معرفی و دانلود کتاب صوتی بخش سرطان

معرفی کتاب صوتی بخش سرطان

الکساندر سولژنیتسین نویسنده‌ی پرسروصدای اهل روسیه و صاحب مدال نوبل ادبیات سال 1970، در کتاب صوتی بخش سرطان، فضای خفقان‌آور روسیه‌ی کمونیستی را در چهره‌ی یک بیماری مهلک و علاج‌ناپذیر بازسازی می‌کند و نفرت خود از دیکتاتوری را در شمایل تخت‌های آهنین بیمارستان به تصویر می‌کشد. کوستوگلوتوف، شخصیت اصلی رمان، دوران مرخصی خود از اردوگاه کار اجباری را در این بیمارستان گمنام سر می‌کند. او نیز همچون دیگر ساکنین آنجا توان خلاصی از بیماری زمین‌گیرکننده‌ی خود ندارد و ناامیدانه در جستجوی بهبودی، یا حتی عشق می‌گردد.

درباره‌ی کتاب صوتی بخش سرطان

دو سال از نیمه‌ی قرن بیستم گذشته است. اکنون در سال 1955 به سر می‌بریم. ژوزف استالین، مرد اول اتحاد جماهیر شوروی و کسی که در پهنای روسیه رقیبی نداشت، دو سال است که زیر خاک خفته؛ اما حتی با وجود مرگ و پایان دوران وحشت، خاکستر نومیدی و تیره‌روزی همچنان بر سر مردمان آن دیار سنگینی می‌کند. الکساندر سولژنیتسین (Aleksandr Solzhenitsyn) حوادث رمان جنجال‌برانگیز خود، یعنی کتاب صوتی بخش سرطان (Cancer Ward)، را در چنین حال و هوایی می‌سازد و از دل وقایع تاریخی، تار و پود روایتش را به هم پیوند می‌زند.

در یکی از بیمارستان‌های مخروبه‌ی ایالتی، گروهی از مردان سایه‌ی مرگ را بالای سر خود احساس می‌کنند. همه‌ی آن‌ها به مرضی مهلک مبتلا شده‌اند که در علم پزشکی آن زمان امید اندکی برای بهبودش وجود داشت. بیماری سرطان چنگال‌های تیز و کشنده‌ی خود را دور گلو این افراد حلقه کرده و آن‌ها را با بی‌رحمی هرچه تمام فشار می‌دهد. در بین آن جماعت غم‌زده، یکی بیش از همه به چشم می‌آید. شخصیتی که بی‌شباهت به خود نویسنده نیست و از این جهت شمایلی نیمه‌زندگی‌نامه‌ای به داستان می‌بخشد. او اولگ کوستوگلوتوف نام دارد.

در بخش سیزدهم بیمارستان دورافتاده خبرهای زیادی جریان دارد. به جز بیماری سرطان که حلقه‌ی اتصال افراد حاضر در داستان صوتی بخش سرطان است، دیگر هیچ شباهتی بین دو نفر از آن‌ها نمی‌توان پیدا کرد. هر یک از بیماران با سرگذشتی متفاوت سر از آنجا درآورده؛ کارنامه‌ی اعمال برخی تیره و تار است و گروهی دیگر جز رنج و مشقت در گذشته‌ی خود چیزی سراغ ندارند. با این حال همه‌ی بیماران اکنون از یک نقطه به دهان پزشکان چشم دوخته‌اند بلکه خبر خوشی درباره‌ی وضعیتشان بشنوند. این بیماران در یک خصلت دیگر نیز مشترک هستند؛ رد خستگی و رخوت بر چهره‌ی همگی آن‌ها دیده می‌شود، احساس بی‌مایگی و بی‌حاصلی که یادگار سال‌های سخت و پرتپش حکومت استالین است.

بخش سرطان، زندانی به مساحت شوروی

شخصیت محوری رمان صوتی بخش سرطان، کوستوگلوتوف، فضای تنگ و تاریک بیمارستان و هوای خفه و نمور آن را با دقت و تیزبینی برای مخاطب بازگو می‌کند. کثیفی و ویرانی در جای‌جای قاب نگاه او دیده می‌شود، البته این در برابر صحنه‌ی خشونت کارکنان بیمارستان و درمان‌های دردآور و غیرانسانی آن‌ها چیزی نیست. راوی پیش از این نیز تجربه‌ی تماشای چنین فجایعی را داشته، شاید حتی تجربه‌ای بدتر از آن، به هر حال اسارت در اردوگاه گولاگ آن هم پس از سال‌ها خدمت، او را در برابر چنین وقایعی مقاوم‌تر کرده است. اما همه‌ی بیماران مثل کوستوگلوتوف نیستند. گفتیم که هر کس در آن چهاردیواری منحوس سرگذشت مخصوص به خود را دارد.

