معرفی و دانلود کتاب صوتی پیدایت می‌کنم

معرفی کتاب صوتی پیدایت می‌کنم

چه کسی می‌تواند دست به قتل فرزند خود بزند؟ آن هم کودکی معصوم و سه‌ساله. هارلن کوبن آفریدگار شاهکارهای معمایی و جنایی، از خط آغازین کتاب صوتی پیدایت می‌کنم لرزه به دل مخاطب می‌اندازد. راوی، متهم ردیف اول پرونده و البته پدر مقتول است. «دیوید» عاشقانه فرزند کوچکش «متیو» را دوست داشت، با این حال از همان لحظه‌ی اول اتهام قتل او را تمام و کمال به گردن گرفت. آیا او قاتل بود؟ خودش هم به درستی نمی‌دانست. اما در سال پنجم از محکومیت، یک نشانه‌ی کوچک از دنیای بیرون، تصورات دیوید درباره‌ی آن حادثه‌ی موهوم را به کلی زیرورو می‌کند. این اثر را پرفروش‌ترین رمان ساندی تایمز می‌دانند.

درباره‌ی کتاب صوتی پیدایت می‌کنم

اگر از طرفداران داستان‌های مهیج و ماجراهای رازآلود باشید، احتمالاً نام هارلن کوبن (Harlan Coben) به گوش شما نیز رسیده؛ نویسنده‌ای که همیشه حقه‌ای برای غافلگیری مخاطب خود دارد. او در کتاب صوتی پیدایت می‌کنم (I Will Find You) برگ برنده‌ی خود را رو می‌کند و سروصدای تازه‌ای در بازار شلوغ کتاب‌های جنایی به راه می‌اندازد.

تراژدی هیچ‌گاه خبر نمی‌کند. دیوید و شریل نیز تصور نمی‌کردند باید روزی تن فرزند خردسال خود را به خاک بسپارند. متیو زیبا‌ترین پسربچه‌ای بود که می‌شد به عمر دید. چه کسی می‌توانست این کار وحشتناک را با او بکند؟ خانه‌ی رویایی زوج جوان یک‌شبه به جهنمی تمام و کمال تبدیل شد. متیو در خواب کشته شده بود. به فجیع‌ترین شکل ممکن، و صبح وقتی که شریل از شیفت بیمارستان برگشت، همسر و پسر کوچکش را غرق در خون دید. یکی زنده و دیگری فرو رفته به خواب ابدی. زندگی راوی داستان صوتی پیدایت می‌کنم، همان شب از هم پاشید و درست مانند قطعات پازل از هم پراکنده شد.

شب قبل چه رخ داده بود؟ پلیس با طرح این سوال آغاز به کار کرد. اسناد و مدارک یکی پس از دیگری کنار هم چیده شدند. آن شب شریل خانه را به مقصد کار ترک کرده بود. نوبت دیوید بود که از فرزند کوچکش مراقبت کند. در حالی که خود او بیش از هر کسی نیاز به مراقبت داشت. دردسرهای زندگی زناشویی و اعتیاد به الکل هرروز وضعیت مرد را بدتر می‌کرد. حد و حساب نوشیدن از دستش در رفته بود و آن شب نیز نتوانست جلوی وسوسه را بگیرد. صحنه‌های بعدی آن شب در نظر دیوید موهوم بود. رفتن به خواب عمیق، گیجی و سردرد شدید و تماشای تخت خونین متیو. آیا او به کاری دست برده بود که هرگز در کابوس هم نمی‌دید؟

پیدایت می‌کنم: پاسخی برای یک معمای پنج‌ساله

حوادث رمان جنایی پیدایت می‌کنم از این پس با سرعت بیشتری پیش خواهند رفت. قلم هارلن کوبن در خلق هزارتو و معماهای تازه بی‌نظیر است. ابهامات پرونده آهسته محو می‌شود، سوال‌ها به کنار می‌رود و تنها یک مظنون اصلی برای قتل کودک بی‌گناه باقی می‌ماند: پدرش. اما در نقطه‌ای که همه خیال می‌کنند معما به سرانجام رسیده، گره‌ها یکی پس از دیگری آشکار می‌شوند؛ گره‌هایی که هر روز بیشتر در ذهن دیوید پیچ می‌خورند و او را در کام تنهایی و انزوای زندان فرو می‌برند.

آیا واقعا دیوید در مستی دست به این جنایت زده بود؟ پنج سال زمان کمی برای فکر کردن به این سوال نیست. در حالی که این افکار دیوید را به مرز جنون رسانده بود، قطعه‌ی عکس کوچکی به دستش رسید و رعشه به تنش انداخت. پشت پرونده‌ای که پنج سال مختومه شده حقیقتی ترسناک وجود داشت و راهی برای رسیدن به آن نبود، الا فرار از زندان. پیشنهاد می‌کنیم ادامه‌ی این ماجرای سراسر هراس و هیجان را دنبال کنید و شاهد چیده شدن قطعات بعدی این پازل باشید.

