معرفی و دانلود کتاب صوتی کاهن معبد جینجا: داستان سفر ژاپن

معرفی کتاب صوتی کاهن معبد جینجا: داستان سفر ژاپن

کتاب صوتی کاهن معبد جینجا سفرنامه‌ای شنیدنی به دل سرزمین آفتاب، کشور ژاپن است. نگارنده‌ی این خاطرات، وحید یامین پور، سالگرد بمباران هیروشیما را فرصت خوبی می‌بیند تا به این کشور سفر کند و تجربه‌ی روایی متفاوتی از یکی از کهن‌ترین تمدن‌های جهان بسازد. در این همراهی، مرزهای زمینی را پشت سر می‌گذاریم، به شهر بازمانده از جنگ جهانی دوم می‌رسیم، در مراسم ویژه‌ی یادبود کشته‌شدگان آن شرکت می‌کنیم و در نهایت با توقف در پایتخت ژاپن، شهر توکیو، سفر را به آخر می‌رسانیم.

درباره‌ی کتاب صوتی کاهن معبد جینجا

ژاپن، سرزمین شکوفه‌های گیلاس، که با مردمان ساده و سخت‌کوش خود شناخته می‌شود و البته نامش واقعه‌ی غم‌انگیزی را در ذهن تجلی می‌کند. کشوری که حتی بعد از فاجعه‌ی هیروشیما و ناگازاکی از پا نیفتاد تا قصه‌گوی قرن‌ها تاریخ و تمدن شرق باشد. وحید یامین پور برگه‌ای از این دفتر کهن را در سفرنامه‌ی خود، کتاب صوتی کاهن معبد جینجا بازخوانی می‌کند.

ژاپن را با چه چیزی به یاد می‌آورید؟ لباس‌های سنتی کیمونو و مراسم چای‌خوری؟ هنرهای زیبای رزمی و قصه‌ی سامورایی‌ها؟ فناوری پیشرفته، سوشی یا کوه‌های سربه‌فلک کشیده‌ی فوجی؟ بیایید از قاب چشمان نویسنده‌ی این خاطرات به سرزمین آفتاب تابان نگاهی بیندازیم؛ سرزمینی که عجایب و شگفتی‌های آن در چشم مخاطب ایرانی، بیش از یک تفاوت فرهنگی ساده است.

از ایران تا هیروشیما؛ روایت سفر هنرمندان و جانبازان ایرانی

چیزی به پرواز هواپیما نمانده و گروه هنرمندان و جانبازان ایرانی آماده‌اند تا برای یادبود بمباران اتمی هیروشیما راهی ژاپن شوند، ما نیز همراه آن‌ها ایران را به مقصد ژاپن ترک خواهیم کرد. سفر یک‌شبانه روز طول می‌کشد. نویسنده‌ی کتاب صوتی کاهن معبد جینجا با دقت به جزئیات اطراف خود نگاه می‌کند تا آن‌ها را بدون کم و کاستی در سفرنامه بازگو کند، از پوشش و آداب و رفتار مردم گرفته تا جاذبه‌های طبیعی و شهری. هر قدم از این سفر پر از پدیده و نکته‌ی تازه است. راوی خاطرات هرگز تصور نمی‌کرد با چنین مردم منضبط و خویشتن‌داری روبه‌رو شود. البته مردم ژاپن رفتار و اخلاق‌های خاص دیگری هم دارند، در غذا خوردن، هم کلام شدن و حتی در راه رفتن.

بخش ویژه‌ای از کتاب صوتی کاهن معبد جینجا در فضای مراسم یادبود می‌گذرد. افراد زیادی از سرتاسر جهان دور هم جمع شده‌اند تا به یاد فاجعه‌ای که سال‌ها پیش رخ داده بود، پیام صلح و دوستی را از نو به خود یادآوری کنند. نویسنده نیز به دقت در تعاملات و مناسبات مراسم عمیق می‌شود و از دیدار خود با یکی از بازماندگان فاجعه می‌گوید.

