معرفی و دانلود کتاب یادداشتهای روزانهی یک دیوانهی نامرئی
برای دانلود قانونی کتاب یادداشتهای روزانهی یک دیوانهی نامرئی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یادداشتهای روزانهی یک دیوانهی نامرئی
حیدر شجاعی در کتاب یادداشتهای روزانهی یک دیوانهی نامرئی با روایتی جذاب خاطرات عجیب و غریب یک دیوانه را به تصویر میکشد.
درون تمام نویسندهها یک دیوانه نامرئی وجود دارد که گاهی کنترل نویسنده را به دست گرفته و دوست دارد خودش بنویسد. در این کتاب، دیوانه نامرئی خودش را رها کرده و هرچه میخواهد را مینویسد. حیدر شجاعی داستان را از زبان راوی اول شخص روایت میکند و از همان ابتدای داستان با نثر عجیب شما را با شگفت زده میکند. تصاویر آورده شده در کتاب هم به داستان کمک میکند تا جذابیت بیشتری داشته باشد. هنگام مطالعه این کتاب مدام دوست دارید اتفاقات بعدی را نیز بدانید و با شخصیت درون نویسنده آشنا شوید.
جملات برگزیدهی کتاب یادداشتهای روزانۀ یک دیوانۀ نامرئی:
- ترجیح میدهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند.
- نمیدانم پاداش کدام کار نیکم بود، که در این جهان خاکی به صورت آدمی درآمدم؟!
- اگر یک انسان میتواند یک سایه بشود، پس آیا یک سایه نمیتواند به صورت یک انسان درآید؟
- ما در فرهنگ مثله شده به سر میبریم، که در آن باورهایمان حتی باورهای دهههای گذشتۀ ما، مورد تردید است!
- قرار نیست من طوری زندگی کنم، که دنیا دوست دارد. خوب طبعاً قرار هم نیست دنیا همانطوری بچرخد که من دوست دارم.
- ما حشراتی هستیم که زاده شدهایم تا خود زایندۀ آن پروانۀ ملکوتی باشیم که بیوسیلۀ دفاعی به سوی عدالت پرواز میکند.
- به مطب دوست روانشناسم رفتم. او گفت: خانوادهات مریض نیستند. گفتم: یعنی من مریضم؟ گفت: مریض نیستی؛ بیشعوری!
در بخشی از کتاب یادداشتهای روزانۀ یک دیوانۀ نامرئی میخوانیم:
انسان میتواند در عین این که از خدا دل کنده است، باز هم عمیقاً به او علاقمند باشد. او میداند که در میان ستارههای بیشماری در این دنیا پرتاب شده است! او باید خود را بازیابد. او نمیتواند خویش را نفی کند؛ نمیتواند خویش را اثبات کند؛ نمیتواند چگونه بودن را محدود کند؛ نمیتواند وابسته نباشد؛ با این همه او نقش ایفا میکند و نقاب دارد تا خویش را فریب دهد! و هرگاه بمیرد، سرنوشت خویش را باز مییابد.
تو در میان دو اتاق در بسته گرفتار هستی! میدانی که از اتاق سمت راست رانده شدهای، اما یادت نیست در آن جا چه وجود دارد و چگونه سپری کردهای! و میدانی روزی به درون اتاق سمت چپ پرتاب خواهی شد؛ و الآن فقط این را میدانی که راهروِ میان دو اتاق، در حال قدم زدن هستی. تو محکوم به انتظار هستی!
ناگهان صدایی میشنوی. این صدا گویی از لابهلای یکی از کتابها بیرون میآید، که در کنار دیگر کتابها بر زمین رها شدهاند. هیچ یک از این کتابها جلد نداشتند؛ کتابها نام و نشانی نداشتند. نویسندهشان معلوم نیست. صدایی میشنوی که از اعماق به اعماق پخش میشود:
من همانم که تو را میخواند. من همانم که توهستی، من سرنوشت محتوم توام. من دیروز و امروز و فردای توام!
هرکس فقط یکبار این فرصت برایش پیدا میشود، تا این صدا را بشنود. نشنیدن یا بیاعتنا بودن، به خود او بستگی دارد.
میتوان تصویر ذهنی دو اتاق را به دو ایستگاه بین راهی یک قطار نیز تشبیه کنیم. چه دارم میگویم؟! فقط این را میدانم، اگر دوباره به داخل یکی از واگنهای قطار پرتاب شوی، از این بعد هیچ چیز را نمیتوان جبران کرد.
یک فریبکار که حتی تاریخ را به انحراف میکشاند، جایی که میتواند، تا جایی که دیگر نمیتواند، جلوی حرکت آن قطار را بگیرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یادداشتهای روزانهی یک دیوانهی نامرئی |
نویسنده | حیدر شجاعی |
ناشر چاپی | انتشارات شهر پدرام |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 46 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-625028-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |