ششتایی آبجو در یخچال. پدرم ردپا بود، تهمانده.
وقتی تلفن زنگ زد من پشت میز نشسته بودم و برادرهایم بالا بودند.
بله، گفتم «برادرهایم». به آن هم میرسیم.
تلویزیون هنوز روشن بود، اما مامان کمی پیش صدایش را قطع کرده بود. گفته بود که نمیتواند بیشتر از این به صدای گزارشگر گوش دهد. هلیکوپتری در تصویر بود که به یک پمپبنزین نور میتاباند. انگار یک ماشین پلیس به یخدان بزرگی برخورد کرده بود و محتوای کیسههای بازشدۀ یخ روی کاپوت جمعشدۀ آن پاشیده بود؛ اما من هنوز نمیدانستم مشکلی پیش آمده. احتمالاً مامان در جریان کلیات ماجرا بود، چون با اینکه وانمود میکرد برایش مهم نیست، میدیدم که گوشهچشمی هم به تلویزیون دارد. مدام هم با تدابیری دیدم را از صفحۀ تلویزیون کور میکرد؛ مثلاً به این نتیجه میرسید که باید کابینت خاصی را زیرورو کند یا زمان مناسبی است که جای خاصی از صندلی را با جلادهنده بسابد. بعد تلفن زنگ زد. تلفن کنار در به دیوار نصب شده بود. او گوشی را برداشت. صدای کوبیده شدن سر مادرم به چارچوب در را یادم هست، و زمزمهاش را: «لعنت بهت رابرت.» میدانستم که با او صحبت نمیکند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
| نام کتاب | کتاب صوتی در خانواده من همه آدم کشتهاند |
| نویسنده | بنجامین استیونسن |
| مترجم | سبا هاشمی نسب |
| راوی | رامین سلیمی |
| ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
| ناشر صوتی | انتشارات موج کتاب |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | MP3 |
| مدت | ۱۵ ساعت و ۱۲ دقیقه |
| زبان | فارسی |
| موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای صوتی داستان و رمان طنز خارجی |



