الکساندر سولژنیتسین در بازسازی فضای سرد و وحشت‌زده‌ی بیمارستان و روح تنش‌زای محیط آن استادانه درخشیده است؛ شاید برای اینکه بسیاری از حوادث این رمان تاریخی را مستقیماً از سرگذشت خود او وام گرفته. نویسنده‌ی داستان تأثیرگذار بخش سرطان، همانند شخصیت روایت، خود طعم سال‌های سخت اسارت در گولاگ را چشیده و رنج و عذاب آن را با پوست و گوشت خود لمس کرده است. او به هنرمندی تمام، تجربه‌ی زیسته‌ی خود را با روایت نمادی و تمثیلی درمی‌آمیزد تا ظلم حکومت استالینیستی را تمام و کمال به نمایش درآورد. تجربه‌ی سال‌ها سانسور و ممنوعیت بخشی از تاوانی بود که سولژنیتسین در راه مأموریت خود پس داد، اما پس از سال‌ها رمان کلاسیک بخش سرطان همچنان در ردیف اول ادبیات ضداستبدادی جهان ماندگار شده است. پیشنهاد می‌کنیم شما نیز این کتاب را در لیست مطالعات خود داشته باشید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی گروه فرهنگی سماوا و همکاری انتشارات امیرکبیر تهیه شده است. روایت صوتی اثر را میلاد تمدن برعهده دارد و ترجمه‌ی آن نیز کاری از سعدالله علیزاده است.

نکوداشت‌های کتاب بخش سرطان

• شاید مشهورترین اثر داستانی که به‌طور مستقیم با بیماری سروکار دارد. (روزنامه‌ی گاردین)
• این داستان نتیجه‌ی پیوند شخصیت بزرگی مثل الکساندر سولژنیتسین با سوژه‌ای شگفت‌آور است. (روزنامه‌ی آبزرور)
• تاکنون چنین تحلیلی از نیروی فاسد دولت پلیسی در ادبیات شوروی وجود نداشته است. (نشریه‌ی لیسنر)
• کامل‌ترین و دقیق‌ترین روایت داستانی از ماهیت بیماری و رابطه آن با عشق است. این کتاب ویژگی‌های سرطان، اثرات جسمی، روانی و اخلاقی آن بر قربانی، شرایط بیمارستان، رابطه بیماران و پزشکان، درمان‌های هولناک و احتمال مرگ را توصیف می‌کند. سؤال اصلی کوستوگلوتوف این است که ارزش زندگی چقدر است و از کجا می‌فهمیم که بهای بیش از حدی برای آن پرداخته‌ایم؟ (جفری مایرز، منتقد ادبی)

کتاب صوتی بخش سرطان برای شما مناسب است اگر

• از طرف‌داران آثار ادبی سیاسی و اجتماعی و روایت‌های انتقادی هستید.
• ادبیات داستانی روسیه و آثار پیشگامان قرن بیستم آن را دنبال می‌کنید.
• به خواندن رمان‌های نیمه‌اتوبیوگرافیک علاقه‌مندید.

در بخشی از کتاب صوتی بخش سرطان می‌شنویم

در عرض چند ساعت، همان روز عصر، ترس در وجود پاول نیکولایویچ لانه کرد. این غده‌ی سخت و بزرگ، غیرمترقبه، بی‌معنی و کاملاً بی‌مصرف او را چون ماهی گرفتار در قلاب به روی این تخت آهنی پرتاب کرده بود. تختی باریک و چرکین با فنرهای پرسر و صدا که بهانه و نمایی برای تشک بود.

پس از تعویض لباس‌ها زیر راه‌پله و خداحافظی از خانواده و برگشتن به داخل بخش، روسانوف احساس می‌کرد که طومار سراسر زندگی گذشته‌اش بسته شده و زندگی در اینجا چنان تنفرانگیز و چرکین است که تحمل آن از خود غده دشوارتر و طاقت‌فرساتر است. دیگر چیزی زیبا و دل‌انگیز وجود نداشت که بتواند به آن نگاه کند و حالا مجبور بود که مدام به هشت موجود افسرده و بدبخت که هم‌ردیفان او محسوب می‌شدند، توجه کند.

هشت مرد مریض، رنگ‌پریده و فرسوده، که پیژامه‌های صورتی و سفید وصل پینه‌داری به تن داشتند؛ که یا گشاد بود یا تنگ و حتی برای شنیدن هم حق انتخاب نداشتند و مجبور بود به حرف‌های این موجودات بی‌فرهنگ و محاورات ملال‌انگیز و خسته‌کننده آن‌ها که هیچ‌گونه ربطی به او نداشت و اصلاً توجه او را برنمی‌انگیخت، گوش فرا دهد. چقدر دلش می‌خواست فریادی بکشد و همه را ساکت سازد. به‌خصوص همان مو نقره‌ای خسته‌کننده که دور گردنش باندپیچی بود و سرش تکان نمی‌خورد. همه او را خیلی ساده «یفرم» صدا می‌کردند. گرچه او اصلاً جوان به حساب نمی‌آمد.

جلوگیری از پرچانگی یفرم غیرممکن بود. روی تختش آرام نمی‌گرفت و هرگز هم از بخش خارج نمی‌شد و بی‌وقفه در راهروی بین تخت‌ها بالا و پایین می‌رفت. بعضی مواقع، چنان‌که گویی آمپولی به او تزریق می‌کنند، ماهیچه‌های صورتش را جمع می‌کرد و سرش را با دو دست می‌گرفت و بعد دوباره قدم زدن خود را از سر می‌گرفت.

فهرست مطالب کتاب صوتی