معرفی و دانلود کتاب صوتی شهر و خانه
برای دانلود قانونی کتاب صوتی شهر و خانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی شهر و خانه
وقتی پای رفتن و پشت سر گذاشتن در میان باشد، تازه آنچه زندگی کردهایم معنا پیدا میکند... ناتالیا گینزبورگ در کتاب صوتی شهر و خانه که رمانی کلاسیک از ادبیات ایتالیاست، داستان زندگی مردی را روایت میکند که در پنجاه و چند سالگی تصمیم به مهاجرت از کشورش گرفته و حالا در نامههایی که به عزیزانش مینویسد، داستان زندگیاش را بیکموکاست روایت میکند.
دربارهی کتاب صوتی شهر و خانه
«آن دوستان معدودی را که همواره در خانهتان میدیدم ترک میکنم. سرنا، اجیست و آلبینا و آنهایی را که به همراهشان در جنگل قدم میزدیم و شب با هم ورقبازی میکردیم. در اینجا از فعل گذشتهی استمراری استفاده کردهام اما اشتباه است چونکه شما هنوز قدم میزنید و ورقبازی میکنید و این گذشتهی استمراری، فقط به من مربوط میشود...»
ناتالیا گینزبورگ (Natalia Ginzburg) کتاب صوتی شهر و خانه (La città e la casa) را در 68 سالگی و در اوج پختگی نوشت، شاید برای همین هم داستان این رمان رئالیستی، بیش از هر چیزی نشان از پختگی و بلوغ دارد. در این قصه هیچچیز سانسور نمیشود، گوینده تلاش نمیکند تا با روایت نکردن اتفاقات بد زندگیاش یا کمرنگ کردن اشتباهاتش برای خودش آبرویی بخرد؛ در عوض، هرآنچه از سر گذرانده را تعریف میکند تا پیش از مهاجرت به آمریکا، به نوعی با زندگی قبلیاش در ایتالیا خداحافظی کند.

ماجرای مهاجرت از ایتالیا به آمریکا
راوی کتاب صوتی شهر و خانه، مردی به نام جوزپه است که قصه را در خلال نامههایی که به عزیزانش مینویسد، روایت میکند. جوزپه در پنجاه و چند سالگی، دیگر از زندگی در ایتالیا خسته شده و قصد دارد به آمریکا مهاجرت کرده و با برادرش زندگی کند. او دلیل رفتنش را عدم ثبات مالی و احساسی میداند؛ معتقد است که دیگر نمیتواند اینجا در ایتالیا، با نوشتن برای روزنامهها زندگیاش را بگذراند و اگر به آمریکا برود، میتواند با اعتباری که برادرش به عنوان یک استاد دانشگاه دارد، کار پیدا کند. او شنیده که معلمها در آمریکا پول خوبی میگیرند و برای همین هم ایدهی تدریس زبان ایتالیایی در مدارس آنجا، به نظرش چشمگیر میآید.
جوزپه در زندگیاش تناقضهای بسیاری دارد که البته از بیان کردن آنها در نامههایش ابایی ندارد. از طرفی میگوید که قرار است به آمریکا برود و با برادرش زندگی کند، اما از سوی دیگر در نامهای که به معشوقهی سابقش نوشته، اذعان میکند زمانی که برادرش به ایتالیا آمده و در منزلش مهمان شده بوده، سختی زیادی کشیده است. او چون آدم مهماننوازی نیست و تنهایی را ترجیح میدهد، دوست نداشته تا هر روز برادرش را ببیند که در پذیرایی نشسته و چای میخورد، اما فکر میکند که زندگی در آمریکا کنار او شاید به آن بدی که قبلاً تجربه کرده نباشد.
شهر و خانه؛ داستان مهاجرت، عشق و جدایی
او در ادامهی نامهاش، از پسرش آلبریکو هم نام میبرد. او تعریف میکند که چطور در جوانی، عاشق آلبریکوی کوچکش بوده اما به مرور زمان، از زندگی زناشویی و حتی فرزندش دلسرد شده است. گرچه او همسر سابقش، مادر آلبریکو را زنی ابله میداند که حوصلهاش را سر میبرده، اما نمیتواند برای دلسرد شدنش از آلبریکو دلیلی بتراشد. او بعد از جدایی از همسرش، آلبریکوی کوچک را به مادرش سپرد و از آنها جدا شد. البته مادر آلبریکو هم برای خود معشوقهای اختیار کرد و آلبریکو را به یکی از اقوام جوزپه سپرد. این شد که آلبریکو در کودکی توسط هر دو والدش طرد شد و حالا هم که هنوز ردپایی از او در زندگی جوزپه وجود دارد، سردی اتفاقات گذشته رابطهی پدر و فرزند را رها نمیکند. جوزپه دلبستهی پسرش نیست و آلبریکو هم چندان بود و نبود پدر برایش فرقی نمیکند.
جوزپه در نامهاش به لوکرتزیا، معشوقهی سابقش، از رابطهی خودشان هم مینویسد. او مینویسد که چطور با وجود گذر سالها و اینکه حالا لوکرتزیا زن مرد دیگری است و پنج بچه هم دارد، همچنان فکر میکند که همین دیروز با هم بودهاند. جوزپه برای لوکرتزیا تعریف میکند که چطور حتی دلتنگ آن هتلی خواهد شد که آخرین بار، رابطهشان را آنجا تمام کردند، و حتی در کمال خونسردی، از این موضوع هم حرف میزدند که شک لوکرتزیا دربارهی اینکه ممکن است یکی از فرزندانش متعلق به جوزپه باشد، بیپایه و اساس است. جوزپه دارد برای همیشه از خانه و موطنش میرود و دیگر وقتی برای شک کردن نخواهد بود...
در کتاب صوتی شهر و خانه، مفهوم خانه بارها و بارها مطرح میشود و ناتالیا گینزبورگ این مفهوم را در دیدگاه شخصیتهای مختلف، به اشکال مختلفی به نمایش میگذارد. درحالیکه خانه برای یکی نماد امنیت و اصالت است، برای دیگری حس زندانی را دارد که باید هرطورشده از آن گریخت. یکی گمان میکند که بهترین کار از یاد بردن خانه است، و دیگری با وجود ترک خانه، تمام جزئیات آن را مثل یک داستان مقدس به خاطر میآورد...
کتاب صوتی شهر و خانه نوشتهی ناتالیا گینزبورگ، کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات هرمس است. این رمان اجتماعی را با ترجمهی محسن ابراهیم و روایت آرمان سلطان زاده، مریم پاک ذات، مهدی صفری و گروه دیگری از گویندگان در اختیار دارید.
نکوداشتهای کتاب شهر و خانه
- کتاب شهر و خانه اثری ارزشمند است؛ رمانی ظریف و هوشمندانه. (ال ای تایمز)
- رمانی کوتاه و ظریف در قالب نامهنگاری... ناتالیا گینزبورگ تصویری از پیوندهایی را ترسیم میکند که میان آدمها شکل میگیرند؛ پیوندهایی که با وجود ظاهر شکنندهشان، بهطرزی شگفتانگیز استوارند. او نویسندهای بامهارت و فروتن است که شایستهی داشتن مخاطبانی گسترده در آمریکاست. (Kirkus Reviews)
- این رمان صمیمی و گرم، نمونهای عالی از هنر نویسنده و مقالهنویس برجستهی ایتالیایی، ناتالیا گینزبورگ است. (پابلیشرز ویکلی)
کتاب صوتی شهر و خانه برای شما مناسب است اگر
- به رمانهای اجتماعی از ادبیات ایتالیا علاقه دارید.
- از طرفداران سبک نامهنگاری در داستانهای رئالیستی هستید.
- به دنبال رمانی با موضوع مهاجرت هستید.
در بخشی از کتاب صوتی شهر و خانه میشنویم
امروز خانوادهی لانتزرا آمد. به تو گفتهام، همانهایی هستند که خانهی مرا خریدهاند. آمدند که خانه و اسباب و اثاثیه را ببینند و وضعیت اتاقها را بسنجند. روبرتا را صدا کردم و زود آمد بالا. از آنجایی که میگوید سرم را کلاه گذاشتهاند میخواستم آنها را ببیند و بعد، روبرتا این حسن را دارد که من راحتتر بتوانم با مردم رابطه برقرار کنم. کمی خاویار داشت و آورد. من چای دم کردم و نان برشته کردم. این لانتزراها برایم دوستداشتنی هستند. مرد روانشناس و کوچکاندام است و کلهی درازی مثل گلابی کاملاً پوستکنده دارد. زن اسپانیایی، چاق و موسیاه است. آدمهای بیسروپایی نیستند. برایم جای بسی تأسف خواهد بود که در خانهام دو آدم بیسروپا زندگی کنند.
درحالیکه چای مینوشیدیم، اجیستو با دوستش که از او خیلی صحبت کرده بود آمد. اسمش اینیاتوفجیتس است. با بارانی پر از سردوشی و دکمه و کلاهی نقابدار به سر وارد شد. به نظر میرسید که به همراه او باد تند و شدیدی به درون میوزد. مردیست حدوداً 40 ساله با موهای تماماً خاکستری. این وقتی که کلاهش را برداشت معلوم شد، مثل ماهوتپاککنی پرپشت و خاکستری. بلندقد است و زیبا، با چهرهای خوش آب و رنگ با دندانهای محکم و سفید. همیشه یک دستش را مشت میکند و پشتش نگه میدارد و دست دیگرش را مدام در هوا تکان میدهد. نشست و چای نوشید و چندین لقمه نان و خاویار خورد. خانواده لانتزرا را برای اولین بار میدید اما بیدرنگ شروع کرد به سؤال و جواب دربارهی وضعیت اتاقها و تمام آن تصمیماتی را که آنها قبلاً گرفته بودند رد کرد. شروع کرد به گشت زدن توی خانه و باز کردن تمام درها. نظر میداد که میباید دیوار بین آشپزخانه و حمام را خراب کنند و در جایی که اتاقک کفشکن هست، حمام بسازند. اتاق خواب را میباید در جایی که حالا سالن نشیمن است درست کنند و دفتر کار را در اتاق آخری.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
| نام کتاب | کتاب صوتی شهر و خانه |
| نویسنده | ناتالیا گینزبورگ |
| مترجم | محسن ابراهیم |
| راوی | آرمان سلطان زاده، مریم پاک ذات، مهدی صفری، گروه گویندگان |
| ناشر چاپی | نشر کتاب هرمس |
| ناشر صوتی | آوانامه |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | MP3 |
| مدت | ۷ ساعت و ۲۲ دقیقه |
| زبان | فارسی |
| موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای صوتی داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای صوتی ادبیات کلاسیک |



