همچنین با اقتباس از این اثر، ساخت یک مینی سریال تلویزیونی از جانب نتفلیکس وعده داده شده است. هارلن کوبن به‌عنوان تهیه‌کننده‌ی اجرایی در این پروژه حضور خواهد داشت.

این کتاب با تلاش نشر آوانامه و همکاری انتشارات آموت تهیه و تولید شده و مهدی احمدی و سلمان ظاهری روایت هنرمندانه‌ی آن را برعهده دارند. ترجمه‌های مختلفی از این اثر منتشر شده که یکی از بهترین آن‌ها با تلاش محدثه احمدی به دست شما می‌رسد.

افتخارات کتاب پیدایت می‌کنم

• کتاب منتخب وبسایت آمازون
• اثر پرفروش نشریه‌ی ساندی تایمز

نکوداشت‌های کتاب پیدایت می‌کنم

• هارلن کوبن، به درستی بابت شیوه‌ی طراحی داستان‌هایش تحسین می‌شود. او با پیچش‌های روایی خاص و همیشگی خود می‌درخشد. دیالوگ‌های طنزآمیز و دیوانه‌وار دو مأمور اف‌بی‌آی نیز از دیگر امتیازهای این اثر است. (ساندی تایمز)
• نفسگیر! (تایمز)
• داستانی گیرا و شگفت‌انگیز با ضرب‌آهنگی کوبنده درباره‌ی فرار از زندان (آبزرور)
• هارلن کوبن قطعاً استاد داستان‌های جذاب و غیرقابل‌توقف است. در واقع، خودش می‌گوید اگر خواندن کتاب‌هایش تا دیروقت به طول نکشد وظیفه‌اش را به درستی انجام نداده است و باور کنید خواننده‌ی عزیز، دقیقاً در این رمان نیز این اتفاق خواهد افتاد. (آیریش ایندیپندنت)

کتاب صوتی پیدایت می‌کنم برای شما مناسب است اگر

• طرفدار ژانر داستان‌های معمایی با پیرنگی جنایی و هراسناک هستید.
• ادبیات داستانی روز دنیا به ویژه داستان‌های آمریکایی را دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب صوتی پیدایت می‌کنم می‌شنویم

زندان هیچ‌وقت ساکت نیست. بخش آزمایشی من مدور است و هجده سلول جداگانه دارد. میله‌های قدیمی و شفاف هنوز در قسمت ورودی هستند. در حرکتی کاملاً عجیب، توالت و روشویی فولادی را سمت راست میله‌ها گذاشته‌اند. برخلاف بند عمومی، یک دوش خصوصی در گوشه‌ی پشتی سلول‌های ما قرار دارد. اگر زیادی طولش بدهید، نگهبان‌ها شیر آب را می‌بندند.

یک تخت بتنی با تشکی خیلی نازک داریم. گوشه‌های تخت دستگیره‌هایی برای اتصال به چهار دستبند قرار دارند. فعلاً برای من لازم نشده. یک میز و چهارپایه بتنی هم هست. من یک تلویزیون و رادیو دارم که فقط برنامه‌های مذهبی یا آموزشی پخش می‌کنند. یک پنجره کوچک هم روی سقف هست و فقط می‌توانم آسمان را ببینم.

روی تخت بتنی دراز می‌کشم و به سقف نگاه می‌کنم. حسابی این سقف را می‌شناسم. چشمانم را می‌بندم و سعی می‌کنم حقایق را زیرورو کنم. آن روز وحشتناک را بررسی می‌کنم و دنبال چیزی می‌گردم که شاید جا انداخته‌ام.

متیو را بیرون بردم. اول به پارک محله رفتیم که کنار یک دریاچه بود. بعد به سوپرمارکتی در خیابان اوک سر زدیم. متوجه شخص مشکوکی شدم؟ البته که نه. ولی حالا فکر می‌کنم و در خاطراتم دنبال جزئیات جدید می‌گردم. به چیزی نمی‌رسم. حتماً خیال می‌کنید آن روز را درست و حسابی به یاد دارم و تک‌تک لحظاتش هنوز در ذهنم روشن هستند، ولی روز به روز مبهم‌تر می‌شوند.

روی نیمکت پارک کنار مادر جوانی نشستم که کالسکه خیلی پیشرفته‌ای داشت. مادر جوان دختری هم‌سن متیو داشت. اسم فرزندش را به من گفت، احتمالاً، ولی یادم نیست. لباس یوگا تنش بود. درباره چه چیزی حرف زدیم، یادم نیست. الان دنبال چه چیزی می‌گردم، این را هم نمی‌دانم.

صاحب آن دست، مردی که در عکس دست متیو را گرفته بود، در پارک مراقب ما بود. دنبال‌مان می‌کرد، نمی‌دانم. بقیه روز را مرور می‌کنم، به خانه آمدیم، متیو را خواباندم، کمی نوشیدم، کانال‌های تلویزیون را زیر و رو کردم. چه زمانی خوابم برد، این را هم نمی‌دانم. فقط یادم است با بوی خون بیدار شدم و به سمت راهرو رفتم.

فهرست مطالب کتاب صوتی