هیروشیما اما مقصد نهایی این سفرنامه نیست. راوی و گروه بازدیدکننده بعد از مراسم راهی توکیو می‌شوند تا جلوه‌ی دیگری از ژاپن امروز، با آن ربات‌های هوشمند و تکنولوژی سریع‌السیر را تماشا کنند. آن چه که در نمای ظاهری دیده می‌شود، شهری است که با سرعتی دیوانه‌وار به سوی آینده پیش می‌رود. اما نویسنده‌ی کنجکاو به همین تصور بسنده نمی‌کند و پیچ و خم خیابان‌های تاریک و معابد کهن را پشت سر می‌گذارد تا مشاهدات خود را با دقت بیشتری ثبت کند و در نهایت نظرگاه کلی خود را از سرزمین ژاپن با مخاطب در میان بگذارد. دعوت می‌کنیم شما نیز از این تجربه‌ی متفاوت لذت ببرید.

کتاب صوتی کاهن معبد جینجا برای شما مناسب است اگر

• به کتاب‌های سفرنامه، به‌ویژه سفرنامه درباره‌ی سرزمین‌های شرق آسیا علاقه‌مندید.
• به دنبال جست‌وجویی تاریخی در هیروشیمای بعد از جنگ جهانی دوم هستید.

در بخشی از کتاب صوتی کاهن معبد جینجا: داستان سفر ژاپن می‌شنویم

عطر جلبک، بوی ماهی

و جهان با این فراخناکی تنگ، با این وسعت حقیر، با این بلندای پست، گویی که از ابتدا هیچ نبوده است و انسان سعی بلیغ کرده تا بودش کند و دست آخر ناتوان و نالان با درک گم‌بودگی خویش، افسرده بر لبه‌ی تاریخ نشست تا اصلِ اصلِ اصلِ زندگیش پس از مرگ آغاز شود.

این است سرنوشت کوته‌بین انسانی که عشق را باور نکرد و سفر را به هیچ انگاشت. گم‌بودگی سرنوشت محتوم انسان در سرزمین تبعید است. انسان نفی بلد شد چون رسم بودن در هستی را نیاموخته بود و تا راه سفر در نفس خود را نیاموزد، به موطنش بازگردانده نخواهد شد.

دریغ که انسان امروز، انسان یاوه‌ی گردن‌فراز ناشکیب که با ابزارهای حول‌انگیزش آفاق را می‌تازد و درهم می‌پیچد، همچنان بیچاره از اذن ورود به سفر انفسی‌ست. از میان هزار هزار حرفه و مشغله، انتخاب من مسافر بودن است. مسافر بودن یعنی در هیچ کاری متوقف نماندن، یعنی اهل همه‌جا و ساکن هیچ‌جا، یعنی در تب‌وتاب روزگار گذراندن، گذاشتن و گذشتن.

هنگام خروج از در هواپیما، باد گرم و مرطوبی به صورتم می‌خورد. هوا ابری‌ست و رطوبت هوا طوری‌ست که انگار ساعتی پیش باران باریده؛ از آن باران‌های ناگهانی سیل‌آسای اقیانوسی که وصفش را پیش‌تر شنیده‌ام. فرودگاه جزیره‌ای مصنوعی‌ست که به دلیل کمبود جا روی آب ساخته شده است.

وارد سالن فرودگاه می‌شویم. تعداد زیادی از مسافران مثل ما با عجله راه سرویس بهداشتی را در پیش می‌گیرند. به توضیح نیازی نیست. می‌فهمم اینجا کار سختی در پیش داریم. مسافرها تندتند می‌آیند و در جایی به اسم توالت کنار هم می‌ایستند، قضای حاجت می‌کنند و می‌روند. چقدر هم عجله دارند! گیر کردن در چنین وضعیتی را در خواب هم نمی‌توانستم تصور و تحمل کنم. ترجیح می‌دهم بیرون بایستم و دنبال راه چاره‌ای بگردم.

فهرست مطالب کتاب صوتی