معرفی و دانلود کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی
برای دانلود قانونی کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی
مرتضی بشیری در کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی که ثمرهی بازجوییها و زندگی اردوگاهی یک افسر اسیر عراقی به نام محمدرضا جعفرعباس الجشعمی است، سعی دارد تا جنگ تحمیلی را از نگاهی نو به تصویر بکشد.
درباره کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی:
اثری جالب که برخلاف دیگر آثار مرتبط با دفاع مقدس حوادث جنگی را دور از کلیشههای مرسوم و با توصیفاتی دقیق توصیف میکند. در این کتاب مرتضی بشیری شما را با دستان تسلیم افسرانی روبهرو میکند که پیش از این ماشین جنگی ارتش عراق را به سوی میهن اسلامیمان هی میکردند؛ دستانی که نتوانستند در برابر درخشندگی ایمان فرزندان این آب وخاک مقاومت کنند.
گروهی از این افسران با تمام مدالها و نشانهایشان در خاک ما مدفون شدند و این چیزی جز اجرت تجاوز نبود و عدهای نیز به عنوان اسیر در اردوگاههای ما میهمان گشتند. آنچه میخوانید ناگفتههایی است از دنیایی که این افسران به آن پای گذاشتند و چهرۀ بیخدشۀ حقیقت را در آن دیدند.
کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی مناسب چه کسانی است؟
اگر به خواندن کتابهای انقلاب دفاع مقدس علاقهمند هستید، این اثر برای شما لذتبخش خواهد بود.
در بخشی از کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی میخوانیم:
سه روز گذشت. جنگ هنوز با شدت تمام ادامه داشت خاکریزها سقوط میکردند، سنگرها درهم کوبیده میشدند، چهرههای برافروخته و مردانه، با قوت تمام در کار جنگ بودند. دلاوران در خون میغلتیدند و تن زمین را میزبان فرشتهها میکردند. زمان در شلمچه چون اخگری فروزان و سوزنده همه چیز را میسوزاند و جلو میرفت. غرش رعدآسای موشکها و راکتها دنیا را میلرزاند، اما گوش انسانیت گنگ بود و مرگ با دو بال سیاه بر فراز شلمچه در پرواز، پروازی که توجه جنگاوران را به خود جلب نمیکرد.
شب سوم سرهنگ و چند اسیر دیگر را به قصد اسکان در کمپ موقتی که در جاده اهواز خرمشهر بود حرکت دادیم. با چند اسیر عقب بار ماشین جا گرفتیم. باد سردی میوزید. سر بیموی سرهنگ در مقابل باد سرد پوششی نداشت. کلاه کاموایی خود را بر سر او گذاشتم. چشمان همۀ اسرا بسته بود. صدای گریه رقتبار سرهنگ به گوش میخورد که با زوزه باد مخلوط میشد.
کمپ «سپنتا» در محلی نزدیک اهواز واقع شده بود. مکان نسبتاً بزرگی که سقف بلند آهنی آن نظر بیننده را جلب میکرد. مکان تازه احداثی بود که با وقوع جنگ، رها شده و هنوز آهنکشیهایی که برای نصب دستگاهها کرده بودند، به همان حال باقی مانده بود. محل نگهداری اسرا را به وسیلۀ دیوار و نگهبان از قسمت اصلی این کارخانۀ نیمه تمام جدا کرده بودند. از زمین خاکی وسیعی گذشته، وارد ساختمان شدیم. چند اتاق که تازه سفید شده بود به کارهای اداری اختصاص داشت. همراه اسرا به سالن بزرگی وارد شدیم که از کثرت اسرا موج میزد. با وجودی که شب از نیمه هم گذشته بود، ولی توزیع غذا هنوز هم ادامه داشت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی |
نویسنده | مرتضی بشیری |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-2913-6 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |